برخی از دختران از این گونه روایات و داستانها تأثیرات متفاوت و غیر واقعی میپذیرند و موجب میشود تواناییهای خود را نادیده بگیرند و برای رسیدن به خوشبختی و آرامش تنها بر فردی دیگر متکی باشند.
سندرم سیندرلا نشانه گریز از مسئولیت پذیری است و برخی دختران تصور میکنند وقتی مردها هوایشان را دارند، آنها از هرگونه مسئولیت مالی، احساسی و فیزیکی رها هستند. باور آنان میگوید «روزی مردی از راه میرسد و همهچیز را سر و سامان میدهد و دیگر لازم نیست، نگران چیزی باشم». آنها یاد میگیرند تا زمانی که شخص دیگری هست تا مسئولیت آنها را به عهده بگیرد دیگر نیازی به تلاش مازاد ندارند و این بهانه مانع از هر گونه جاه طلبی از سوی آنها میشود.
بنابراین دخترانی هستند که به دلیل عدم شناخت توانمندیهای خودشان فاقد اعتماد به نفس کافی برای هر گونه استقلال طلبی هستند و تنها راه رسیدن به خوشبختی را حضور مردی برای پیش بردن امور خود میدانند.
مژگان نیکنام روانشناس در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره علت شکلگیری سندروم سیندرلا در دختران و مشکلات ناشی از آن، اظهار کرد: سندروم سیندرلا به نوعی یک اختلال بوده و علت آن شیوههای تربیتی والدین از ابتدای دوره کودکی است.
وی ادامه داد: برای اولینبار «کولت داولینگ» در کتاب «ترس پنهان زنها از استقلال» از سندروم سیندرلا نام برد که منظورش اتکای بیش از اندازه زنان در زمینههای مختلف مالی، عاطفی و رفتاری به مردان است که ترس ناخودآگاهانه زنان از استقلال و خودکفایی همواره آنها را در سایه حمایت افراطی مردان نگه داشته است که سندروم سیندرلا در به وجود آمدن آن دخیل خواهد بود که این اختلال مجموعه علائم و مشخصاتی را در بر میگیرد.سیندرلا داستان شخصیت کارتونی دختر فقیری است که شاهزادهای سوار بر اسب سفید عاشق او شده و آن را به تمام آرزوهایش میرساند که این داستان، روایت عوامل پیچیدهای را دارد.
وی افزود: دختری که در حال رشد است محیط خانواده، اجتماع و فرهنگ یکسری ویژگیهای شخصیتی را در درون او مانند معیارهای رشد اجتماعی، هویتیابی، انتخاب همسر و شغل شکل میدهد و زمانی که این دختر در محیط خانواده به شکلی تربیت میشود که ویژگیهای شخصیتیاش را ناقص میبیند نمیتواند آن گونه که شایسته است به طرف خواستههایش حرکت کند.
وی تصریح کرد: شیوه تربیتی نادرست و شکل گیری ناقص ویژگیهای شکل دهنده شخصیت سبب میشود تا فرد به دست آوردن آمال و آرزوهایش را در گرو شخصی دیگر ببیند یعنی به وسیله فردی که با او ازدواج می کند، بتواند به آن رشد اجتماعی، ثروت، آرزوها و... برسد که این نشان از نقص نسبی در مراحل رشد به حساب میآید.
وی با اشاره به مراحل تربیتی دوران رشد بیان کرد: فرد در کودکی، نوجوانی و جوانی با گریز از مسئولیت پذیری و نداشتن برنامه و اهداف، آنها را در شخص دیگری جستوجو میکند که با آمدنش او را به تمام آرزوها میرساند که باتوجه به تحول و رشد اجتماعی انسانها این پدیده در افرادی که به لحاظ فکری، هویتی و شخصیتی ضعیف هستند، دیده میشود و در اشخاصی که الگوهای سالم تربیتی و شخصیتی را دارند نباید دیده شود.
این روانشناس ادامه داد: کارتونها و برنامههایی که ساخته میشوند معمولا همراه با افراطگرایی هستند، اما در عالم واقعیت الهام گرفتن از این انیمیشنها فرد را دچار مشکل میکند و سبب میشود تا شخص از درون کاملا رشد پیدا نکند و نیازهای خود را در درون فردی دیگر جستوجو کند.
نیکنام افزود: به لحاظ روانشناسی معیار انتخاب در ازدواج تناسب است، یعنی فرد از هر لحاظ با فرد مقابل باید تناسب داشته باشد اما درواقع سندروم سیندرلا تفاوت بسیار شدیدی در فرد ایجاد میکند با آنچه که در واقعیت وجود دارد و بین من ایدهآل و من واقعی شکافی شکل میدهد و درصورت بروز آن ویژگیهای شخصیتی فرد باید خود را ردیابی کند و در صدد تقویت اعتمادبنفس و صفات شخصیتی خود برآید، آن زمان دیگر این سندرم فقط در کارتونها خواهد بود.
وی تصریح کرد: افرادی که رشد اجتماعی مناسب دارند هرگز دچار این انتخابها نمیشوند اما متاسفانه امروزه بسیاری از معیارها مادی شده است یعنی افراد مادیات را در معیارهای انتخاب خود در هر زمینهای مانند همسر گزینی در اولویت قرار میدهند.
نیکنام گفت: گاهی والدین نیز تفکر تجملگرایی را به طریقی به فرزند خود یاد میدهند مانند زمانی که در جشن عروسی حضور پیدا میکنند در صحبتهایی که میان اعضای خانواده وجود دارد، میگویند؛ عجب دامادی و چه عروسیِ بزرگی و چه خوب که ما هم داماد پولدار داشته باشیم و سبب میشود تا تفکر تجملگرایی و اینکه روزی کسی میآید که تو را به تمام آرزوهایت میرساند در اعضای خانواده شکل میگیرد و تبدیل به یک اجبار در جامعه میشود، به گونهای که دختر گمان میکنند شرایط و لزوم ازدواج پول است و معیارهای مهم انتخاب شریک زندگی زیر سایه مادیات پنهان میشود.
وی خاطرنشان کرد: پنهان شدن معیارهای اصلی زندگی زیر سایه مادیات موجب میشود تا فرد بعد از ورود به زندگی مشترک دچار اختلاف جدی و مشکلاتی با زوج خود شود، چرا که معیارهای شخصیت و هویتیابی در درونش به گونهای ناقص شکل گرفته و این امر مهم است تا خانواده با شیوه تربیتی درست به کودک آموزش دهند تا خودش باید با تعیین اهداف و برنامهریزیهای لازم به هدفهای خود برسد و آن را در فرد دیگری جستوجو نکند، اما با انتخاب درست میتواند در کنار زوجی که با او تناسب دارد مسیر پیشرفت و تعالی را طی کند.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/26394 |