بیشتر تصاویر این کتاب تاکنون منتشر نشده است و برای اولین بار است که منتشر میشود. مطلب قابل توجه این کتاب همین ماشینهایی هستند که تاکنون دیده نشدهاند. استیو ساکسی، نویسنده و کارمند سابق فورد، برای اولین بار به بایگانیهای طراحی فورد مراجعه کرد و داستان این ماشینها را شرح داد. وی این ۱۰ خودرو دیده نشده را در این کتاب توصیف کرد.
فورد انگلیس در اواخر دهه ۶۰ میلادی میخواست یک خودرو کوپه اسکورت بسازد اما روئسای دیترویت به جای این خودرو بر تولید کاپری اصرار داشتند. طراح آن پاتریک لو کومانت (که بعدا در رنو به شهرت رسید) این ماشین را اوایل دهه ۷۰ را طراحی کرد. وی با الهام گرفتن از ون گوف این خودرو را طراحی کرد ولی فرصت ساخت آن پیش نیامد. در عوض، اسکورت RS2000 در سال ۱۹۷۵، نزدیکترین فورد به کوپه اسکورت به بازار عرضه شد.
وقتی طراحان به طراحی اسکورت ۱۹۸۱ روی آوردند، دیگر تلاش برای یافتن روشهای جدید ساخت کوپه را متوقف نکردند. طراح هلندی Harm Lagaay این شبه کوپه اسکورت را با سه پنجره جانبی طراحی کرده بود. او بعدا کارهای بزرگی مانند BMW Z1 و مدلهای مختلف پورشه را طراحی کرد.
کاپری در سال ۱۹۶۹ بسیار مورد توجه قرار گرفت و فورد به سرعت در سال ۱۹۷۱ کار بر روی جانشین آن را آغاز کرد. این یکی از دو پیشنهادی بود که به رئیس فورد هنری فورد دوم ارائه شد، کاپری II نسبتا زیبا بودکه هنوز هم میتوانست به عنوان یک محصول درخشان و پرفروش عمل کند؛ اما هنری تحت تاثیر قرار نگرفت و چیزی مدرنتر میخواست و این طرح رقابتی را توسط هانس موث انتخاب کرد.
آنچه در این عکسها شگفتانگیز است وضوح بالای آنها است. پنجاه سال پیش شخصی با یک دوربین ۲ اینچی Hasselblad این عکسها را گرفت. یافتن این عکس ها و تکثیر آنها در کتاب پس از آنکه طراحان فورد مشخصات آنها را یادداشت کردند تا تمام فوت و فنهای کوچک تجارت خود را در صفحه حاشیهنویسی کنند، مورد پسند قرار گرفت.
خودروی RS2800 ایدهای بود که چندین بار برای تولید مطرح شد. در سال ۱۹۷۳، گروه افسانهای (Advanced Vehicle Operations (AVO با ایده RS2800 گرانادا برای تولید محصول وارد بازار شد اما اتومبیلی که آنها واقعا میخواستند بسازند RS Capri بود. این سیستم تزریق سوخت RS2600 Capri قدیمی را با یک موتور بزرگتر و سیستم تعلیق فوقالعاده قویتر ترکیب کرد.
اگر کاپری RS2800 با ۱۷۵ اسب بخار قدرت تولید میکرد، تا زمان ورود سیرا کوزورث، این قدرتمندترین خودروی فورد بود که برای ده سال دیگر در اروپا فروخته میشد. اما بحران سوخت ۱۹۷۴ رخ داد و AVO مستقر در اسکس بسته شد. گروه فورد موتور اسپورت آلمان این ایده را در سال 1975 دوباره احیا کرد و یک ماشین قابل رانندگی با یک فضای داخلی منحصر به فرد RS ساخته شد. فروش اتومبیلهای موتور بزرگ هنوز هم دشوار بود و بنابراین فورد تصمیم گرفت به مشتریان اجازه دهد قطعات را به صورت جداگانه بخرند و خودشان را بسازند (همانطور که در کتاب گفته میشود RS in a box)
حتی در آن صورت نیز این ایده از بین نرفت و سرانجام همان اتومبیل در سال ۱۹۸۱ با عنوان Capri Injection به بازار آمد. این عکسها مدل تونل باد با قوس پهن را نشان میدهد که فورد پس از ۴۵ سال ذخیرهسازی برای نویسنده کتاب پیدا کرده است. این خودرو تقریبا جدید به نظر میرسد. احتمالا این مطلوبترین خودروی فورد است که هرگز ساخته نشده است. ماشینی درست که در زمان اشتباه طراحی شد.
اتومبیلهای امروزی که توسط Autocar طراحی میشوند، اغلب به تولید نزدیک هستند و به نظر واقعی میآیند. اما در دهه ۷۰ و ۸۰ شرکت فورد و دیگر شرکتهای اتومبیلسازی با استفاده از راننده خیالی اتومبیلهای جدید خود را آزمایش میکردند. در سال ۱۹۷۳، هنگامی که فورد Fiesta اصلی را توسعه داد، برای آزمایش گیربکس اتومبیل جدید، یک ماشین دیفرانسیل جلو نداشت. راه حل این بود که ده دستگاه فیات ۱۲۷ بخرید و سپس در قسمت جلوی Fiesta را جوشکاری کنید.
این کورتینا یکی از آزمایشهای اولیه آزمایش سیرا است که با سیستم تعلیق عقب و جلو در ماشین جدید ساخته شده است. پلیس مدام رانندگان آزمایش را متوقف میکرد و فکر میکرد مشکلی پیش آمده است. راه حل دقیق مهندسان این بود که یک تریلر کمپینگ در عقب وصل کنند و دیگر هیچوقت با مشکل روبرو نمیشدند.
این تصویر یک خودرو برای اسکورت ۱۹۸۱ است. طراحی Fiesta estate یک لباس مبدل فوق العاده است که تمام وسایل چرخشی اسکورت را در زیر خود جای داده است. نویسنده کتاب شیفته چنین جهش یافتههایی بزرگ شد، اما امروزه بسیاری از کارهای اولیه توسعه به صورت دیجیتالی انجام میشود، بنابراین ما آنها را مانند گذشته نمیبینیم و این اتومبیلها برای ما جذاب هستند.
خودروی XR4i کمتر از دو سال عمر کرد. ظاهر وحشی آن خریداران را دلگیر کرده بود. با این حال، در سال ۱۹۸۲ و قبل از راهاندازی سیرا، این خوشبینی در فورد وجود داشت که سیرا سه درب میتواند نه تنها V6 کاپری بلکه ماشینهای چهار سیلندر موتور کوچک را نیز کنار بزند و خود جانشین آنها بشود.
این مدل کاملا بزرگ و کاملا متفاوت در هر طرف است، زیرا طراحان سعی کردند بین استفاده از سالن سیرا یا چراغهای عقب ماشین یکی را انتخاب کنند. هنگامی که این ایده کمی دیوانهوار کنار گذاشته شد، Escort Cabriolet در ترکیب فورد جایگزین شد. این خودرو که دوباره از چراغهای عقب اتومبیل استفاده میکرد، توانست برخی از ایدههای طراحی پشت این مشتق سیرا که مدتها فراموش شده بود را ادامه دهد.
واکسهال در همین راستا فکر میکرد و یک کانورتیبل Cavalier را راه اندازی کرد، اما یک فلاپ بود، بنابراین بهترین کار این است که سیررا فوق العاده عجیب و غریب هرگز نور روز را نبیند.
تلاش دیگری برای یک کوپه کوچک، این بار در اواسط دهه ۸۰ در حالی که فورد به دنبال راهی برای رقابت با اتومبیل هایی مانند VW Scirocco و Toyota Celica بود. عاشقانه فورد و مزدا در آن زمان شکوفا شده بود (فورد سهام بزرگی از شرکت ژاپنی داشت) و طراح پاتریک لی کومانت شروع به کار با شرکت مستقر در هیروشیما کرد.
وی Pinky Lai (بعدا رئیس استودیوی پورشه شد) را راهنمایی کرد تا این طراحیهای کوپه را با استفاده از شاسی مزدا ۳۲۳ طراحی کند. خودرو RS کوپه میتواند یک مدل مستقل باشد اما آیا علاقه مندان به RS در برابر خرید یک ماشین بر اساس مزدا مقاومت میکنند؟
اگرچه یک فورد RS کوپه مستقر در مزدا هرگز اتفاق نیفتاده است، اما یک نسخه از آن وجود دارد. رئیس افسانهای مزدا، کنیچی یاماموتو عاشق طراحی Lai’s Ford شد. این مفهوم به عنوان MX-3 در سال ۱۹۹۱ دوباره متولد شد (یک کوپه دیفرانسیل جلو مزدا کوپه مبتنی بر ۳۲۳ با یک موتور مینیاتوری ۱/۸ لیتری V6). این یک فروش بزرگی نبود و بنابراین شاید فورد حق داشت که تا اواخر دهه ۹۰ و اواخر دهه Puma صبر کند (یک کوپه ارزان قیمت و شیرین بر اساس فیستا که بسیار مورد توجه قرار گرفت). سرانجام پس از این اتفاقات، ۱۱ سال پس از مرگ کاپری در سال ۱۹۸۶، فورد اتومبیلی را که نیاز بازار به کوپه کوچک را برطرف میکرد، فروخت.
در سال ۱۹۸۲، رئیس اروپایی فورد، باب لوتز، ایده یک رودستر ارزان قیمت ساخته شده بر اساس Fiesta XR2 که در ایتالیا طراحی و بارچتا (قایق کوچک) نامیده شد، تصور کرد. او سخت به آن فشار آورد اما پرونده تجاری فقط وقتی معنا پیدا کرد که آمریکاییها تصمیم گرفتند که آن را نیز بفروشند. مشکل این بود که ماشین بزرگتر و بزرگتر میشد.
ابتدا آمریکاییها تصمیم گرفتند که به کابین بزرگتری احتیاج داشته باشد و سپس تحقیقات نشان داد که به صندلیهای ۲+۲ نیز احتیاج دارد. این نوع وسیله نقلیه خودرویی نبود که طراحان فورد دیترویت با آن آشنا بودند. بنابراین پروژه به ایتالیا بازگردانده شد و برای ساخت مجدد آن طرح به ایتال دیزاین داده شد. مدیر عامل جدید فورد میخواست به بقیه شرکتها نشان دهد که اتومبیلهایش میتوانند و باید در هر جایی ساخته شوند و در همه جا فروخته شوند. در یک چرخش سرگرم کننده، با استفاده از پایههای مزدا و درهای مزدا در استرالیا ساخته شد. هیچ کس از نتیجه نهایی تحت تاثیر قرار نگرفت.
در زمان معرفی باب لوتز به کرایسلر عزیمت کرده بود و از آنچه برای قایق کوچک او اتفاق افتاده بود ابراز اشتیاق میکرد، در آن زمان آمریکاییها تصمیم گرفتند که به جای تغییر، این ماشین دیفرانسیل جلو را کاپری بنامند. این خودرو با نام تجاری عطارد ایتالیایی، ساخت استرالیا، در آمریکا فروخته میشود. بدتر اینکه، این برنامه تا سال ۱۹۸۹، یعنی هفت سال کامل از زمان ایدهپردازی، آغاز به تولید نکرد. برای بدتر شدن شرایط، در سال ۱۹۸۹ مزدا رودستر MX-5 خود را به بازار عرضه کرد که طراحی کاملا خالصتری از رودستر متحرک بود.
سیرا یاقوت کوزورث معروف چهار درب هرگز قرار نبود که وجود داشته باشد. در سال ۱۹۸۷ طراح Luc Landuyt برای طراحی ماشین ۳ درب مدل خاک رسی به نتیجه نرسید؛ بنابراین از یک چهار در استفاده کرد تا ایدههای Cosworth جدید را امتحان کند. در کمال تعجب، مدیریت عاشق سبک کوزورث چهار درب ظاهری پیشرفته وی شد و بنابراین تولید خودروی اصلی ۳ درب به پایان رسید. با این حال، کسی در کارخانه طراحی گنک فورد از فکر کوپه سه درب کوزورث صرف نظر نکرد. در سال 1992، فورد هنوز یک XR4x4 سه درب را با راننده سمت چپ فروخت.
نویسنده کتاب در اوایل امسال هنگام تحقیق درباره کتاب و در زمان گشت و گذار در ماشینهای موزه و نمونههای اولیه Ford اعلام کرد این ماشین را پیدا کردم که هرگز رانده نشده است و در آنجا رها شده بود. این احتمالا باید آخرین پیدا کردن در انبار فورد باشد (نمونه اولیه منحصر به فرد RS که هرگز از کارخانه خارج نشده است!) وی از یک هنرمند خواسته بود این تصویر را برای کتاب ترسیم کند تا نشان دهد با یک ماده تمیز و صیقلی چه شکلی است.
کانورتیبل اسکورت در دهه ۸۰ محبوبیت زیادی داشت. اما در اواخر دهه ۹۰ سلایق مردم تغییر کرده و سقفهای فلزی تاشو مد شده بودند. کانورتیبل اسکورت هنوز توسط کارمان ساخته میشد اما اواخر عمر خود را طی میکرد. بنابراین طراح آلمانی برای مشغول نگه داشتن خود نیاز به یک جانشین داشت. آنها این Fiesta Roadster را به تیم مهندسی خودرو ویژه فورد که مسئولیت بسیاری از اتومبیلهای این کتاب را بر عهده داشتند، پیشنهاد دادند.
کارمان پیشنهاد کرد که برای ساخت این پوما کانورتیبل یا به جای آن برای ساخت یک اتومبیل با ظاهری عجیب و غریب به سبک Boxster هزینه بپردازد اما فورد به Focus میل داشت و بنابراین هیچ یک از ماشینها از مرحله طراحی پیش نرفتند. این کانسپت برای کانورتیبل Focus اجبارا سقف فلزی تاشو که مد روز است را ارائه داد؛ اما این شرکت عمیقا در برنامه بازسازی فورد ۲۰۰۰ بود که خواستار فروش همه وسایل نقلیه در همه جای دنیا بود. با این حال، بازار بزرگ کانورتیبل کوچک ایالات متحده بسیار کوچک بود و بنابراین تولید این Focus در سطح بالا اتفاق نیفتاد.
فورد بعدا فهمید که اتومبیلهای متناسب برای همه واقعا در همه جای دنیا کار نمیکنند و نسل دوم خودرو اروپایی فوکوس با سقف تاشو ساخته شده توسط Pininfarina در ایتالیا ساخته شد و در سال ۲۰۰۶ معرفی شد.
در اوایل دهه ۲۰۰۰، فورد اروپا یک رئیس جدید به نام، مارتین لیچ داشت. او در دنیای اتومبیلهای Capris و RS بزرگ شده بود و دید که طراحی مدرن برای اتومبیل هایی مانند Thunderbird مینی و فورد و بازوی جگوار فورد مد است. در سال ۲۰۰۳، او ایدهای را برای انجام یک تناسخ مدرن از کاپری دیرینه که از پایههای Focus Mk2/Volvo C30 آینده استفاده میکرد، ایجاد کرد و بنابراین تیم طراحی شروع به کار کردند. مساله این بود که شاسی مدرن جلو کاملا متفاوت از کاپری قدیمی با سرپوش بلند خود بود. آنها در تلاش برای یافتن راهی برای جلوگیری از به نظر رسیدن ماشین به عنوان خمیرمایه یک ماشین 70 RWD در زمانی بودند که خریداران به دنبال خرید کوپههای آئودی و BMW بودند.
طراحی تغییر جهت داد و نتیجه نهایی یک خودرو زیبا به نظر میرسید که جواهرات Capri خود را به خوبی میپوشاند. اما، در این روند، این یک کوپه پیچیده مانند آئودی A5 بود و یک فورد جایی نداشت. مشکل این بود که در اوایل سال ۲۰۰۰ خریداران مدتها از کاپری کوچ میکردند و اتومبیلهای برتر آلمانی را میخریدند. با این حال، لیچ به طور ناگهانی و جنجالی فورد را در سال ۲۰۰۳ ترک کرد و Thunderbird با ظاهری مشابه یکپارچه فروش در ایالات متحده آمریکا فروش خوبی نداشت. تولید متوقف شد و فقط یک اتومبیل به نام Visos در نمایشگاه موتور ۲۰۰۳ فرانکفورت نشان داده شد.
پس از از دست دادن این پروژه، فورد ده سال دیگر منتظر ماند تا اینکه دوباره به بازار کوپه در اروپا بازگشت؛ اما این بار با موستانگ، کوپه اصلی چرخ عقب فورد بود که همه چیز را آغاز کرده بود، در حالی که این راهاندازی مجدد کاپری بسیار با مشکل روبرو میشد.
این کتاب کاملا رنگی ۱۰ اینچی مربع شکل با بیش از ۳۰۰ صفحه مربع شامل اتومبیلهایی است که بیشتر آنها را قبلا هرگز ندیدهاید. این کتاب در دهه ۶۰ با اتومبیلهای موستانگ، GT40 و RS آغاز میشود و امروز با جانشینها آنها، جدیدترین موستانگ، GT و فوکوس RS به پایان میرسد. با این حال، این کتاب فقط برای طرفداران دو آتیشه فورد نیست بلکه برای هر کسی که به اتومبیلهای دهههای 70 ، 80 و 90 علاقه مند باشد، لذتبخش است. شخصیتهای اصلی این کتاب شامل کوپه فورد و مشتقات جالب RS ، XR و RS است که تکامل یافته است. سایر خودروها مربوط به دهههای گذشته، از موستانگ تا کاپری تا سیرا، دربهای Probe ، Puma ، Cougar و Focus RS فعلی، سه گانه GT و موستانگ را شامل میشود.
نویسنده، استیو ساکسی یک طراح محصول سابق در فورد است که برای کار مدیریت ارشد فروش و بازاریابی در مزدا، پورشه و جگوار مشغول است. او با استفاده از ارتباطات و تجربه دست اول خود اجازه میدهد تا از دیدگاه خود در مورد طراحی و بازاریابی بنویسد. ارتباطات ساکسی آنقدر بود که او توانست سه نفر از مشهورترین رهبران فورد را به نوشتن پیشگفتار ترغیب کند. باب لوتز، رئیس سابق فورد اروپا، طراح اصلی ۱۹۸۰ پاتریک لی کومانت و راد منسفیلد که تیم مهندسی خودرو ویژه آنها بسیاری از اتومبیلهای نمادین فورد ۸۰ و ۹۰ را طراحی کرده است.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/23934 |