چندی پیش که گاهی با دوستان، سخن از اعزام به سوریه و دفاع از حریم حرم میشد به لطیفه میگفتم من هم مدافع حرم حضرت معصومه هستم! باورم نمیشد روزی برسد که در عش آل محمد باید نگران حرم باشیم!
چقدر تلخ است هتک حرمت حرم آن هم از سوی کسانی که به ظاهر مذهبی و مسلمان و شیعه هستند اما قلبهای سیاهی دارند به رنگ پرچم داعش! این یک احساس نیست؛ حقیقت تلخی است که دربارهاش خواهم گفت.
قرنها پیش از آن که انگلیس و آمریکا و صهیونیستهایی باشند و تفرقه کنند و فرقه بسازند، خوارجی بودند که به ظاهر اهل تهجد و تعبد بودند اما تنها چیزی که نداشتند عقل بود! خرمقدسهایی که دو خصلت دارند؛ یکی همان خرمقدسی است که افراط در عبادت و تعصب، نشانه آن است و دیگری لجاجت و عناد است که مخالفت با هر امر سلیم و عقلایی، نشانه آن است. این جماعت از آن جا که نیاز چندانی به کاربست مغز و عقل و تدبیر ندارند، همیشه تلاش میکنند در خلاف جهت شنا کنند حتی اگر مخالف رسوبات جمجمههایشان باشد! یک روز میگویند کتاب خدا برای ما کافی است، یک روز سوی این خلیفه و آن خلیفه میدوند و روز دیگر فریب قرآن بسته به نیزهها را میخورند و روز دیگر درپی حکمیت میروند و روز دیگر نتیجه حکمیت خودخواسته را زیرسؤال میبرند. آنان قائل به ربط نیستند چه این که پایبند استدلال و منطق نیستند!
قشری و سطحی میبینند و زندگی میکنند و میمیرند. حتی به همین عیار، حکم تکفیر و قتل صادر میکنند و اگر قدرت بیابند تفتیش عقاید میکنند و به آسودگی انسان میکشند! این بیمغزسانان تنها عقاید گچین خود را حق میدانند و برای هیچ کسی غیر از خود، حق حیات قائل نیستند اگر چه دائم میان خود هم شک و تردید دارند که مبادا کسی از خوی خونریزی پشیمان شود! آنها از زندگی خود هم لذتی نمیبرند چون نه مثل آدم ازدواج میکنند نه مثل آدم بچهدار میشوند و نه مثل آدم به درک واصل میشوند!
بعدها که پای انگلیس و آمریکا و صهیونیستها پیدا شد این گونه انساننماهای تهیمغز، ابزار مناسبی برای مشوه جلوه دادن اسلام و تسلط به ثروتهای مسلمانان و نیز عقب نگه داشتن امت اسلامی از پیشرفت و تمدن و جهانگیری بودند. این شد که بدویان وهابی از آتش زیرخاکستر کاغذپارههای ابن تیمیه با دَم آتشافروز بریتانیاییها در حجاز شعله کشیدند و هرچه اثر از اسلام و دین و معنویت بود را به اتهام شرک، سوختد و ویران ساختند. بقیع امروز، سند جهالت این بیابانگردهای جمجمهخالی است که ابنای همان جاهلان دخترکش لاتپرست هستند و پدرانشان تا شمشیر بالای سر خود ندیدند تسلیم نشدند و بعد هم ابن طُلقایی شدند که فرزندان رسول اکرم را یک به یک به شهادت رساندند!
داعشیها هم دمل چرکینی بودند که ناگهان در قرن مدرنیته از زیر پوست تمدن نفتی سربرآورند و روی مغول را از خجالت سرخ کردند! جالب آن که شر این گلّه دوپا را هم سردار عزیز قاسم سلیمانی برکند چنانکه مولا علی علیه السلام، خوارج را ریشهکن کرد.
اما این، همه ماجرای آفتزدگی جهان اسلام نیست. اینان که قرآن را تکهتکه میکنند و بخشی را میگیرند و بخشی را رها میسازند، تنها موریانههای غیرشیعی نیستند. اصولا دشمنی با عقل و عقلانیت و درایت، ربطی به مذهب ندارد. بنیادگرایی و تصلب و تحجر، دین و مذهب نمیشناسد. هرگاه فردی کوردل شد و تنها فهم سقیم خود را ملاک حق و باطل جهان دانست و بر کرسی قضاوت عالم نشست، یک موجود خطرناک و آفت مهلک است اگر چه خود را میان انسانهای شیعه یا اهل سنت، پنهان کرده باشد. چنانکه اگر صلیبی باشد یا صهیونی و یا نژادپرست هیتلری!
خودبرتر بینی مکتبی، چنان خطرناک و آسیبزننده است که تنها با یورش مغولان وحشی و پادشاهان مجنون سفاک قابل قیاس است و نباید فریب ظاهر متدینانه این جماعت بیشاخ و دم را خورد.
در واقع نقطه مشترک همه این فرقههای ضاله، عقلستیزی و منطقگریزی است. خدای آنان، موجودی ضعیف است که از احترام اسباب و عوامل و خلفایش هم میترسد، ائمه آنان هم به مثابه اقطابی ضد علم هستند که تنها با محبت آنان میشود به سعادت رسید و نیازی به هیچ تلاش دیگری نیست و حتی گناهان هم با شفاعت آنان بخشوده میشود پس جای نگرانی نیست! البته شمار نجاتیافتگان شاید به اندازه جمعیت یک روستا هم نرسد ولی مهم حق دانستن این فرقه و کافر دانستن همه عالم از روز نخست تا پایان جهان است!
پس سیهدلی به هیچ آیینی رحم نمیکند. تعصب و تحجر و عناد، خورهای است که به جمجمههای تاریک و خشک و تهی، علاقه دارد و در طول تاریخ، گاهی گریبانگیر تشیع نیز شده است. ما نباید گمان کنیم از آن جا که به علوم آل الله، متصل بودهایم و زیر سایه آل کساء زیستهایم از چنین پستفطرتانی در امان هستیم.
باید هشیار بود. همه آنان که تنها به ستایش اهل بیت علیهم السلام مشغولاند ولی از عقل و اندیشه و درایت، سخن نمیگویند، سر و ته یک کرباس هستند. چه آنان که شیک و مجلسی و آکادمیک از غرب و دانش و تمدن بیزارند و به دوگانگی خدا و شیطان (ثنویت) گرفتار شدهاند چه آنان که به اسم اهل بیت، فلسفه ستیزی و منطقگریزی میکنند، چه آنان که دانش پزشکی روز را به نام طب کذایی سنتی و اسلامی که همیشه از درمان بیماریهای واگیردار و مهلکههای عالمگیر، پای در گل مانده دفاع میکنند و به صرافت کتابسوزی هم میافتند و چه عربدهکشهای دائم العزای سیاه پوش، همه جانورانی تمدنسوز و پرادعایی هستند که اگر روزی چون دواعش، کار به دستشان بیافتد به ناموس شیعه هم رحم نمیکنند چه رسد به دین و آیین و آزادی و علم.
رفتارهای این بیخردان را نیک بنگرید! توّلای اینان سگ شدن و عوعو کردن و قلاده زدن و خاکساری است و تبّرایشان میمون شدن و حرکات سخیف و سخنان چرکآلوده به روایت شیطانی رُفع القلم! گمان میکنید شیطان که حضرت آدم را به شجره خلد، فریفت این سفیهان را چگونه میفریبد؟
اگر با اینان در حضور یا در فضای مجازی سخن گفته باشید به درستی شناختهاید که نه تقیّدی دارند نه اخلاقی و نه مرام و معرفتی. فحاشی به ناموس و مقدسات و علما و بزرگان، نقل زبان زهرآلودشان است و سیاهچالگی سینه و سر شان موجب شگفتی هر انسان بیطرف.
روزی استعمارگران، نسخه وهابیت را برای اهل تسنن نوشتند و توانستند یک قرن، آل سعود را بر مکه و مدینه حاکم کنند و همه آثار صحابه گرانقدر و اهل بیت معصومین رسول اعظم علیهم السلام را با خاک یکسان کنند! تجویز آنان برای تشیع، بهائیت بود که با هشیاری علمای ربانی و مراجع روشن ضمیر شیعه، تیرشان به سنگ خورد. پس از آن به عَلم کردن انجمن حجتیه پرداختند که بحمدالله با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی، شکست خوردند و اکنون تشیع انگلیسی را ساخته و پرداختهاند که شاید بتوانند با ظاهری فریبا جوانان شیعه را به دام تکفیر و تفسیق بکشانند همانگونه که جوانان اهل سنت را در عملیات انتحاری به فنا دادند.
شعار دروغین این گرگان پوستین پوشیده، جدایی دین از سیاست است هرچند از سیاست آمریکا و انگلیس، شکمپر شدهاند. ضریحلیسی امروز این قلادهبندهای تیغخور لطمهزن، حکایت شاهدوستان قدیم است که ذیل عنوان شاه شیعه به تعیش و تلذذ عوامفریبی ارتزاق میکردند و حسابشان را انقلاب جدا کردند و برای دفاع از میهن اسلام و شیعه و مبارزه با رژیم بعث و صدام هم نه در ایران تکلیفی داشتند نه در عراق! امروز وقتی حرم حضرت زینب به مخاطره افتاد و کیان و امّ القرای تشیع در ایران و عراق، تهدید شد، مدافعان حرم را دیوانه خطاب کردند تا زحمتی بر دوششان نیافتد! اگر از آنان درباره فلسطین اشغالی بپرسی تکلیفی ندارند چون قرار است به گسترش ظلم و فساد در عالم کمک کنند تا امام زمان هالیوودی آنان پس از قرائت نامههای چاه جمکران از جزیره تفریحی خضرا ظهور کند و خودش زحمت اصلاح جهان را بکشد البته اگر فرزند خودخواندهاش در عراق جا برای ظهور باقی بگذارد! چه زنجیره هماهنگی از خراسان و مشهد تا عراق و نجف و از حجاز و مکه تا شام و دمشق!
آنها حسینی میخواهند که چون عیسای ساختگی نصرانیان، مصائب صلیب کشیده باشد و کفاره گناهان شود تا کسی از ارتکاب گناه عذاب وجدان نگیرد! از محرم و صفر و تاسوعا و عاشورای آنان نه حرکتی برای ظلمستیزی برمیآید و نه اقدامی برای جذب دلها به حق و حقیقت. نگاه آنان همچون حلقه بسته یهودیت، خودبرتربینی است و رها کردن جهان و دشمنان به حال خود و مسلمان ستیزی! از این رو است که سنت کثیف قمهزنی لاتهای ترک عرقخور دوران قجری را تابلوی خونین شیعه کردهاند تا مبادا چهره آسمانی و عقلانی و عرفانی اهل بیت، جهان را به خود جلب کند. آنان در مثل همچون پشههایی هستند که در تاریکی به چراغ میچسبند و تلاش میکنند به اندازه حجمشان جلوی پرتوافکنی را بگیرند! غافل از آن که خدا نورش را کامل خواهد کرد اگرچه سفیهان دوستنما و دشمنان فتنهگر به پیروی شیطان نخواهند!
اکنون چه باید کرد؟
نکته مهم این است که برخلاف برخی تحلیلهای سادهانگارانه، نباید این فرقههای کوچک و حقیر را دست کم گرفت. مطالعه تاریخ و نیز رفتار داعش نشان داده اگر روزی چنین گچمغزانی حتی در یک شهر کوچک، بر امور مسلط شوند به صغیر و کبیر، رحم نمیکنند و بیدادگاههای تفتیش عقاید و دارها و جوخههای مرگ را راه خواهند انداخت و هرگز به تباین عملکردشان با عقیده جدایی دین از سیاست، توجه نخواهند کرد چون کارکردهای منطقی و عقلانی در عصبهای خشکیده آنان، تعطیل است.
یکم: جوانان انقلابی که ممکن است به بهانه هیئات مذهبی و فعالیتهای دینی، ناخواسته جذب این گروهکها شوند به ویژه آن که حمایتهای مالی گستردهای هم از سوی آنان ارائه میشود، هشیاری و بصیرت لازم را داشته باشند و بدانند مدعیانی که با شهدا و امام شهدا و ولایت فقیه کاری ندارند و خود را سینهچاکان عاشورای هزارو چهارصد سال پیش و قهرمانان عصر ظهور، جا میزنند نسبتی با انقلاب ندارند. از این رو لازم است ضمن مطالعه تاریخ اسلام و انقلاب و اطاعت از مقام معظم رهبری، مبانی تأسیسی انقلاب را از بیانات خمینی کبیر مستقیماً دریابند و مراقب باشند در این راه به چاه اصلاحطلبان و مدعیان خط امامی هم نیافتند.
دوم: پدران و مادران توجه داشته باشند که اگر فرزندانشان، معتاد و قاچاقچی بشوند شرف دارند بر این که در برخی محافل زیرزمینی یا مسئلهدار شرکت کنند. مراقب باشند که فرزندانشان چه اشعاری را زمزمه میکنند چگونه لباس میپوشند، آیا مشکی پوشی همیشگی دارند، روی تن و صورتشان آثار خودزنی و خودآزاری وجود دارد؟ درباره دیگران چگونه صحبت میکنند، از مسئولان کشور و انقلاب و علمای شیعه چه برداشتی دارند، به عبادات فردی و اجتماعی مثل نماز صبح و نماز جمعه چه نگاهی دارند، رفتارهای افراطی و عصبی بروز میدهند؟ هر کدام از این کنشها موجب نگرانی و نشانه انحراف است و باید فوراً با مشورت کارشناسان مذهبی به داد فرزندان برسند.
سوم: سردمداران ظاهرالصلاح این حرکتهای انحرافی با پشتیبانی سرویسهای جاسوسی در حال نیروگیری و سازماندهی داعش شیعی هستند. این جریان را باید بدون ملاحظه و با هر هزینه احتمالی بایکوت، بازداشت و سرنگون کرد. این سردستهها را باید به نقاط ویژه تبعید کرد و راههای ارتباطی آنان با خارج از کشور و نیز هیئات مذهبی قطع کرد. خسارت قوت گرفتن این جریانها در آینده غیرقابل جبران خواهد بود و علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. مسئولان امنیتی کشور نباید هیچگونه مسامحه و نرمشی در این زمینه نشان دهند.
چهارم: حوزههای علمیه و علمای ربانی نباید از رسالت هدایتی و پیشگیری از انحراف جوانان، غافل شوند. این مشکلات و آسیبها در زمان حضور ائمه هدی علیهم السلام هم رخ داده و فرقهها و شعبههای انحرافی و التقاطی میان شیعیان از همین جرگه بوده و البته آن زمان خود امامان در اختناق بودند و این فضای آزاد برای تبیین دین وجود نداشته است. پس باید قدر نعمت را دانست تا دچار نقمت نشویم.
پنجم: تمامی افراد مؤثر این جریانات و شبکههای تروریستپرور باید همچون ویروس، علناً شناسایی شوند و همگان از اسم و رسم آنان اعلام برائت کنند. این افراد خطرناک با مهارتهای شبکهسازی میتوانند نوجوانان را فریب داده و در حوادث مختلف به تباهی بکشند. تجربه سالهای آغازین پیروزی انقلاب، این دستاورد تلخ را داشت که حتی برخی فرزندان مسئولان انقلابی هم دچار التقاط شدند و به نیابت از استکبار جهانی به ترور هزاران انسان بیگناه و صدها نیروی انقلاب دست یازیدند و گاه پدرانی مجبور شدند این فرزندان ناخلف را به دست عدالت بسپرند.
تجمع در برابر حرم حضرت معصومه و حرم رضوی به بهانه اعتراض به تعطیلی و هتک حرمتها را نباید تنها به مبانی ابلهانه ضدیت با علم و پزشکی نسبت داد. این یک مانور آمادگی و عرض اندام است که باید هرچه سریعتر سرکوب شود.
خدای متعال، فرزندان این میهن و جوانان مؤمن و انقلابی شیعه را از شر دینفروشان بیدین و مارهای خوش خط و خال نجات دهد که ما در آغاز راهیم و در یک قدمی فتح فلسطین و زمینهسازی ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار داریم.
حامد عبدالهی
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/17582 |