وقتی که مسعود فراستی در ستایش از افت فروش فیلم «ما همه با هم هستیم»، این آخرین ساخته کمال تبریزی را با تعبیری عجیب، یک فیلم «بی همه چیز» خواند، برخلاف اغلب اوقات این موج حمایت مردمی بود که در نوشتهها و کامنتهای شبکههای اجتماعی در تایید صحبتهای این منتقد سختگیر خودنمایی میکرد.
«ما همه با هم هستیم» با آن سیاهه سرگیجهآور ستارههایش که هر کدام به تنهایی میتوانند بار یک فیلم را به دوش بکشند، یکی از کنجکاویبرانگیزترین فیلمهایی بوده است که طی این سالها روانه اکران سینماها شده است. طبیعتاً برای تماشاگری که برای دیدن فیلمی تازه با بازی مهران مدیری، محمدرضا گلزار، لیلا حاتمی، جواد عزتی، هانیه توسلی و پژمان جمشیدی و... جلوی گیشه سینما صف میکشد، تماشای حضور همهی این بازیگران محبوب در یک فیلم میتواند نویدبخش همهی آن چیزی باشد که در ذهن داشته است، اما چه شده که آن همه کنجکاوی و اشتیاق اولیه برای دیدن فیلم، در انتها و با خروج از سالن سینما جای خودش را به سرخوردگی و ناامیدی ناشی از حس فریبخوردگی میدهد؟
مروری بر موج عظیم کامنتهای کاربران در شبکههای اجتماعی که احساس و قضاوت خود را پس از تماشای فیلم با الفاظ و عباراتی، چون: فیلم چرت، فیلم مزخرف و حوصلهسربر به دیگران نشان میدادند، باعث شد که فروش این فیلم پُرستاره با افت محسوسی مواجه شده و قافیه را به دو فیلم «سرخپوست» و «شبی که ماه کامل شد» ببازد.
در این میان عصبانیت کمال تبریزی که مخالفان فیلم را به غرضورزی و مقایسه بیدلیل با دیگر ساختههایش متهم میکرد، در کنار عصبانیت تماشاگرانی که فارغ از نقد و نظر منتقدین، از دیدن چنین فیلمی احساس سرخوردگی میکردند باعث شکلگیری دوقطبی عجیبی میان مردم و اعتمادشان به بازیگران و چهرههای مشهور و سلبریتیهایی شد که به هر بهانهای در هر پروژه سینمایی ظاهر شده و مردم را با اتکا به تبلیغات وسیع شبکههای اجتماعی تشویق به دیدن آن اثر میکردند.
آیا ستارهها موفقیت یک فیلم را تضمین میکنند؟ جذابیت سینما همواره به نقشهایی است که بازیگران مهم تاریخ سینما، به آنها جان داده و تصویر رفتار و گفتارشان را در ذهن مخاطبانشان جاودان کرده اند. اما امروزه و با گسترش شبکههای اجتماعی و رواج اینستاگرام در میان مردم، ارتباط میان ستارههای سابق بر این دستنیافتنی سینما و تلویزیون با هوادارانشان نزدیکتر و تعاملیتر شده و با بالاتر رفتن تعداد فالورها و دنبالکنندهها، تاثیر این ستارهها بر روی انتخابهای هوادارانشان نیز بیشتر شده است.
طبیعتاً برای تماشاگری که همچنان تصویر بازی روان و تاثیرگذار پرویز پرستویی در فیلمهایی، چون «مارمولک» و «آژانس شیشهای» را در ذهن دارد دعوت این ستاره سینما برای دیدن فیلمی همچون «لس آنجلس تهران» ناامیدکننده به نظر میرسد. اینجا است که تکرار مواردی از این دست اعتماد هوادار و تماشاگر سینما را نسبت به عملکرد و انتخابهای بازیگران محبوبش خدشهدار کرده و احساس انسان فریبخوردهای را پیدا میکند که وقت و پول خود را گذاشته و چیزی جز خستگی و کسالت برداشت نکرده است.
در میان اوضاع نابسامان اقتصادی امروز، که سلبریتیها هم به نوعی میکوشند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، شاید بهتر آن باشد که کمی احتیاط به خرج داده و پیش از هر ذوقزدگیای، از حال و هوای فیلمی که برای تماشا انتخاب کردهایم باخبر شویم. واقعیت این است که ستارههای سینما (حتی آنهایی که به بازیگران پرفروش ملقب هستند) بیشاز هر چیز نیازمند توجه تماشاگران و هوادارانشان هستند تا آنها را دوباره در جایگاه سخت و دشوار ستارهبودن بنشانند.
شاید مرور فیلمهایی که در این سالها علیرغم حضور ستارههای پرطرفدار، نتوانستند ارتباط خوبی با تماشاگرانشان برقرار نماید کمی بتواند به روشنتر شدن اوضاع کمک کند.
۱. نقش نگار (اکران سال ۱۳۹۴):
شاید بتوان مهمترین نکته این ساخته علی عطشانی را در حضور دوباره ناصر ملکمطیعی ستاره سینمای پیش از انقلاب دانست که بعد از تمام سالهایی که در ایام بعد از انقلاب اجازه کار به او داده نمیشد، با این فیلم و در کنار ستارههایی، چون بهران رادان، آتیلا پسیانی و الهه حصاری، دوباره امکان حضور پیدا کرد. تبلیغات فیلم هم که با اتکا به حضور این ستاره سینما شکل گرفته بود در بیلبوردها و شبکههای اجتماعی نتوانست مخاطب چندانی را برای تماشای این فیلم ترغیب کند و تبلیغات دهانبهدهان و حجم کامنتهای منفیای که در شبکههای اجتماعی نسبت به قصه و داستانپردازی کسالتبار فیلم دیده میشد، کار خودش را کرد و در نهایت فیلمی که میتوانست با تمام ستارههای قدیم و جدیدش سیل عظیمی از مخاطب را راهی سینماها کند، با ۴۶هزار و ۸۷۵ بیننده و فروشی در حدود ۲۵۰میلیون تومان به اکران خود پایان داد.
۲. مادر قلباتمی (اکران سال ۱۳۹۶):
این فیلم بحثبرانگیز علی احمدزاده با حضور بازیگرانی، چون محمدرضا گلزار، ترانه علیدوستی، پگاه آهنگرانی و مهرداد صدیقیان یکی از مناقشهبرانگیزترین فیلمهای اکران شده در سالهای اخیر میباشد که حواشی توقیف سه ساله آن و سانسور ۸ دقیقه از فیلم به همراه ترکیب کنجکاویبرانگیز بازیگرانش هر کسی را مشتاق تماشای آن کرده بود. اما نقدهای منفی منتقدان و واکنش پر از یأس کاربران که شخصیتها و داستان فیلم را گنگ و مبهم دانسته بودند، باعث بروز واکنشهای بسیاری در شبکههای اجتماعی شد که ستارههای حاضر در فیلم را متهم به پذیرفتن پول و دستمزد کلان بازیگری به هر قیمتی میکردند. اما فیلم در نهایت با افت فروشی چشمگیر و با فروش ۱میلیارد و ۳۲۲میلیون تومان و حدود ۱۶۰هزار تماشاگر به اکران سینمایی خود پایان داد.
۳. مرگ ماهی (اکران سال ۱۳۹۵):
شاید دیدن لیست بازیگران حاضر در این ساخته روحالله حجازی، در هر زمانی بتواند کنجکاوی مخاطب را برای تماشایش تحریک نماید. حضور همزمان بازیگرانی، چون نیکی کریمی، علی مصفا، طناز طباطبایی، مهناز افشار، سحر دولتشاهی، بابک حمیدیان و پانتهآ بهرام بهراحتی میتواند طبق محاسبه تولیدکنندگان و تهیهکنندگان سینما، مشتاقان بسیاری را به سینماها بکشاند. اما اکران مرگ ماهی ثابت کرد که کنجکاوی مردم برای دیدن بازیگران مورد علاقهشان تا یک جاهایی میتواند به فروش فیلم کمک کند و نکته پراهمیتی که میتواند موفقیت یک فیلم را تضمین کند همان بحث همیشگی فیلمنامه، داستان و شخصیتسازیهایی است که با کمک مهارت بازیگرانِ انتخابی، میتواند مشتاقان بسیاری را به سینماها بکشاند. ماجرای فرزندانی که بعد از مرگ مادر در یک خانه و دور هم جمع شده و اختلافاتشان حوادثی را بوجود میآورد، نتوانست آن طور که انتظار میرفت با اتکا به بازیگرانش، مخاطبان را راضی نگه دارد. فیلم با جذب ۷۴هزار و ۸۲۵ نفر تماشاگر و فروش حدود ۵۷۶میلیون تومان به کار خود پایان داد.
۴. بیداری (اکران سال ۱۳۹۵):
این ساخته فرزاد موتمن که بعد از کارگردانی فیلم «شبهای روشن» همه علاقمندان سینما را به انتظار یک فیلم تاثیرگذار و بهیادماندنی دیگر نشانده است با حضور بازیگرانی، چون نیکی کریمی، حامد بهداد و شقایق فراهانی با داستانی حول محور مادری که بعد از سالها به دنبال فرزند گمشدهاش میگردد، نتوانست آن طور که باید علاقمندان و تماشاگران سینما را به خود جذب کند. فیلم آنقدر در ساختار و داستانگویی دچار لکنت میشود که هواداران دوآتشه ستارههای حاضر در فیلم نیز جای چندانی برای دفاع از آن پیدا نمیکنند. فیلم در نهایت با ۲۱هزار و ۶۵۷ نفر تماشاگر و فروشی نزدیک به ۱۱۲میلیون تومان به اکران خود در سینماها پایان داد.
۵. نقطه کور (اکران سال ۱۳۹۶):
این ساخته مهدی گلستانه (که این روزها جنجالهای سریال نمایش خانگی «رقص روی شیشه» را هم یدک میکشد) با بازی محمدرضا فروتن، هانیه توسلی، شقایق فراهانی و محسن کیایی با اتکاء به یک داستان خانوادگی حول محور مردی شکاک که بعد از مدتها دوری از خانواده، از محل کارش در جنوب به تهران بازگشته و با اتکا به حرفهای سوءتفاهمبرانگیز فرزندش نسبت به همسرش مشکوک شده و او را متهم به خیانت میکند، نتوانست یک داستان و درام درگیرکننده به سبک فیلمهای اصغر فرهادی به تماشاگرانش ارائه دهد. فیلم در نهایت با ۳۶هزار ۱۵۷ نفر بیننده و فروشی معادل ۲۹۸میلیون تومان به اکران خود در سینماها پایان داد.
۶. مرداد (اکران سال ۹۷):
یکی از شکستخوردهترین و ناامیدکنندهترین فیلمهای اکران سینماها در سال نودوهفت متعلق یه این ساخته بهمن کامیار است که حتی حضور ستارههایی، چون مهتاب کرامتی، محمد رضا فروتن، رعنا آزادیور، بهنوش بختیاری نیز نتوانست فیلم را از سقوطی که به آن دچار شده بود، نجات دهد. ماجرای زوج جوانی که به علت ناباروری در حال تدارک سفر به خارج از کشور هستند و با بروز اتفاقاتی زن برای رفتن دچار تردید میشود، نتوانست تعلیق و درگیری لازم را برای تماشاگر بوجود آورده و عمده سهم مخاطب از تماشای این فیلم پُرستاره، کسالت و خستگیای بود که بعد از خروج از سینما نصیب او میشد. مرداد با فروش حدود ۱۴۰میلیون تومانی و تعداد بینندهای حدود ۱۲هزار نفر در سراسر ایران، ثابت کرد که در سینما همچنان این فیلمنامه است که حرف اول و آخر را میزند، نه استفاده ابزاری از بازیگران مشهور.
۷. خانه کاغذی (اکران سال ۹۶):
آخرین ساخته مهدی صباغزاده با بازی پرویز پرستویی، تینا پاکروان، ستاره اسکندری و شقایق فراهانی کوشیده است که درامی حولمحور دنیای یک روزنامهنگار سالخورده به همراه دخترش باشد که با حضور عشق سالهای جوانیاش، تغییراتی در رویه همیشگی و معمول زندگیاش رخ میدهد. اما شعارگرایی افراطی و برخورد کلیشهای فیلمنامهنویس با مقوله عشق، که همچنان نمود آن را در نمایش حوض آب و گلهای شمعدانی و غذا خوردن در رستوران تصور کرده است، باعث شد خانه کاغذی علیرغم ایده اولیه جذابش نتواند در جذب مخاطب و رضایتمندی تماشاگرانش موفق عمل کند. بسیاری از مخاطبان که برای دیدن یک فیلمی دیگر با بازی پرویز پرستویی به سینما رفته بودند ناامیدانه به خانه بازگشته و از ریتم کند فیلم و بازیهای ضعیف بازیگران انتقاد کردند. خانه کاغذی با مجموع فروش ۶۱۱میلیون تومان و حدود ۷۲هزار بیننده به اکران خود در سینماها پایان داد.
۸. لسآنجلس - تهران (اکران سال ۹۷):
این ساخته تینا پاکروان در هنگام اکران با چنان موج عجیبی از خشم و حیرت توأمان مخاطبان شبکههای اجتماعی روبرو شد که عوامل فیلم را ناچار به ارائه توضیحات چندینباره درباره کیفیت فیلم و ژانر کمدیفانتزیای که سازندگان اثر مدعی تولید آن بودهاند، کرد. اما سیل خشم بینندگان که همگی از سر کنجکاوی برای دیدن یک فیلم کمدی خندهدار با بازی پرویز پرستویی، مهناز افشار و ماهایا پطروسیان به سینماها آمده بودند، در کامنتهایی جلوهگر شد که کارگردان فیلم را وادار به میان آوردن مباحثی، چون تئوری توطئه و برنامههای از پیش تعیین شده برای سرخورده کردن مخاطب مشتاق تماشای فیلم نمود.
لسآنجلس - تهران علیرغم فروش ۷میلیاردیاش بیانگر نوع خاصی از فیلمها در سینمای ایران است که بدون توجه به اصول اساسی قصهگویی و ساختار سینمایی، به هر دستاویزی برای جلب توجه تماشاگر و احیاناً خنداندن او متوسل شده و در هنگام اکران نیز اعتبارش را از میزان فروشی که در گیشه به دست آورده است، کسب میکند. فیلمهایی که با کمک اسپانسرهایی، چون بانک ملت و فروشگاههای زنجیرهای رفاه به تولید رسیده و بیشتر از آنکه دغدغه سرگرمی مردم را داشته باشند، دغدغه موجودی حساب بانکیشان را نشان میدهند.
۹. ما شما را دوست داریم خانم یایا (اکران سال ۹۷):
این آخرین فیلم اکران شده عبدالرضا کاهانی که با ترفند باب روز فیلمبرداری در خارج از کشور و حضور ستارههایی، چون رضا عطاران، امین حیایی و حمید فرخنژاد ساخته شد، نتوانست حتی هواداران دوآتشه کارگردان و بازیگران محبوبش را هم راضی نگه دارد. نمایش افراطی و بدون دلیل خوشگذرانیهای ستارههای سینما در سرزمین پرجاذبهای، چون تایلند بدون اتکا به روند داستانی مشخص، تنها نوعی احساس فریبخوردگی به تماشاگر فیلم منتقل میکرد که نمود آن را میتوان در کامنتهای غضبآلود کاربران در صفحات شبکههای اجتماعی مشاهده کرد. فروش سهمیلیاردی فیلم هم نشان از آن دارد که فیلم موفق شده است تنها آن دسته از مخاطبان کنجکاو دیدن ستارههای محبوب را به سینماها بکشاند و نوشتههای منفی همان مخاطبان مشتاق در دنیای اینستاگرام، از فروش بیشتر این فیلم پرستاره جلوگیری کرد.
۱۰. ما همه با هم هستیم (اکران سال ۹۸):
بحثبرانگیزترین فیلم تولید شده در چند سال اخیر که از همان ابتدا و با شنیدن نام سجاد خواجه علیجانی بعنوان سرمایهگذار حاشیههای فراوانی را درباره بالا بردن دستمزد بازیگران حاضر در فیلم و ضرر و زیانی که این افزایش دستمزد به بدنه تولید در سینمای ایران وارد میکند، شکل گرفت. ورود سرمایههای مشکوک به سینما که شایعاتی درباره ورود پولهای حاصل از استخراج بیتکوین نیز در این میان شنیده میشد، در کنار سیاهه عجیب و حیرتآور بازیگران فیلم ما همه با هم هستیم که هزینه تولید فیلم را نزدیک به ۲۰میلیارد تومان افزایش داده است، از آن دست اخباری بود که بسیاری را برای دیدن این آخرین ساخته کمال تبریزی مشتاق میکرد. اما ظاهراً ما همه با هم هستیم نیز همان فرمولی را برگزیده است که پیشتر از آن در سینماها با لسآنجلس-تهران آزموده شده بود. یعنی استفاده از داستانی یکخطی و موجی از بازیگران مطرح که جلوی دوربین رژه رفته و بیاعتنا به فرازوفرود فیلمنامه، به بیان دیالوگهایی بیربط میپردازند.
حجم انتقادات بیسابقه منتقدان و مخاطبان نسبت به این پرستارهترین فیلم این روزهای سینمای ایران دوباره بحث بیاعتنایی فیلمسازان به مخاطبان و درآمدزایی به هر نحو ممکن از طریق نمایش بیظرافت ستارههای مشهور سینما و تلویزیون را به میان آورده است.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/10594 |