دست نوشته زیر عاشقانه این سردار بزرگ برای همرزمانی است که تک تک آن ها را در میدان جنگ علیه باطل از دست داد و سال های سال در فراق آن ها گریست و اشک ریخت.
« یادگاران؛ علیم، محمدم، محمودم، مهدیم، حسینم، سید جوادم و... آیا می توانم شما را تنها بگذارم و آیا می توانم شما را فراموش کنم. شما همه وجود من هستید، در صفحه دل من تصویری زیبا تر از تابلوی قامت مردانه شما حک نشده است، حافظه من مملو است از نام های مقدس شما و هر کدام بر صفحه دلم یادگاری نوشته اید، دوربین وجودم هر انچه تصویر دارد بدرود است و بدرودها.
عزیزانم من بارها و بارها جان دادنتان را نظاره کرده ام و صدها قتلگاه شما را به تماشا نشسته ام، من خِر خِر بریدن گلوی شما را با گوشم شنیدم، در زیر شنی تانک له شدن برادرانتان و زیر شلاق دژخیم، فریاد خمینی خمینی تان را نظاره بوده ام. جان دادن های مظلومانه و معنویتان که هنوز از شیارهای پاشنه پایتان در خوزستان و کردستان چشمه خون می جوشد.
من بوی گوشت کباب شده ابدانتان را در صدها میدان مین، تک و پاتک بارها استشمام کرده ام، بدن هایی که در گودال های بمب برای همیشه ناپدید شدند.
من همه امیدم در قیامت به آخرین نگاه آشنا و بوسه وداع است که هنوز گرمی آن را در این زمستان عمرم حس می کنم، من در سرزمین شما روئیده ام و با خون شما آبیاری شده ام و همه جوانه های خدمتم بوی خون شما را می دهند.
قاسم بی شما قاسم نیست، قاسم با شما قاسم شد، حیات من بی شما مرگ است و مرگ با شما حیات لذت بخشی برای من.
خاک کف پای بسیجی ها/قاسم سلیمانی »
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/15516 |