وی ادامه داد: قرار بر این شد ما به کمک ارتش سوریه مردم لبنان در مقابل حمله اسرائیل بدهیم و به این مقاومت کمک کنیم. مقام معظم رهبری به من فرمودند:"سپاه چکار میخواد بکند؟ " من گفتم: تنها تیپی که میتوانیم بفرستیم بیروت، تیپ پایتخت کشورمان است، یعنی تیپ محمد رسول الله (ص)، چون بیروت بالاخره پایتخت است و معمولا ادبیات پایتختهای دنیا نردیک به هم است. چون اخبار سیاسی، تحلیلهای سیاسی، نخبههای سیاسی در آنجا بیشتر مطرح است.
رضایی افزود: یک هفته بعد وقتی به حاج احمد متوسلیان گفتم که قرار شد شما را بفرستیم لبنان، باور نمیکرد و میگفت واقعا این طور است؟ میگفتم بله! گفت پس من چطور اطمینان پیدا کنم که واقعا ما اعزام به لبنان میشویم؟ گفتم یک قرار میگذاریم خدمت آقا، رییس عالی شورای دفاع، رئیس جمهور کشور که -آن موقع مقام معظم رهبری بودند- بنده شما را میبرم تا مستقیما به خودتان بگویند. حاج احمد را به دفتر مقام معظم رهبری، در خیابان پاستور بردم. وقتی رهبر معظم انقلاب به او گفت آقای متوسلیان آماده باش که شما را به لبنان بفرستیم او دست به آسمان بلند کرد و گفت خدایا شکرت که من به آرزویم دارم میرسم.
همرزم حاج احمد متوسلیان با بیان اینکه ایشان عاشق جنگ و مبارزه با اسرائیل بود، افزود: حاج احمد تیپ حضرت رسول (ص) را به سوریه اعزام کرد که ماجراهای بسیار زیادی دارد، آقای حافظ اسد یک فرد انقلابی بود، اما نمیخواست جنگ گسترش پیدا کند، در جنگ لبنان و سوریه با اسرائیل نمیخواست ایران هم وارد جنگ شود. معمولا وقتی این کشورها وارد جنگ میشوند ممکن است جنگ جهانی شروع شود. حافظ اسد از این جهت خیلی نگران بود، من و برادرمان شهید صیاد شیرازی و سرلشکر رشید وقتی با او صحبت کردیم، به من گفت که ما خیلی تشکر میکنیم که همین مقدار که شما آمدید و یک نمایشی دادید. یک تیپ از سپاه و یک تیپ از ارتش ایران آمد، همین مقدار کافیست.
رضایی در ادامه بیان داشت: به آقای حافظ اسد گفتم اگر این تیپ را بخواهم برگردانم من اصلا نمیتوانم به ایران بازگردم، گفت چرا؟! گفتم مردم اگر بفهمند در فرودگاه مهرآباد، جمع میشوند و ما را کتک میزنند و میگویند که قرار بود بروید با اسرائیل بجنگید حالا چطور برگشتید؟! آنقدر ما با حافظ اسد جدی صحبت کردیم که او در فکر فرو رفت گفت پس با آقای حکمت شهابی که رئیس ستاد مشترک ارتش سوریه بود صحبت کنید و راه حلی پیدا کنید. ما به پادگان زبدانی رفتیم و صحبت کردیم تا در سوریه پادگان گرفتیم و حاج احمد و تیپ ۲۷ را در آنجا مستقر کردیم. با احمد رفتیم شهر را دیدیم و جاهایی که اسراییل پیشروی کرده بودند.
وی در بخشی از سخنان خود به وضعیت لبنان در دهه ۶۰ اشاره کرد و گفت: حاج احمد آن موقع که وارد لبنان شد از وضعیت حجاب گرفته، تا وضعیت زندگی مردم شبیه زندگی مردم اروپایی، چون لندن و دیگر کشورها بود. به ندرت در بیروت چادری پیدا میشد و زندگی کاملا یک زندگی اروپایی غربی بود. کما اینکه آن موقع میگفتند لبنان عروس خاورمیانه است. تقریبا کمتر از ۲ _۳ماه اوضاع به کلی تغییر کرد کم کم خانمها چادری شدند. کم کم الله اکبرها بلندتر شد، اصلا بودن بچههای سپاه در کنار شیعیان آنجا باعث یک تحول عظیم انسانی قبل از آزاد سازی لبنان شد. هم انقلاب هم جنگ؛ تا انسانها متحول نشوند هیچ کاری نمیشود انجام داد، هیچ پیشرفتی حاصل نمیشود. سپاه هر جا رفته اول آدمها تغییر کردند؛ حشد الشعبی و قبل از آن سپاه بدر، جیش الوطنی و بعد از آن مقاومت در یمن، این انسانها که وقتی تغییر پیدا میکنند عظمت و قدرت پیدا میکنند، پیشرفت میکنند، نو آوری و خلاقیت درست میشود.
رضایی بیان کرد: من با حاج احمد که برای عملیاتی به بیروت میرفت تماس گرفتم گفتم برادر احمد برگرد امام فرمودند ما فقط در حد آموزش آنجا باشیم که او گفت پس اجازه بدهید من به نیروها یک سرکشی کنم و برگردم. اما در مسیری که به سمت بیروت میرود در آنجا فالانژها کمین میگذارند و او و همراهانش میربایند و به اسارت میگیرند.
همرزم حاج احمد متوسلیان در پایان سخنان خود تصریح کرد: پایهای که احمد متوسلیان گذاشت، مانند یک نهال کوچکی بود که کم کم به درخت تنومندی تبدیل شد، حزب الله لبنان کار احمد متوسلیان بود که بارها گفته ام، اما نمیدانم که چرا خیلیها تعجب میکنند. آن بذر حزب الله را احمد متوسلیان کاشته است، بعدا برادران دیگری و فرماندهان زیادی به لبنان رفتند و این مسیر را ادامه دادند، اما کارشان باغبانی کردن نهالی بوده که احمد متوسلیان در دل جوانان لبنانی کاشت. این نهال تبدیل به یک درخت تنومند شد که در آزاد سازی دمشق شاهد بودیم که چطور لبنانیها همپای پاسدارهایمان و همینطور ارتش سوریه، جنگیدند. کمااینکه در مسئله یمن و فلسطین و هرجایی که مقاومت است حزب الله لبنان نیز هم است.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/35057 |