این در حالی بود که پزشکی‌قانونی نیز اعلام کرد از آنجایی که مدت‌زمان زیادی از ماجرا گذشته است، امکان تشخیص تجاوز به زن جوان وجود ندارد.

به‌این‌ترتیب پرونده برای محاکمه متهم آماده شد.

مرد جوان که با همسر و فرزندش به دادگاه آمده بود، رازی بزرگ را فاش کرد و گفت شاکی همسر سابقش است. این مرد گفت: من سه سال قبل با شاکی ازدواج کردم، ما صیغه خوانده بودیم و خانواده من از رابطه ما خبر داشتند و حتی این زن با مادرم ارتباط داشت. ما رابطه خوبی با هم داشتیم، اما بعد از مدتی من دیگر نتوانستم به این رابطه ادامه دهم و می‌خواستم با زنی دیگر ازدواج دائم کنم و بچه‌دار شوم. شاکی عقد موقت با من را مخفی کرده و موضوع را به خانواده‌اش نگفته بود، از طرفی چون فاصله طبقاتی ما زیاد بود، من نمی‌توانستم با این زن ازدواج دائم کنم. ما با هم صحبت کردیم و وقتی مدت صیغه تمام شد، رابطه ما هم پایان یافت.

بعد از آن من به خواستگاری دختری رفتم و با او ازدواج کردم. ما خیلی زود بچه‌دار شدیم و حالا یک فرزند دارم. زن جوان از اینکه من خیلی زود او را فراموش و با زنی دیگر ازدواج کردم ناراحت شد و تهدید کرد از من شکایت می‌کند.

متهم گفت: ما به هم قول داده بودیم درباره اینکه سه سال زن و شوهر بودیم به کسی چیزی نگوییم. البته خانواده من در جریان بودند، اما خانواده دختر جوان در جریان نبودند و او اصرار به مخفی‌کاری داشت. حالا عصبانی شده و من را متهم به تجاوز کرده ‌است، درحالی‌که همه این حرف‌ها دروغ است. زن جوان گفته‌های متهم را رد کرد و مدعی شد صیغه‌ای در کار نبوده‌ و متهم او را وادار به سکوت می‌کرده ‌است. متهم در پاسخ گفت: من به‌خاطر او تا به حال سکوت کرده ‌بودم، با خودم گفتم به‌هرحال سه سال همسرم بوده و ممکن است خانواده‌اش متوجه شوند و او را تحت فشار قرار دهند. فکر می‌کردم او هم کوتاه می‌آید، اما حالا وقتش است که دادگاه واقعیت را بداند.

بعد از پایان دفاعیات متهم و اخذ آخرین دفاع از متهم، دادگاه برای صدور رأی وارد شور شد.