بسیج و ظرفیتی که با پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد شد کمک کرد تا بسیاری از جوانان و نوجوانانی که دلبسته انقلاب اسلامی و خدمت به مردم و کشورشان بودند بتوانند در این عرصه ظهور کرده و خدماتشان را عرضه کنند. یکی دیگر از عرصه هایی که این نیروهای مردمی توانستند به مردم کمک کنند ساماندهی و آموزش نیروهای مردمی تحت سازمان بسیج بود که کشورمان توانست با استفاده از همین ظرفیت در عرصه میدانی جنگ تحولات بسیاری را ایجاد کنند.
سردار محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در مراسمی با اشاره به ظرفیت بسیج در این باره چنین میگوید:« در دفاع مقدس زمانی که بسیج وارد عمل شد توانستیم کارهای بزرگی را در جنگ تحمیلی انجام دهیم. در دفاع مقدس خداباوری در کنار باور واقعی امام خمینی (ره) به نیروهای مردمی بود که در دوران دفاع مقدس، پیروزی را برای ما رقم زد.»
هنگامی که حضرت امام خمینی (ره) دستور و فرمان تشکیل سازمان بسیج مستضعفین را در تاریخ ۵ آذرماه ۱۳۵۸ را صادر کردند حتما این ایده را با یک برنامه ریزی و وسعت دید مطرح و اجرایی کردند، چراکه در سخنانی بیان کردند که «مملکتی که ۲۰ میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون ارتش داشته باشد.». کمتر از یکسال پس از صدور این فرمان یعنی در ۳۱ شهریورماه سال ۱۳۵۹ ارتش بعثی به کشورمان حمله و کشورمان را به یک جنگ تحمیلی و فرسایشی وارد کرد.
در همین زمان بود که ارتش که در آن زمان قوی ترین نیروی نظامی کشورمان بود به همراه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد میدان شد تا مانع از این شوند که ذره ای از خاک کشورمان کم شود. اما در این میان باید به نقش مهم بسیج و بسیجیان اشاره کرد. بسیجیان در طول دوران جنگ تحمیلی علاوه بر حضور قوی در پشت جبهه توانستند نیروهای تازه نفس بسیاری را به جبهه ها اعزام کنند. بسیاری از نیروهایی که در دوران دفاع مقدس از سوی جبهه های مردمی وارد میدان شدند برای اینکه بتوانند به صورت سازمان یافته و منسجم در میدان و عرصه نبرد با ارتش بعثی حضور پیدا کنند در قالب سازمانی به نام بسیج مستضعفین حضور پیداکردند. همین جا بود که بسیاری از افراد به علت دانش و مهارت های خود از بسیج وارد سپاه شدند و کارهای بزرگی را انجام دادند که یکی از این افراد سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن شفیع زاده بود.
سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن شفیع زاده یکی از فرماندهان نخبه و بسیجیان کشورمان است که نقش مهمی در دوران دفاع مقدس داشت و با روحیه بسیجی خود توانست تا اقدامات مهمی را در طول جنگ تحمیلی انجام دهد. سرلشکر رحیم صفوی یکی از خصوصیتهای اخلاقی او را چنین توصیف میکند: شهید شفیع زاده هیچوقت لباس بسیجی را از تن خود درنمیآورد، با اینکه پاسدار بود همین لباسهای خاکی را بر تن میکرد و آنچنان مخلص بود در مقابل مؤمنین، ولی در مقابل دشمن، فرماندهی شجاع، قاطع و خردمند بود.
در مرداد سال ۱۳۳۶ در یک خانواده مذهبی در شهرستان تبریز متولد گردید و تحت تربیت پدر و مادری مؤمن پرورش یافت. در کودکی در مجالس مذهبی شرکت میکرد و در فعالیتهای مذهبی مساجد نیز حضوری موثر و پررنگ داشت به نحوی که یکی از افراد شاخص در میان هم سن و سالان خود به شمار میرفت. ۱۲ سال بیشتر نداشت که پدرش از دنیا رفت و به دلیل اینکه فرزند ارشد خانواده بود در اداره زندگی به مادرش کمک کرد تا مادرش بتواند زندگی آنها که سه فرزند داشت را هم به خوبی اداره کند.
حسن در دوران تحصیل نیز از همان ابتدا فردی کوشا و با پشتکار بود و علاوه بر کمک به خانواده خود در زمینه درسی نیز بسیار فعال بود و توانست به خوبی و با نمرات بالا مدارج دوران درسی خود تا اخذ دیپلم را به خوبی طی کند. دوران سربازی او با تظاهرات مردم علیه رژیم ستمشاهی مصادف شده بود و او در حین گذراندن خدمت سربازی خود با تقلید از امام خمینی (ره) توانست تا با روحانیونی همچون شهید آیت الله مدنی و شهید آیت الله دستغیب ارتباط داشته باشد و با استفاده از رهنمودهای آنان قدم های موثری را در در داخل پادگان برای خنثی سازی تبلیغات و فعالیت های رژیم ستمشاهی انجام دهد. حتی در همین دوران اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) را هم در داخل و خارج پادگان پخش می کرد.
دوستان شهید اینگونه نقل میکنند که روزی که مأمورین رژیم، به دستور فرمانده حکومت نظامی در تبریز قصد هجوم به منزل شهید آیت الله مدنی (ره) جهت دستگیری ایشان داشتند، او به همراه دوستانش نقشه مقابله با مزدوران رژیم را در مراسم عزاداری عاشورای حسینی طراحی کرد که قبل از هر گونه اقدام، ضد اطلاعات از موضوع با خبر شده و آنها را جهت ادامه خدمت سربازی به مرند تبعید میکنند. ایشان پس از چندی به فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر ترک پادگان ها، خدمت سربازی را رها کرد و به سیل خروشان مبارزان امت اسلامی پیوست.
او در روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ که مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی به اوج خود رسیده بود برای پیروزی نهضت مردم ایران بسیار تلاش کرد و فعالیت های مهمی را نیز انجام داد. یکی از این کارها این بود که به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزب اللهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاحهای بیت المال به دست ضد انقلاب، بخشی از سلاحها را جمع آوری کرد و گروهی مسلح برای دستگیری عوامل ضد انقلاب و ساواکیها در تبریز تشکیل داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی توانست به همراه عده ای از دوستانش اولین هسته های مسلح سپاه پاسداران را ایجاد کند و به عنوان مسئول عملیات سپاه تبریز در سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف خلق مسلمان نقش فعالی ایفا کرد. حسن یکی از یاران شهید باکری نیز بود و هنگامی که به همراه او در سپاه ارومیه انجام وظیفه میکرد .به عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیریهای متعدد برای سرکوبی گروههای فاسد تلاش شبانه روزی کرد و توانست با نفوذ در تشکیلات حزب منحله دموکرات باعث متلاشی شدن آن و دستگیری و اعدام تعداد زیادی از کادرهای آنها شود. حسن افتخار داشت تا مسئولیت حفاظت از شهید آیت الله مدنی (ره) نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امامت جمعه تبریز را هم برعهده داشته باشد و مدتی را در کنار آن شهید بزرگوار بود.
شهید شفیع زاده با آغاز جنگ تحمیلی و حمله همه جانبه ارتش بعثی به کشورمان عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. با محاصره آبادان با یک دسته خمپاره انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره میشد به جبهههای جنوب رفت و برای حضور در جبهه آبادان خود را با سختیهای فراوان به ایستگاه هفت این شهر رساند. بعدها و با صدور فرمان تاریخی امام خمینی (ره) برای شکستن حصر آبادان او و یارانش نقش موثری در این زمینه ایفا کردند. او پس از عملیات بیت المقدس رئیس ستاد تیپ کربلا شد و در انسجام آن نقش اساسی داشت. شهید شفیع زاده در مسئولیت معاونت تیپ المهدی (عج) در عملیات فتح المبین نیز رشادتهای فراوانی را انجام داد.
او که در چندین عملیات بزرگ حضور داشت به خوبی با اهمیت توپخانه و قدرت آن آشنا بود، به همین دلیل هم با تجربیاتی که در دفاع مقدس کسب کرده بود به این نتیجه رسید که برای اجرای عملیات های بزرگ به آتش توپخانه نیاز است. شهید شفیع زاده با همکاری چندین نفر از فرماندهان سپاه وظیفه ساماندهی اولین آتشبارهای توپخانه و مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات بیت المقدس را به عهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد. بعدها و با استفاده از توپ های غنیمتی این واحد را گسترش داد و در نبردهای خیبر، والفجر ۸، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵ که سپاه پاسداران به لحاظ عملیاتی مسئولیت مستقلی داشت، پشتیبانی آتش کل منطقه عملیات، با رهبری و هدایت او انجام گرفت. یکی دیگر از افتخارات شهید شفیع زاده مدیریت توپخانه سپاه در عملیات والفجر ۸ بود که توپخانه سپاه توانست تا با آتش سنگین خود خسارت های بسیاری را به ارتش بعثی وارد کند. به راستی که شهید حسن زاده در زمینه نظامی یک نخبه بود.
شهید شفیع زاده ضمن شرکت در کلیه صحنههای عملیاتی، مسئولیت فرماندهی توپخانه و طرح ریزی و هدایت آتش پشتیبانی را در قرارگاههای مختلف به عهده داشت و آخرین مسئولیت ایشان فرماندهی توپخانه نیروی زمینی سپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) بود. سرانجام شهید شفیع زاده هنگامی که در دومین روز از آبان ماه سال ۶۶ در منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ در حال رفتن به سوی خط مقدم جبهه های شمالغرب بود به شهادت رسید. خودروی وی توسط گلوله توپ دشمن مورد هدف قرار گرفت.
سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دفاع مقدس درباره ویژگیهای شهید شفیع زاده میگوید: شهید شفیعزاده بنیانگذار توپخانه سپاه بود. ایشان قبلاً در آبادان با دو سه تا خمپاره ۱۲۰ به همراه مهدی باکری مسئولیت آن جبهه را از نظر تأمین پشتیبانی آتش برعهده داشتند، ولی دیگر بعد از عملیات ثامنالائمه که عملیاتهای اصلی جنگ راه افتاد و عملیاتهای بزرگ شکل گرفت هر توپخانهای که به دستمان میافتاد میدادیم دست آقای شفیعزاده و ایشان خیلی با مهارت و زیرکی خاصی که داشتند اینها را به سرعت عملیاتی میکرد و دست بچههای آذربایجانی، اصفهانی و تهرانی را میگرفت و توپها را قبضه به قبضه سازمان میداد.
عجیب بود خیلی سریع توانست به توپخانه مسلط شود و فرماندهان خیلی لایقی را تربیت کند. آتش توپخانه معمولاً همراه با محاسبات فنی و ریاضی خیلی دقیقی است، علائم جغرافیایی را که دیدهبانها میدهند باید تبدیل به معادلات ریاضی کرد، مختصات بسته شود و توپخانهها هدف محاسبه شده را بزنند، ایشان اینها را خیلی خوب یاد گرفت. استاد ریاضی شده بود. یادم هست در عملیات فتحالمبین که یک سال و دو ماه از جنگ گذشته بود دیگر ما خودمان صاحب توپخانه بودیم و این کار با همت آقای شفیعزاده صورت گرفت.
از نظر حسنخلق هم برادر خیلی دوست داشتنی بود. بعضی وقتها ما خوشمان میآمد آقای شفیعزاده و آقا مهدی را ببینیم و به چهره شان نگاه کنیم یه مقدار صفا بگیریم، حال پیدا کنیم، اصلاً انسانهای خیلی با معنویتی بودند. انشاالله با شهدای کربلا محشور باشند. همیشه سه چهار نفر از دوستان هستند که آدم سرنماز، قبل از نماز و در یک حالت خاصی با آنها خلوت میکند. یکی از آنها آقا مهدی هست، یکی آقای شفیعزاده و یکی دو نفر دیگر از دوستان، من واقعاً احساس میکنم آنها زنده هستند و جواب آدم را میدهند، امیدوار هستم خدا توفیق شهادت را به همه ما عنایت کند.
توپخانه سپاه را آذربایجانیها درست کردند و نقش مؤثر توپخانه را شهید شفیعزاده ایفا کرد، برای دنیا خیلی مهم بود که آیا سپاه دسترسی به توپ پیدا میکند یا نه؟ چون تا زمانی که سپاه با کلاشینکف میجنگید، آنها میگفتند اینها چیزی نیستند، خوب کلاشینکف یک سلاح انفرادی است، صدسال پیش با این سلاح میجنگیدند. اما وقتی سپاه مجهز به توپخانه شد دنیا خیلی وحشت کرد، مخصوصاً در عملیات فاو، دشمن از بصره حرکت میکرد تا در فاو با ما بجنگد، یعنی باید ۱۲۰ کیلومتر مسافت طی میکرد، اما همین که ماشینهای عراقی از بصره فاصله میگرفتند، توپخانه ما روی آنها آتش میریخت و تا میرسیدند به خط فاو دیگر توان جنگی خود را از دست میدادند و دچار شکست میشدند. این توپخانه را سردار شهید حسن شفیعزاده بنیانگذاری کرده بود.
علیرضا حرافی از نیروهای توپخانه سپاه پاسداران خاطرهای از شهید «حسن شفیعزاده» فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس روایت کرد که در ادامه میخوانید:
روزی شهید شفیعزاده برای من روایت کرد که پس از عملیات آزادسازی خرمشهر چندین روز نبرد شدیدی در جریان بود. حدود دو شبانه روز نخوابیده بودم. از شدت خستگی حین عملیات، داخل نفربر منهدم شدهای رفتم تا کمی استراحت کنم. در این حین خوابم میبَرد. چند ساعتی آنجا خوابیدم. با صدای رزمندگان خودی، توپ و خمپاره بیدار و از نفربر خارج شدم. به علت طولانی شدن غیبتم میان همرزمان شایعه شهادت یا اسارتم پخش شده بود. همزمان با دیدن من، درحالیکه تعجب کرده بودند، گفتند که ما فکر میکردیم شهید یا اسیر شدهای. وقتی محل خوابم را نشان دادم، ادامه دادند: «این محل که تو نشان دادی. دو مرتبه بین نیروهای خودی و دشمن جابجا شد.»
خوشبختانه شهید شفیعزاده در زمانی بیدار شده بود که منطقه عملیاتی در دست نیروهای خودی بود.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/22005 |