با این حساب بر سر رسیدن به نیمکت یک تیم لیگ برتری و بازگشت به سطح اول فوتبال ایران، باید با یکدیگر وارد یک چالش بزرگ می شدند و مثل خیلی از مربیان دیگر، با یکدیگر رقابت می کردند. مدیران گل گهر تلاش زیادی داشتند تا یکی از این جمع دو نفره را به خدمت بگیرند. به دایی پیشنهاد شده بود از آنجا که تمرینات تیم گل گهر در تهران برگزار می شود، هدایت تیم را بپذیرد تا حداقل گل گهر بتواند امیدهایی برای ماندن در لیگ داشته باشد. علی دایی این پیشنهاد را رد کرد زیرا معتقد بود حالا زمان استراحت در کنار اعضای خانواده است، نه کار. علی کریمی هم با پیشنهادی این چنینی مواجه شد ولی بنا به دلایل نامعلوم آن را نپذیرفت. برخی می گویند حضور مجتبی جباری روی نیمکت گلگهر یکی از مهم ترین این دلایل به شمار می رود. موضوع بعدی به حضور یکی از این دو نفر در شاهین شهرداری بوشهر برمی گردد. علی دایی بارها گفته بود برای مربیگری به شهرستان نمی رود و علی کریمی نیز احتمال دخالت برخی افراد سیاسی در امور فنی را دلیل رد کردن پیشنهاد شاهین دانست.
البته این باشگاه منابع مالی مشخصی هم ندارد و ممکن است در طول فصل با مشکلاتی مواجه شود. اینکه مدیران دو باشگاه پس از کنار زدن سرمربیان خود فوراً به سراغ علی کریمی و علی دایی به صورت همزمان رفتند در نوع خود جالب و تاریخی است زیرا جدا از آن که این دو نفر هرگز رابطه خوبی با یکدیگر ندارند، سبک کاری آنها هم از زمین تا آسمان با یکدیگر متفاوت است. به عنوان مثال علی دایی یک مدل تاکتیکی دارد و علی کریمی یک مدل دیگر ولی مشخص نیست مدیران دو باشگاه یاد شده لیگ برتری با چه متر و معیار و تفکری، در آن واحد با این دو وارد مذاکره شدند. رفتار کریمی و دایی هم جالب بود. آنها حاضر نشدند به خاطر رسیدن به نیمکت یک تیم لیگ برتری، طرف مقابل را تخریب کنند.
در این میان البته باید به مدیران باشگاه ها ایراد گرفت که احتمالا نمی دانند فلسفه باشگاهی که مدیریت آن را برعهده دارند چیست و به دنبال چه هدفی هستند. چراکه اگر مدیر باشگاه بداند باشگاهش چه هدف و فلسفه ای را در فوتبال دنبال می کند، با طیفی از مربیان مذاکره می کند که در همین راستا فعالیت می کنند نه اینکه با دو مربی از دو طیف متفاوت مذاکره کنند، به این نیت که فقط یک سرمربی اسم و رسم دار هدایت تیمشان را برعهده بگیرد.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/12783 |