ابن حر در جنگ صفین با امام علی (ع) جنگید و پس از شهادت پیشوای نخست شیعیان به کوفه رفت. این شخصیت عجیب تاریخ اسلام پس از مرگ معاویه تصمیم گرفت از کوفه بیرون برود که با امام مواجه نشود، اما در نزدیکی کربلا با امام مواجه شد.
زمانی که خیمه ابن حر با خیمه امام هم جوار شد، حضرت فردی را نزد او فرستاد و ابن حر را به سپاهش دعوت کرد. ابن حر بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم، مگر از ترس اینکه امام حسین (ع) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به اباعبدالله الحسین (ع) رساند.
پس از آن امام حسین (ع) خود نیز به خیمه عبیدالله رفت و گفت: «ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه میکند، آیا نمیخواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟» ابن حر گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته میشوم و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافتهام.»
امام حسین (ع) از او روی برگرداندند و فرمودند: «نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواندند: «و ما کنت متخذ المضلین عضدا؛ ما گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم. سپس حضرت فرمودند: «اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را در آتش جهنم میاندازد و هلاک میشود.» آنگاه امام (ع) به خیمه خود بازگشت.
ماجرای زندگی ابن حر پس از واقعه عاشورا نیز شنیدنی است. او هم در میان سپاهیان منتقم خون امام حسین (ع) بود، هم در میان سرکوب کنندگان منتقم؛ در ادامه میتوانید، ویدئوی تحلیل شخصیت عبید الله بن حر را ملاحظه کنید.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/19855 |