اکنون که بایدن به ریاستجمهوری آمریکا انتخاب شده و حضور ترامپ در کاخ سفید در چند هفته آینده به پایان میرسد پیشبینی میشود توافقاتی را که حاصل دوره اوباما بوده و در دوره ترامپ لغو شده، احیا کند. رئیسجمهوری منتخب آمریکا در این مدت اظهارنظرهایی هم در این زمینهها داشته که نشاندهنده تمایل او به احیای این توافقهاست، اما بهطور مشخص درباره برجام و توافق هستهای با ایران مسائلی را مطرح کرده که یادآور رویکرد تکراری غرب در مذاکره با ایران است.
از یو. سی. اف اصفهان تا رآکتور اراک
مذاکرات هستهای که به برجام منتهی شد اولین دوره مذاکراتی نبود که میان ایران و غرب انجام شد. شروع این مذاکرات به اوایل دهه۸۰ برمیگردد و تهران و غرب در چند نوبت به توافقاتی رسیدند که همه این توافقات تاکنون بیسرانجام بوده است. نکته جالب توجه اینکه در هر یک از این توافقات، ایران به تعهداتی که پذیرفته بهصورت کامل عمل کرده، اما طرف غربی، خلفوعده کرده و از پذیرش تعهداتش طفره رفته و همین مساله به شکست مذاکرات و شروع مذاکراتی مجدد منجر شده است.
نکته جالبتر اینکه در مذاکرات موسوم به برجام که پس از چند سال از شکست مذاکرات قبلی شروع شد، غربیها با وجود عدم پایبندی به تعهدات خود در توافق قبلی، سقف توقعات خود از ایران را بالاتر برده و در میزان تعهداتی که برای ایران در توافق جدید تعریف کردهاند چند گام جلوتر آمدهاند.
همین روند باعث شد تا اگر در دولت اصلاحات، توقعاتی در حد پلمب مرکز یو. سی. اف اصفهان داشتند در دولت روحانی به کمتر از خارج کردن قلب رآکتور اراک قانع نشدند.
اظهاراتی هم که اکنون بایدن و برخی مقامات اروپایی میکنند نشان میدهد گرچه بازگشت به برجام، یکی از اولویتهای دولت آینده آمریکا خواهد بود، اما ظاهرا غربیها باز هم چشم خود را بر عدم تعهدات گذشته خود بستهاند و صرفا بازگشت به برجام را به عنوان سکویی برای افزایش انتظارات خود از ایران میبینند.
به عنوان مثال جو بایدن در یکی از اظهارنظرهایی که در روزهای گذشته داشته ضمن گذاشتن شرط و شروط برای بازگشت به برجام، گفته آمریکا تنها در صورتی به توافق هستهای بر میگردد که ایران به شرایط قبل از اردیبهشت ۱۳۹۸ (قبل از برداشتن ۵ گام کاهش تعهدات هستهای) برگردد و به تمامی تعهدات برجامی خود به صورت کامل عمل کند. او همچنین تأکید کرده که بازگشت آمریکا به برجام را به منزله نقطه آغاز مذاکرات جدید میداند مذاکراتی که به «توافقهای بعدی برای سختتر و طولانیتر کردن محدودیتهای هستهای ایران همچنین مطرح کردن برنامه موشکیاش» منجر شود.
مواضع مقامات اروپایی نشاندهنده این است که آنها نیز با رویکرد بایدن در خصوص شروع مذاکرات جدید با ایران موافقند.
هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان در این زمینه گفته موضوع گفتگوهای آتی مطمئنا این خواهد بود که توافق هستهای (برجام) به شکل زیاد از حدی، فقط توانایی هستهای ایران را خطاب قرار داده و برنامه موشکی و نقش منطقهای ایران را نادیده گرفته است. به گفته وزیر خارجه آلمان «یک توافق جدید احتمالی، پایهای است که بر اساس آن بتوان به مسائل منطقهای و موشکی ایران هم پرداخت.»
آمریکا و اروپا در حالی به دنبال شروع مذاکرات جدیدی با ایران هستند که تنها امتیازی که برای آوردن ایران پای میز مذاکره در نظر دارند برداشتن تحریمهایی است که در دوره ترامپ وضع شده است و این در اظهارات بایدن به صراحت مورد اشاره قرار گرفته است. این در حالی است که در دولت اوباما نیز منفعت چندانی از برجام نصیب ایران نشد و تحریمهای دوره ترامپ هم حتی اگر روی کاغذ لغو شوند تا سالها اثرات خود را باقی خواهند گذاشت. همانطور که اشاره شد انتظارات آمریکا و اروپا در خصوص بازگشت به برجام و شروع مذاکرات جدید، یادآور تجربیات تلخ گذشته از مذاکرات هستهای است. مذاکراتی که هر دفعه به دلیل بدعهدی طرف مقابل، شکست خورده و مدتی بعد با گسترش انتظارات طرف غربی، از سر گرفته شده است. بخشهایی از این تجربیات را در اینجا مرور کردهایم:
بیانیه سعدآباد
اولین مذاکره هستهای با سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان در تهران و ۲۹ مهر۱۳۸۲ برابر با ۲۱اکتبر۲۰۰۳ انجام شد. در نشست مشترک وزرای خارجه سه کشور اروپایی و هیات ایرانی که در مجموعه سعدآباد تهران برگزار شد، بیانیهای منتشر شد که به موجب آن، ایران برای بازدید بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تأسیسات هستهای خود اعلام همکاری کرد و گازدهی در سانتریفیوژهای نطنز را در راستای راستیآزمایی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران، بهصورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد. انگلیس و فرانسه نیز متعهد شدند از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری کنند.
در این مذاکرات ریاست هیات ایرانی را حسن روحانی و کمال خرازی به عهده داشتند و ریاست هیات اروپایی را هم دومینیک دو ویلپن، جک استراو و یوشکا فیشر وزیران خارجه سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان به عهده داشتند. در این توافق، ایران داوطلبانه و با هدف اعتمادسازی تمام فعالیتهای هستهای خود را به حال تعلیق درآورد. با این وجود سه کشور اروپایی مذاکرهکننده مدام بهانهجویی میکردند و در توافقنامهای که تمام مفاد آن برای ایران الزامآور بود، هیچ معیاری برای رفع نگرانی آنها وجود نداشت. بهرغم توافقنامه سعدآباد و همکاری ایران، شورای حکام سازمان بینالمللی انرژی اتمی به پیشنهاد این سه کشور اروپایی، یکی پسازدیگری قطعنامههایی علیه ایران صادر میکرد.
توافقنامه بروکسل
این توافقنامه در ۴اسفند ۱۳۸۲ برابر با ۲۳فوریه ۲۰۰۴ به امضا رسید و ایران متعهد شد ساخت و آزمایش سانتریفیوژهای مورد نیاز برای غنیسازی را متوقف کند و ساخت قطعات یدکی سانتریفیوژهای موجود در آن زمان را نیز تعلیق کند. در این مذاکرات ریاست هیات ایرانی به عهده حسن روحانی و ریاست هیات اروپایی بر عهده خاویر سولانا بود.
پس از این توافق به دنبال انتشار اخباری درباره فعالیتهای هستهای کشورمان، موج جدیدی از فشارهای غرب علیه ایران شروع شد و آمریکا بار دیگر مساله ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را تقویت کرد و اتحادیه اروپا و کشورهای بلوک شرق را به انفعال نسبی کشاند. در این وضعیت، آژانس از تهران خواست ابعاد تعلیق را گسترش دهد.
توافقنامه پاریس
این توافقنامه در ۱۴ نوامبر ۲۰۰۴ برابر با ۲۴ آبان ۱۳۸۳ در پاریس بین ایران و سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان به امضا رسید و به موجب آن ایران به عنوان اقدامی داوطلبانه در جهت اعتمادسازی و نه به عنوان یک تعهد قانونی پذیرفت تمامی فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهمبندی و راهاندازی سانتریفیوژهای گازی و فعالیتهای مربوط به جداسازی پلوتونیم را متوقف کند و در عوض اتحادیهاروپا سعی در پذیرش ایران در سازمان تجارت جهانی کند.
نماینده مذاکرهکننده ایران سیروس ناصری همراه سفیران وقت ایران در پاریس، لندن و برلین بودند. اصرار غربیها برای به صفر رساندن غنیسازی در ایران باعث از بین رفتن این توافق شد. ظریف در یکی از توییتهای خود در سالهای گذشته با اشاره به تجربه آن دوره از مذاکرات نوشت: بولتون و نتانیاهو در سال ۲۰۰۵ با اصرار بر غنیسازی صفر توافق پاریس میان ایران و سه کشور اروپایی را از بین بردند.
از سرگیری غنیسازی
در پایان دولت اصلاحات، بدعهدی غربیها به صورت رسمی به شکست مذاکرات گذشته انجامید و سال ۸۴ و زمانی که هنوز دولت هشتم بر سر کار بود، ایران اعلام کرد به دلیل عدم پایبندی اروپا به تعهداتش، تعلیق داوطلبانه غنیسازی به پایان رسیدهاست و با فک پلمب، فعالیتهای UCF اصفهان را تحت نظارت آژانس ادامه میدهد. همچنین ایران در ژانویه ۲۰۰۶ در حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای تأسیسات مجتمع تحقیقاتی هستهای نطنز را نیز فک پلمب کرد، اما شورای امنیت در مارس همان سال به ایران یک ماه فرصت داد تا فعالیتهای هستهای خود را متوقف کند.
روحانی در صفحه ۴۸۴ خاطرات خود درباره جلسه خصوصیاش با رهبر انقلاب مینویسد: «در تاریخ ۶/۲/۱۳۸۴ مصادف با ۱۷ ربیعالاول پس از دیدار کارگزاران نظام با مقام معظم رهبری، دیدار خصوصی کوتاه، ولی سرنوشتسازی با ایشان داشتم. در آن دیدار، مقام معظم رهبری فرمودند نظرشان این است که UCF اصفهان راهاندازی شود. در واقع، حرکت جدید از اینجا آغاز شد.»
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)
در ۲۳ تیرماه ۹۴ (۱۴ جولای ۲۰۱۵) برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام در راستای توافق جامع بر سر برنامه هستهای ایران در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ (شامل چین، فرانسه، روسیه، انگلیس، ایالاتمتحده آمریکا و آلمان) منعقد شد.
تعهدات ایران براساس این توافق: پذیرش محدودیت هشتساله بر برنامه هستهای کشورمان، پذیرش داوطلبانه پروتکل الحاقی و اجازه به آژانس برای نظارت بر مراکز غنیسازی اورانیوم به مدت ۲۵ سال، نظارت بر تولید لوله روتور و بیلوز سانتریفیوژها برای ۲۰ سال، قبول محدودیت در حجم اورانیوم غنیشده به میزان ۳۰۰ کیلوگرم به مدت ۱۵ سال، حفظ سطح غنیسازی اورانیوم به میزان ۳/۶۷ درصد به مدت ۱۵ سال، اجازه رسیدگی آژانس به اطلاعات مربوط به انجام فعالیتهای هستهای در مراکز اعلامنشده در عین عدم دسترسی به مراکز یا سیستمهای موشکی، ارائه تسهیلات بیشتر برای کار آژانس و استفاده از برخی فناوریهای جدید راستیآزمایی و همزمان، منع استفاده از دوربینهای آنلاین بود. به مدت ۱۵ سال، ایران در فردو، فعالیتهای غنیسازی اورانیوم و تحقیق و توسعه مربوط به غنیسازی اورانیوم نخواهد داشت و هیچگونه مواد هستهای نگهداری نخواهد کرد.
ایران به ساخت و ساز رآکتور ناتمام تحقیقاتی آب سنگین اراک بر مبنای طرح اولیه ادامه نخواهد داد و کالندریای موجود را خارج کرده و آن را در ایران نگهداری میکند. تعهدات طرف مقابل نیز عبارت بود از پذیرش حق غنیسازی هستهای ایران و ادامه تحقیق و توسعه بر روی کلیه سانتریفیوژهای کلیدی و پیشرفته، لغو قطعنامههای تحریمی شورای امنیت شامل کلیه تحریمهای اقتصادی و مالی تحمیل شده علیه کشورمان، حفظ زیرساختهای هستهای ایران از جمله در نطنز، اراک و فردو با وجود برخی اصلاحات در قلب رآکتور اراک و کاستن از سانتریفیوژها در نطنز و فردو، مشارکت در پروژههای برنامه هستهای ایران، لغو تحریم تسلیحاتی ایران، همزمان با پذیرش برخی محدودیتهای پنج ساله از سوی ایران، لغو تحریمهای یکجانبه آمریکا واتحادیه اروپایی و همزمان لغو تحریم هواپیمایی کشورمان پس از سه دهه بود. پس از امضای توافق برجام و تا قبل از زمان اجرایی شدن آن در دیماه ۹۴، ایران تعهدات خود را اجرایی کرد.
تفاهم لوزان
از سال ۹۲ که دولت روحانی روی کار آمد مذاکرات جدید با غرب آغاز شد و دور نهایی مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ که به برجام منتهی شد از ۲۹ مارس ۲۰۱۵ (نهم فروردین ۱۳۹۴) در لوزان سوئیس با حضور علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، به همراه ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا و هیاتهای کارشناسی آغاز شد؛ که این مذاکرات در انتها به تفاهم لوزان منجر شد. بعد از تفاهم لوزان، آمریکا برخلاف توافق انجامشده اقدام به ارائه فکتشیت کرد که این گزارش در ظاهر با آنچه طرف ایرانی درباره تفاهم لوزان روایت میکرد تفاوت داشت و همین امر موجب بهوجودآمدن تنشهایی در داخل ایران و حتی آمریکا شد. آمریکا همچنین اقدام به تصویب طرحی کرد که به موجب آن هرگونه توافقی میان ایران و کشورهای ۱+۵ باید در کنگره ایالاتمتحده به تصویب برسد. علاوهبرآن لغو کامل تحریمهای اعمالشده از سوی آمریکا علیه ایران به موجب فعالیت هستهای نیز با مجوز کنگره آمریکا امکانپذیر خواهد شد.
تلخکامی حتی در ماه عسل برجام
واقعیت این است که آمریکا از آغاز مذاکرات در موضوعات هستهای که از سال ۲۰۰۳ آغاز شد تا امروز هیچگاه به تعهدات خود پایبند نبوده است. حتی در دوران ماه عسل برجام که قرار بود گشایشهای جدی برای اقتصاد ایران ایجاد شود، اما ایران همواره به تعهدات خود پایبند بوده است. به تعبیری دیگر در ادوار مختلف مذاکرات، ایران همواره سبد تعهدات خود را پرکرده است، اما طرف غربی در خوشبینانهترین شرایط حدود ۲۰ درصد سبد تعهداتش را پر کرده است. نتیجه اینکه در طول این سالها فقط دامنه و حجم تعهدات ما بالارفته است در صورتی که غرب در همان سطح محدود تعهدات آن هم بهصورت مشروط اکتفا کردهاست.
برجام مطلوب آمریکا
براساس آنچه گفتیم برجامی که بایدن (آمریکا) دوست دارد به آن بازگردد شامل این موارد میشود:
روح برجام: عبارتی که اوباما بارها به آن اشاره کرد و معتقد بود روح برجام همچنان محقق نشدهاست. برجامی که اوباما رسما میگفت تا وقتی ایران روح برجام (موشکی و منطقهای و...) را عملیاتی نکند، از امتیاز اقتصادی آن بهرهمند نخواهد شد.
مذاکره بر سر مؤلفههای قدرت ملی: آمریکا به دنبال برجامی است که باید اصلاح و محدودیتهای هستهای ایران دائمی شود و نیز ایران در حوزه موشکی و منطقهای پای میز مذاکره بیاید و این مؤلفههای قدرت ملی خود را واگذار کند.
استراتژی فشار هوشمند: بایدن رسما اعلام کرده است که او فشار بر ایران را کنار نخواهد گذاشت، بلکه فشار حداکثری ترامپ را با استراتژی فشار هوشمند دنبال خواهد کرد، در واقع او با ترامپ اختلاف راهبردی ندارد؛ نه درباره برجام و نه در مساله موشکی و منطقهای، بلکه او میگوید: «روش ترامپ که خروج رسمی از برجام و تکروی بود نتیجه نداده است» و باید از طرق دیگر وارد کار شد.
دست برتر برای غرب: تئوری غرب بهخصوص آمریکا درخصوص مذاکره با ایران این است که برداشتن تحریمها بهشرط گرفتن امتیازات بیشتری از ایران باشد. یعنی اینکه در هر دوره از مذاکرات سهم و حجم امتیازاتی که ایران به غرب میدهد بیشتر شود.
بازگشت به عقب ایران: آمریکا به دنبال کاستن از تحریمهای پسابرجامی ایران و بهویژه پس از ژانویه ۲۰۱۷ است بهشرط بازگشت از گامهای کاهش تعهدات هستهای توسط ایران. به تعبیر دیگر آمریکا نقطه آغاز مذاکرات را از زمان خروج ترامپ از برجام میداند.
ما باید چه کنیم؟
به نظر میرسد با توجه به رفتار غرب با ایران و سریال ناتمام عهدشکنیها جمهوری اسلامی باید پس از پایان مهلت قانونی مجلس این روشها را مد نظر قرار دهد:
دولت باید برخی از گامهای پیشین در کاهش تعهدات هستهای را واقعیتر و جدیتر و گستردهتر بردارد، مثلا درباره انباشت اورانیوم غنیشده، غنیسازی بالای ۳/۶ درصد، موضوع رآکتور آبسنگین اراک، تحقیق و توسعه و بهکارگیری سانتریفیوژهای نسل جدید و... تکالیف مشخصی بهعهده دولت گذاشته شدهاست که باید انجام دهد.
نباید به آمریکا و اروپا زمان زیادی داد تا هر وقت خودشان خواستند یا تصمیم گرفتند فکری هم به حال ایران بکنند. باید زمین بازی بهزودی تغییر کند.
بهتر است ایران همین حالا هم پروتکل الحاقی را متوقف و نظارتهای برجامی را ممنوع کنیم تا اگر طرف مقابل اقدامی انجام داد، ما هم بخشی از اقداماتمان را عملیاتی کنیم.
بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام به نحوی است که شما میتوانید با استناد به نقض عهد آشکار طرف مقابل، هیچ تعهدی را عمل نکنید و درعینحال نیازی به اعلام خروج رسمی از برجام هم نباشد.
راه حل قطع سلسله مذاکرات بیحاصل برای ایران
محمد جمشیدی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران
معاهده برجام نتیجه مطلوبی برای ایران نداشته، اما باید گفت که این قرارداد برای آمریکاییها منفعت زیادی داشته است. ساختار تحریمهای جمهوری اسلامی ایران در دوره برجام حفظ شد. در عین حال ایران در این معاهده که خیلی هم برایش سودمند نبوده به تمامی تعهدات خود عمل کرده است. در مورد تحریمها هم باید گفت که عملا تحریمی لغو نشد بلکه تحریمها در دولت اوباما و اوایل دولت ترامپ در دورههای سه ماهه یا شش ماهه تعلیق میشد.
در دولت آینده آمریکا نیز حتی اگر این کشور دوباره به برجام برگردد باز هم بسته به سیاست واشنگتن تضمینی وجود ندارد که دولت بعدی آمریکا به تعهداتش در قبال برجام عمل کند و حتی ممکن است پس از بازگشت به برجام، سازوکار اسنپ بک را اجرایی کند؛ بنابراین عدهای تصور نکنند که اگر آمریکا دوباره به برجام برگردد دوران خوشی ایران و رهایی از تنگناهای اقتصادی فرا خواهد رسید.
واقعیت آن است که راهحل رهایی کشور از مشکلات ربطی به برجام و تعامل ایران با آمریکا و غرب ندارد. آمریکاییها در گذشته نشان دادند که در پی لغو یا رفع تحریمها نیستند بلکه آنها در پی آنند که از تحریم به عنوان ابزار یا اهرم علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کنند.
مسیری که آمریکا در پیش گرفته سیاست حفظ فشار بر ایران است. انتظار آمریکا از برجام و جمهوری اسلامی ایران، زیادهخواهانه و ناشی از یک توهم است. تصور آنها این است که فشارهای تحریمی دولت ترامپ به عنوان یک ابزار فشار علیه ایران کارآمد بوده و از این رو دولت بعدی در پی آن است که ادامه کار ترامپ را پی بگیرد و آن را به سرانجام برساند. این روندی است که در گذشته نیز همواره وجود داشته و آمریکا و غرب در هر مذاکرهای به دنبال تکمیل مذاکرات قبلی و افزایش فشار بر ایران از طریق مطرح کردن توقعات و انتظارات بیشتر بوده است.
سیاست فشار آمریکا در دوره ترامپ نهایت کاری که توانست انجام دهد این بود که فشار اقتصادی بر جامعه ایران آورد، اما این ابزار به نتیجه نرسید، چون ایران تسلیم فرآیند مذاکراتی که آنها انتظار داشتند، نشد. آمریکا در این مدت به دنبال این بوده که به موضوعات مرتبط با مسائل موشکی، توانمندیهای نظامی و حضور منطقهای ایران ورود پیدا کند، اما موفق نشده است. این منطق آمریکایی در مورد دولت بعدی ایالات متحده همچنان پابرجاست. تغییر افراد و دولتها در کاخ سفید باعث نخواهد شد که جامعه ایران و نظام جمهوری اسلامی منافع خود را تشخیص ندهد.
آن چیزی که آقای بایدن میخواهد ادامه همان راهی است که ترامپ در پیش گرفته بود. اما حرف جمهوری اسلامی ایران خطاب به دولت بعدی آمریکا این است که اگر شما راستگو هستید و میخواهید سیاست متفاوتی را در پیش بگیرید، باید تحریمهای ظالمانه علیه ایران را لغو کنید و زمینه را برای بهرهمندی ایران از مسائلی که در برجام مورد توافق قرار گرفته است، فراهم کنید؛ بنابراین خواسته ایران، چیز زیادی نیست و صرفا در همان چارچوبی است که در سند امضا شده از سوی ایران و ۱+۵ در سال ۹۴ مورد توافق قرار گرفته است.
آمریکا باید در این مرحله خود را اثبات کند و الان حرف جمهوری اسلامی این است طرف مقابل باید اثبات کند که به تعهدات خود پایبند است؛ بنابراین آمریکاییها اگر صداقت دارند بدون اینکه مذاکرهای صورت گیرد باید به برجام و تعهدات برجامی خود برگردند. البته بازگشت به برجام نقطه ایدهآلی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب نمیشود چرا که کارکرد برجام را در عمل دیدهایم و مباحثی مثل واقعی نبودن لغو تحریمها و وجود مکانیسم اسنپبک در درون برجام گنجانده شده است، اما بازگشت بدون مذاکره آمریکا به برجام و لغو تحریمها ذیل برجام یک آزمایش ابتدایی برای دولت بایدن محسوب میشود.
توافقاتی با نفع بیشتر و ضرر کمتر
حسن بهشتیپور، کارشناس سیاست خارجی
قراردادی به نام برجام منعقد شد و طبیعی است که ما در این قرارداد امتیازاتی دادیم و امتیازاتی نیز گرفتهایم. باید از منتقدان این معاهده پرسید که اگر طرفهای دیگر مذاکره کننده با ایران امتیازاتی ندادند چرا فریاد ترامپ بلند بود که برجام توافق بدی است و از آن خارج شد. طی این سالها عدهای عنوان کردند که بهواسطه امتیازاتی که ایران داده است صنعت هستهای رو به نابودی رفت و سانتریفیوژها از کار افتاد و داخل رآکتور آب سنگین اراک بتن ریختند.
اما واقعیت این است که ما صنعت هستهای خود را از دست ندادیم و دانشمندان هستهای ما طی این سالها به فعالیت خود ادامه میدادند. به نظر میرسد که در این زمینهها باید از منطق کمک گرفت. مورد انتظار ما در آن شرایط این بود که ما بتوانیم پروندههایی را که علیه ایران در شورای امنیت و همچنین شورای حکام بود لغو کنیم و شش قطعنامهای که تحت فصل هفت منشور ملل متحد علیه کشور ما در جریان بود از خاصیت بیندازیم.
از سویی دیگر همین امسال شاهد بودیم که آمریکا در پی آن بود تا موضوع تحریمهای تسلیحاتی ایران را استمرار بخشد و آن را تمدید کند، اما در فرآیند تصمیمگیریها در شورای امنیت، آمریکا و دومینیکن در اقلیت قرار گرفتند. اگر ما برجام را اجرا نمیکردیم شرایط به گونهای بود که حتی روسیه و چین هم ممکن بود به پیشنهاد آمریکا رای دهند. نکته دیگر اینکه غنیسازی در ایران به صورت محدود ادامه پیدا کرد.
از سوی دیگر تلاش برخی نهادهای بینالمللی این بود که علیه ما پروندهسازی کنند. تعهدات ما در قبال برجام باعث شد بهانههایی که در خصوص پی. ام. دی یا ابعاد احتمالی نظامی علیه ایران مطرح شد کمرنگ شود و اگر ایران به این تعهدات عمل نمیکرد همچنان این پرونده علیه ما باز بود. آن موقع ما را متهم میکردند که ما در حال ساخت سلاح هستهای هستیم، اما این ادعا در مجامع بینالمللی ثابت نشد.
از سوی دیگر مکانیسم ماشه نیز به خاطر شکافی که در شورای امنیت بهوجود آمد اجرایی نشد و کسی از آن حمایت نکرد. در عین حال باید پذیرفت که برجام ضعفهایی دارد و ما به همه خواستههای خود نرسیدیم و اگر میتوانستیم به همه خواستههای خود برسیم طبعا مطلوبیت بیشتری داشت، اما با توجه به شرایط کشور، ما معاهدهای را امضا کردیم که دارای نفع و ضررهایی برای ما بود، اما با ارزیابی تحولات و شرایط میتوان نتیجه گرفت که نفع این معاهده از ضرر آن بیشتر بود. اگر برجام اجرایی نمیشد ما نمیتوانستیم سانتریفیوژهای آی. آر.۲ و آی. آر.۴ را راهاندازی کنیم.
موضوع دیگر اینکه قبل از خروج ترامپ از برجام در اردیبهشت سال ۹۷، اروپا هم کم و بیش به تعهدات خود عمل کرد. چرا که ما تا قبل از این تاریخ برای فروش محصولات پتروشیمی و نفت خود با مشکلی مواجه نبودیم. یکی از نکاتی که به عنوان محل اختلاف میان ایران و اروپا باقی بود موضوع مبادلات بانکی بود که غربیها بحث اف. ای. تی. اف را بهانه کردند و همچنین برخی شرکتهای اروپایی هم به بهانه تحریم آمریکا موضوع روابط تجاری خود با ایران را به حالت تعلیق درآوردند.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/22437 |