پس از ضربه ۱۹ بهمن ۶۰ سپاه به سازمان، ستاد عملیاتی منافقین به ردههای پایینتر سازمان انتقال یافت. این ستاد ابتدا به بخش اجتماعی سازمان و سپس به گروههای دیگر منتقل شد.
سازمان مجاهدین پس از بهمن ۶۰، اقدام به طراحی عملیاتهای گستردهای کرد، اما قبل از آنکه آن عملیاتها اجرایی شود، نیروهای اطلاعات سپاه از طریق اخباری که از دادستانی دریافت کرده بودند، توانستند حدود ۸ خانه تیمی سازمان را شناسایی کنند که یکی از آن خانهها محل اختفای اعضای شورای اجتماعی سازمان و محمد ضابطی (مسئول بخش اجتماعی سازمان) بود، دادستانی این اطلاعات را از زندان دریافت کرده بود و عنوان کرده بود که اگر اطلاعات سپاه دیر وارد عمل شود، ممکن است سازمان متوجه شود که اطلاعاتش لو رفته است.
سپاه در جبهههای جنگ مشغول آمادهسازی مقدمات عملیات بیتالمقدس (عملیات آزادسازی خرمشهر) بود؛ از این رو برایشان بسیار مهم بود که عملیات علیه سازمان مجاهدین خلق با موفقیت انجام شود، شورای اجتماعی سازمان و محمد ضابطی مهندم شوند تا عملیات گسترده منافقین خنثی شود.
مسئولان اطلاعات سپاه تردید داشتند. ابتدا خدمت آیت الله محمدی گیلانی رفتند تا برایشان استخاره بگیرد. آیت الله محمدی گیلانی برایشان استخاره زد و گفت اکنون عجله نکنید. سپس از امام خمینی خواستند تا ایشان برایشان استخارهای بگیرد. پاسخ استخارهای که امام یا اعضای بیت ایشان زده بودند این بود که در آن کار خیر و برکت است و نتیجه آن هم مثبت است. در فاصله زمانی که آیت الله محمدی گیلانی گفته بود عجله نکنید تا هنگامی که پاسخ استخاره از بیت امام دریافت شده بود (فاصله زمانی یک روز بود)، ضابطی و اعضای شورای اجتماعی سازمان به آن خانه تیمی آمده بودند.
در ضربه سپاه به بخش اجتماعی سازمان در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱، ضابطی در حالی که تلاش داشت فرار کند، کشته شد. اسناد و مدارک مهمی نیز از آن خانه تیمی به دست آمد که در عملیاتهای بعدی مورد استفاده گرفت. پس از این عملیات سازمان به این نتیجه رسید که وضعیت داخل کشور برای آنها خیلی سخت شده است و باید فکری بکنند.
محمد ضابطی مسئول بخش اجتماعی سازمان بود که پس از کشته شدن او و زیرضربه قرار گرفتن بخش اجتماعی سازمان، منافقین به دنبال کشف شبکه اطلاعاتی ایران افتادند.
پس از منهدم شدن شورای اجتماعی سازمان، ضربه به بخش روابط و شهرستانهای سازمان در دستور کار سپاه قرار گرفت. نیروهای اطلاعات سپاه از طریق خواهر مهدی ابریشمچی که شماره او را از جیب موسی خیابانی پیدا کرده بودند، موفق به کشف بخش روابط سازمان شدند. بخش شهرستانها نیز از طریق گشت، تعقیب و شنود کشف شد. در این رابطه حدود ۱۰ خانه تیمی کشف شد.
۱۰ مرداد ۱۳۶۱ و حدود یک ماه پس از آزادسازی خرمشهر، عملیات اطلاعات سپاه علیه خانههای تیمی بخشهای روابط و شهرستانهای سازمان انجام شد که در نتیجه این عملیات این دو بخش سازمان دچار آسیب جدی شد.
ضربات سپاه به بخشهای مختلف سازمان مجاهدین خلق موجب شد تا سازمان به تشکیل شبکه ضداطلاعاتی بپردازد، اما این شبکه هم کشف شد و نیروهای اطلاعات سپاه علیه این شبکه عملیات انجام دادند. مهدی کتیرایی مسئول ضداطلاعات منافقین بود. ماموریت او این بود که نظام اطلاعاتی ایران را کشف کند و برای سازمان مشخص سازد که سازمان اطلاعاتی ایران چیست، متعلق به چه گروهی است، چه تواناییهایی دارد و چگونه میتوان با این سازمان اطلاعاتی مقابله کرد.
پس از ضربه ۱۰ مرداد ۶۱ سپاه به بخشهای روابط و شهرستانها، سازمان به این نتیجه رسید که باید کار اطلاعاتی گستردهای در داخل ایران و بر روی سیستم و نظام اطلاعاتی جمهوری اسلامی انجام بدهد.
نیروهای اطلاعات سپاه از بیسیم استفاده نمیکردند، اما نیروهای کمیته از بیسیم و اسم رمز "عبدالله پیام" استفاده میکردند. نیروهای سازمان بهزعم خودشان فکر کردند که عبدالله پیام مربوط به ساختار تشکیلاتی مقابلشان است.
نیروهای کمیته روی خانهای در خیابان کارون تهران که مربوط به توزیع مواد مخدر بود، سوار شده بودند. بخشی از نیروهای ضداطلاعات مجاهدین نیز در آن محله مستقر بودند. آنان سه نفر از نیروهای کمیته را شناسایی کردند که البته یکی از آنان کفاش بود و اصلاً عضو کمیته نبود. منافقین فکر میکردند که فرد کفاش عضو کمیته است، اما او یک آدم عادی بود. آن کفاش، چون محاسن داشت و شایع شده بود که با کمیته مرتبط است، منافقین فکر میکردند او یک هم کمیتهای است.
مسئول حفاظت از خانه سازمان در خیابان کارون که مهدی کتیرایی و حسین ابریشمچی در آن خانه بودند، حین مراقبت از خانه به جوانی مشکوک میشود و طبق خط داده شده اقدام به شناسایی وی میکند.
مهدی کتیرایی مسئول ضداطلاعات سازمان منافقین بود. او ماموریت داشت تا نظام اطلاعاتی ایران را کشف کند و برای سازمان مشخص سازد که سازمان اطلاعاتی ایران چیست، متعلق به چه گروهی است، چه تواناییهایی دارد و چگونه میتوان با این سازمان اطلاعاتی مقابله کرد.
روز بعد همان فرد را به همراه یک جوان دیگر در آنجا میبیند و به افراد بالای بخش ویژه گزارش میدهد و آنها دستور ربودن آن دو جوان را صادر میکنند. طاهر (مسئول حفاظت از خانه) به همراه رضا هاشملو و محمدجعفر هادیان، اقدام به ربودن این دو جوان (طالب طاهری و محسن میرجلیلی) میکنند. در خیابان با ماشین جلوی آنها پیچیده و به آنها میگویند که ما کمیتهای هستیم و باید با ما بیایید. آنها به خانه خیابان بهار که از قبل برای شکنجه آماده شده بود، برده میشوند.
حمام این خانه برای شکنجه، به وسیله نایلونهای کلفت صداگیری شده بود. ابزار این خانه عبارت بود از طناب و کابل، نقاب، دستبند و میلههای سربی که اگر به پشت گردن هر کس زده میشد بیهوش میشد. زنجیر، قفل و سیانور و .... مهران اصدقی از اعضای بازداشتشده سازمان در اعترافات خود درباره نحوه شکنجه آنها گفته است "پاهای طالب و محسن متورم بود و روی دستها لکههای سرخ بود که با هویه آنطور شده بود... شب قبل بیخوابی کشیده بودند و حالشان خوب نبود و پاهایشان درد میکرد و با پاشنه پا به توالت میرفتند. "
منافقین برای شناسایی شبکه اطلاعاتی ایران اقدام به طراحی "عملیات مهندسی" کردند که طی آن نیروهای اطلاعاتی ایران را شناسایی، دستگیر و شکنجه میکردند و سپس اطلاعات لازم را کسب میکردند. آنها برای عملیاتهای مهندسی لوازم شکنجه فراهم کرده بودند و در حال نوشتن جزوه "شکنجه و کسب اطلاعات" بودند.
اعضای سازمان نتوانستند هیچ اطلاعاتی درباره علت ضربهها به خانههای تیمی به دست بیاورند چراکه آن دو نفر در کمیته فعالیت میکردند. نیروهای انقلاب اسلامی اگرچه در اجرای عملیاتها مشارکت داشتند، اما نقشی در شناسایی و تعقیب منافقین نداشتند. با معلوم شدن عدم ارتباط این دو پاسدار کمیته با ضرباتی که به سازمان وارد آمده، منافقین به جای کسب اطلاعات، به صرف اینکه آن دو نفر هم پاسدار انقلاب هستند، اقدام به انتقام گیری کردند.
این اقدام سازمان که به عملیات مهندسی معروف است، پس از اعمال جنایتهای بسیار بر اعضای کمیته و یک کفاش، آنها را در روز ۲۱ مرداد ۱۳۶۱ زنده به گور کردند. خسرو زندی از اعضای سازمان گفته است: "من و جعفر بعد از اینکه جسدها را از رحمان تحویل گرفتیم، در ساعت ۱۰ شب به سمت محل باغ فیض که در آنجا گودالی را آماده کرده بودیم، حرکت کردیم و در طول مسیر در هر دست انداز اجساد به بالا و پایین پرتاب میشدند تا اینکه در ساعت ۱۰:۳۰ به باغ فیض رسیدیم... در حین انتقال اجساد به گودال متوجه نفس کشیدن آنها شدیم و این که در حال جان کندن بودند و بدنشان گرم بود، اما ما آنها را داخل گودال انداختیم... "
یک روز پس از زنده به گور کردن شهدای عملیات مهندسی، با دستگیر شدن یک دزدِ خودرو توسط مردم و تحویل او به پلیس، پرده از یکی از فجیعترین جنایتها در تاریخ انقلاب اسلامی ایران برداشته شد که یک شوک عمومی در ایران ایجاد کرد. فرد دستگیر شده جوانی بهنام «خسرو زندی»، از اعضای شاخه نظامی سازمان تروریستی مجاهدین خلق بود که قصد داشت برای انجام یک عملیات ترور، خودرویی را سرقت کند، اما او در بازجویی خود پرده از برنامهای وحشیانه و ضدبشری با نام «عملیات مهندسی» توسط سازمان منافقین خلق برداشت.
اولین اقدام ضداطلاعاتی منافقین دستگیری دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی و یک کفاش بود. منافقین وقتی از کسب اطلاعات ناامید شدند، اقدام به شکنجه و زنده به گور کردن آن افراد کردند.
همچنین اسناد شکنجههای منافقین (از جمله شکنجه پاسداران کمیته در عملیات مهندسی) از خانه تیمی سازمان در گلشهر کرج کشف شد. نیروهای سازمان شکنجههایی را که انجام میدادند، یادداشت میکردند تا جزوهای برای نحوه شکنجه دادن و اطلاعات گرفتن درست و در بازجوییهایشان استفاده کنند.
بدین ترتیب اولین اقدام ضداطلاعاتی علیه اطلاعات سپاه که عملیات مهندسی نامگذاری شده بود و قصد داشتند با دستگیری نیروهای اطلاعاتی ایرانی و شکنجه آنان به شبکه اطلاعاتی ایران دست یابند، ناکام ماند.
محسن رضایی اولین فرمانده اطلاعات سپاه معتقد است که "منافقین حرکت ضداطلاعاتی را شروع کرده بودند که در نطفه خفه شد. اگر اطلاعات سپاه چند ماه دیرتر سراغ این شبکه میرفت، دهها و صدها نفر را گرفته و شکنجه کرده بودند. داشتند یک سیستم درست میکردند، طوری که انواع وسایل شکنجه را روی سه بنده خدا تست کرده بودند. وقتی دوستان ما شنیدند که چنین جریانی در حال شکلگیری است، آموزشهایی را به بچههای اطلاعات دادند که مراقبت بیشتری بکنند. "
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/11899 |