وی با اشاره به تاریخ صدر اسلام گفـت: «پیغمر ما با همه حرف می زد و با همه پیمان می بست. پیغمبر با کفار پیمان بست. پیمان را می شکستند، پیمان دوم را می بست. نعوذ بالله یک کسی نمی گفت که پیغمبر ساده لوح است. یک قرارداد بست طرف مقابل تخلف کرد و شکست، دومرتبه پیمان بعدی را می بست. آن کسی که پیمان می شکند ضرر می کند. آن کسی که پای عهد و پیمان ایستاده، همیشه پیروز میدان است.»
اما سئوال اینجاست که به راستی رفتار پیامبر اکرم (ص) در مواجهه با پیمان شکنی ها خصوصا کفار چگونه بوده است. با رجوعی به تاریخ می توان صحت گفتار رئیس جمهور را به خوبی سنجید.
محاصره قبیله بنی نضیر پس از عهد شکنی
قبیله بنی نضیر پیش از ظهور اسلام در یثرب (مدینه) ساکن بودند، نزدیک به ظهور اسلام و پیش از جنگ احد قبیله بنی نضیر ظاهراً با ابوسفیان ارتباط برقرار میکند. پس از هجرت پیامبر به مدینه، بنی نضیر در شمار دیگر یهودیان با مسلمانان، پیمان مصالحه بستند و عهد کردند که در صورت حمله دشمنان به مدینه در کنار مسلمانان به دفاع بپردازند و از تأمین مالی و جانی کفار قریش و برقراری روابط تجاری با آنان خودداری کنند. اما از آنجا که بنی نضیر پیمان خود را زیر پا گذاشتند، غزوه بنی نضیر به وقوع پیوست. پیامبر(ص) با لشکری به فرماندهی امیرالمومنین(ع) بنی نضیر را در محاصره گرفت و سرانجام پس از چند روز یهودیان تسلیم شدند و پذیرفتند که تنها با یک بار شتر از اموالشان، بجز اسلحه و نقره و طلا، از مدینه خارج شوند.
غزوه خندق در پی عهد شکنی قریش با نقض میثاق نامه مدنی
پس از اخراج گروهی از یهودیان از مدینه عده ای به مکه رفته و علیه مسلمانان پیمانهایی با قریش بستند، این پیمانها برخلاف میثاق نامه مدنی که با پیامبر(ص) بسته بودند بود. پیامبر(ص) از طریق عباس عموی خود از این پیمانها و تحرکات قریش و یهود آگاهی یافت و آماده غزوه خندق شد، از جمله دستاورد های این جنگ و مقاومت علیه دشمنان شناسایی منافقان حاضر در لشکر اسلام شد که نهایتا به علت ایجاد تفرقه بین قبائل دشمنان پیروزی نصیب مسلمانان شد.
ماجرای صلح حدیبیه و فتح مکه
ماجرای صلح حدیبیه. در سال ششم پس از هجرت که پیامبر اکرم و همراهان ایشان برای زیارت خانهی خدا به سمت مکه رفتند، حادث شد. مشرکان مانع شدند و پیامبر اصحاب خود را فرستادند که با بزرگان مکه صحبت کنند و مشکل را حل کنند اما آنان رفتار مناسبی با فرستادگان ایشان نداشتند.
برای همین، پیامبر از کسانی که همراهش بودند بیعت گرفت که تا پای جای بایستند و از حق خود دفاع کنند و آمادهی نبرد شوند. اما مشرکین که توان رویارویی با یاران پیامبر را نداشتند، اعلام کردند که با پیامبر بعیت می کنند. این بیعت که به بیعت رضوان یا شجره معروف شد، در قرآن هم به آن اشاره شده است.
بر اساس پیمانی که منعقد شده بود، پیامبر اکرم (ص) و مشرکان به عنوان دو طرف گفتگو پذیرفتند که کسی متعرض طرف مقابل و همپیمانانشان نشود و اگر حملهای از سوی هر یک از طرفین صورت بگیرد، آن طرف میتواند از حق خودش استفاده کند و دفاع کند. در حقیقت اگر چنین موضوعی اتفاق بیفتد، نقض پیمان و مفاد توافق خواهد بود.
اما دو سال از پیمان صلح نگذشته بود که مشرکان مکه بند اول صلحنامه (یعنی ترک مخاصمه و جنگ) را نقض کردند و به گروهی از همپیمانان پیامبر که در اطراف مکه بودند حمله کردند و عدهای از آنها کشته شدند. وقتی این اتفاق افتاد شکایت آوردند نزد پیامبر که ما روی حمایت شما حساب میکردیم ولی الآن مورد تعرض مشرکان قرار گرفتهایم. از آن طرف، مشرکان مکه که فهمیدند چه اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند، ابوسفیان را برای عذرخواهی نزد پیامبر فرستادند. آنها درخواستشان این بود که پیامبر اکرم این ماجرا را نادیده بگیرد و پیمان را تمدید کند.
اما پیامبر نپذیرفتند. یعنی پیامبر تا زمانی به توافق پایبند بودند که طرف مقابل، مفاد آن را نقض نکرده بود. بههمین دلیل دستور دادند سپاه را آماده کنند و به سمت مکه حرکت کردند که در نهایت جریان فتح مکه پیش آمد که دیگر مشرکان نتوانستند کاری از پیش ببرند.
آیات صریح قرآن در رد ادعای روحانی
ادعاهای روحانی در حالی است که ایات صریح قرآن خلاف ان را می گویند.
به عنوان نمونه خداوند در قرآن در ایه ٥٨ سوره انفال به صراحت به پیامبر می گوید اگر بیم ان داری مشرکینی که با تو پیمان بسته اند خیانت کنند، معاهده خود با انان را لغو کن. «وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیَانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْخَائِنِینَ» و چنانچه از خیانتکاری گروهی (از معاهدین خود) سخت میترسی در این صورت تو نیز با حفظ عدل و درستی، عهد آنها را نقض کن، که خدا خیانتکاران را دوست نمیدارد.
در ایه ٧ سوره توبه خطاب به نبی اکرم امده است : تا زمانی که مشرکین به معاهده خود وفادارند تو هم به معاهده وفادار باش. « کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۖ فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ» چگونه با مشرکانی که عهد خدا و رسول شکستند خدا و رسولش عهد آنان نگه دارند؟ لیکن با آن مشرکان که در مسجد الحرام عهد بستهاید تا زمانی که آنها بر عهد خود پایدارند شما هم عهد آنها را بپایید، که خدا متقیان را دوست میدارد.
ایه ١٢ سوره توبه هم میفرماید: اگر پیمان خود را شکستند با سران کفر بجنگ چون انان به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند. «وَإِنْ نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ ۙ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ» و اگر آنها سوگند خود را بعد از عهدی که بستهاند بشکنند و در دین شما تمسخر و طعن زنند در این صورت با آن پیشوایان کفر و ضلالت کارزار کنید که آنها را عهد و سوگند استواری نیست، باشد که بس کنند.
روایت های حسن روحانی از وقایع تاریخی اسلام
البته این اولین باری نیست که رئیس جمهور تاریخ را به نوعی تحریف می کند و روایت دیگری از آنچه اتفاق افتاده ارائه می دهد. به نظر می رسد این روایتها که بیشتر همخوان و همراستا با رفتار دولت مطرح می شود، یکی از روش های دولت برای اقناع افکارعمومی در راستای اهداف و اعمال دولت است.
در همین رابطه حسن روحانی روایت خود را از صلح امام حسن (ع) ارائه کرد. رئیس جمهور در سال 94 در ضیافت افطار استانداران گفت: « زمانی که امام مجتبی(ع) تصمیم به صلح میگیرند یکی از یاران امام علی(ع) پیش ایشان آمد و گفت: ای کاش من مرده بودم و این منظره را نمیدیدم و امام در پاسخ وی گفت وقتی دیدم اکثریت مردم این را میخواهند نخواستم چیزی که مردم نمیخواهند بر آنها تحمیل شود. امام حسن(ع) میخواهند به ما یاد بدهند که باید به مصلحت امت و خواست مردم و جامعه توجه کرد و به نفع امت و جامعه اسلامی تصمیم گرفت.»
حسرن روحانی درباره درس کربلا نیز بیان داشته بود: «درس کربلا برای ما درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین است. شما می دانید که امام حسین (ع) خیمه ای را به پا کرد و عمر سعد را دعوت به مذاکره کرد. شب تاسوعا ساعت ها با عمر سعد مذاکره کرد تا مسئله به جنگ پایان یابد.»
آیا اینطور تاریخ را می فهمید؟/ مذاکره امام حسین و ابن سعد به معنای امروزی نبود/ امام حسین (ع) ابن سعد را نهیب زد و نصحیت کردند
رهبر انقلاب در سخنانی با طرح این سئوال که « می گویند چرا با مذاکره با آمریکا مخالف هستید» ، بیان می فرمایند: می گویند که چرا با آمریکا مذاکره نمی کنید؟ امیر المومنین هم مذاکره کرد و امام حسین (ع) هم مذاکره کرد. خب اینها (طرح پرسش ها) نشان دهنده سهل اندیشی است. نشان دهنده نرسیدن به عمق مسئله است. امیر المومنین که با زبیر یا امام حسین که با ابن سعد حرف می زند آنرا نصیحت می کند. بحث مذاکره به معنای امروزی نیست. مذاکره امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده و یک چیزی بگیر.»
ایشان تاکید می کنند: « امیر المومنین با زبیر معامله می کرد؟! یک چیزی بده و یک چیزی بگیر. امام حسین با ابن سعد معامله می کرد؟ که یک چیزی بدهند و چیزی بگیرند. این بود؟ تاریخ را اینجور می فهمید؟ زندگی ائمه را اینطور تحلیل می کنید؟ امام حسین رفت نهیب زد و نصحیت کرد که از خدا بترس.»
رهبر انقلاب با بیان اینکه مذاکره آمریکا با جمهوری اسلامی ایران یعنی نفوذ مطرح فرمودند: « تعریفی که امریکایی ها برای مذاکره با ایران دارند، به معنای نفوذ است. آنها می خواهند راه را باز کنند برای تحمیل. مذاکره با آمریکا ممنوع است به خاطر ضرر های بی شماری که دارد و منفعتی که اصلا ندارد.»
جالب اینجاست که حسن روحانی درحالی از وقایع تاریخی صدر اسلامی برای اقناع سازی افکارعمومی با تعابیر، روایت و تفسیرهای خودساخته استفاده می کند که در مناظرات تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم از رقیب خود می خواست که مسائل دینی و عقیدتی را وارد سیاست و رقابت انتخاباتی نکند.
روحانی در این مناظرات به «ابراهیم رئیسی» که آن زمان تولیت آستان قدس رضوی را بر عهده داشت توصیه کرد که « یک امام رضا (ع) را برای ما نگه دارید» و برای رقابت انتخاباتی از این موضوع استفاده نکنید. این درحالی بود که رئیسی در آن زمان تنها سمت تولیت آستان قدس رضوی را بر عهده داشت و روایت و تفسیر تاریخی در این حوزه مانند روحانی برای تحت تاثیر گذاشتن ا فکارعمومی نقل نکرد. این درحالی است که رئیس جمهور در هر شرایطی سعی می کند با تغییر تاریخ و تفسیر آن به رای از این موارد برای اهداف سیاسی بهره ببرد.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/13375 |