«دوشنبه شب هفته قبل ماموران افبیآی به ملک دونالد ترامپ در مارالاگوی ایالت فلوریدا در ظاهر به دنبال یافتن شواهدی از اقدام غیرقانونی این چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا در سن ۷۶ سالگی در پنهان سازی اسناد رسمی یورش بردند. در صورت اثبات این اتهام او ممکن است از نامزدی برای تصدی مجدد قدرت در آمریکا منع شود. کارشناسان حقوقی به هیچ وجه مطمئن نیستند که کسی بتواند ثابت کند ترامپ عمداً اسناد حساس دولتی را مخفی کرده است. از سوی دیگر سابق بر این با وجود اینکه از نظر اف.بی.آی هیلاری کلینتون در زمان تصدی وزارت خارجه آمریکا نسبت به مناقشه مربوط به ایمیل هایش در مقام وزیر امور خارجه "بسیار بی ملاحظه" عمل کرد اما سپس وزارت امور خارجه آمریکا در تحقیقاتش در خصوص این پرونده، او را از بابت اتهام سوء عملکرد نسبت به شواهد و مدارک بی گناه اعلام کرد. با این حال، مقامات به هیچ یک از خانه های کلینتون (دست کم به صورت علنی) یورش نبردند. بنابراین یورش روز دوشنبه به اقامتگاه ترامپ بسیار شبیه آنچه ترامپ می گوید به نظر می رسد: اقدامی در راستای ارعاب سیاسی که میتوان از جانب یک دیکتاتوری رده پایین در جهان کشورهای در حال توسعه انتظار داشت؛ تلاشی مذبوحانه برای یافتن چیزی – هر چیزی – که بتوان با آن مانع از نامزدی مجدد ترامپ برای کاخ سفید در سال ۲۰۲۴ شد.
ترامپ تقریباً انگار که از قبل پیش بینی میکرد که این اتفاق در راه است در عرض چند ساعت ویدیویی را منتشر کرد که به اعلان کمپین ریاستجمهوری شباهت داشت. دونالد ترامپ در این فیلم می گوید: ما ملتی هستیم که از بسیاری جوانب به یک شوخی تبدیل شده است. اما به زودی دوباره عظمت خواهیم داشت.
شاید اف.بی.آی چیزهای بسیار بدی درباره ترامپ می داند که ما نمی دانیم. اما اگر که این گونه نیست چرا این دفتر یا مریک گارلند، دادستان کل آمریکا کاری را انجام می دهد که در ظاهر آنقدر شسته و رفته این گفته ترامپیست ها مبنی براینکه دولت از دست زدن به هیچ کاری برای سرنگون کردن قهرمان آنها دریغ نمی کند را تایید می کند؟ چرا دشمنان ترامپ یک فرصت تقریباً عالی به مثابه یک سکوی پرتاب به او می دهند؟
تئوری های توطئه در همه جا جوانه می زند. یکی این است که اف.بی.آی که توسط کریستوفر رای منصوب شده توسط ترامپ هدایت میشود – در یک سطح نه اینکه علیه ترامپ کار کند بلکه به نفع او کار میکند تا به تبرئه او در انظار عمومی از بابت رفتارش در قبال پیامدهای انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ کمک کند. ایده دیگری که کمی دور از ذهن است، این است که دموکراتها تلاش میکنند دونالد ترامپ را تحریک کنند تا قبل از نزدیک شدن موعد انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا نامزدی و کمپین انتخاباتی خود را برای سال ۲۰۲۴ اعلام کند. انگیزه آن هم این است که ایده ترسناک بازگشت ترامپ ممکن است رای دهندگان دموکرات را در ماه های آینده بسیج کند و به جلوگیری از وقوع "موج قرمز"(حمایت از جمهوری خواهان) در انتخابات ماه نوامبر کمک کند.
آنچه مسلم است این است که جمهوری خواهان به محض اینکه حزبشان کنترل کنگره را به دست بگیرد مترصدند تا تحقیقاتی متقابل را علیه دولت بایدن آغاز کنند. ساعاتی پس از حمله به اقامتگاه ترامپ، کوین مک کارتی، رهبر اقلیت مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کرد: وقتی جمهوریخواهان مجلس نمایندگان را پس بگیرند، ما نظارت فوری بر وزارت دادگستری انجام میدهیم، حقایق را دنبال میکنیم و از بررسی هیچ چیز غافل نمی شویم. از گارلند می خواهم که اسناد خود را حفظ کند و تقویم خود را خالی کند.
جمهوریخواهان از صحبت درباره چنین مبارزهای هیجان زده میشوند. مشکل اینجاست که این رویکرد، دموکراسی آمریکا را به یک کشمکش حزبی بیرحمانه تبدیل میکند، که در آن حزبی که در قدرت است به طور بیپایان مخالفان را تحت تعقیب قرار میدهد و هیچکس به طور اساسی به مشکلات کشور رسیدگی نمیکند.
با این رویکرد ما به جو بایدن بازمیگردیم. در روزهای اخیر، دستگاه دموکراتها در واشنگتن اصرار داشته بر خلاف تصور شما، کاخ سفید در واقع در حال برنده شدن است. مهم نیست که بیش از ۷۰ درصد آمریکاییها معتقدند کشورشان در مسیر اشتباهی قرار دارد. بایدن - به گفته تعداد زیادی از رسانهها در مسیر موفقیت قرار دارد زیرا شروع به حصول دستاورد در برنامههای اقتصادی و زیستمحیطی خود کرده است.
تیم بایدن به رکورد بالایی که در زمینه اشتغالزایی به جای گذاشته میبالد، اما این تنها زمانی خوب به نظر میرسد که بحران هزینههای زندگی، کاهش درآمدهای واقعی و ماههای متوالی انقباض اقتصادی را نادیده بگیرید.
شاید دموکراتهایی که این روایت را تولید میکنند واقعاً معتقدند که یک چرخش بزرگ بایدنی قریب الوقوع است. یا شاید آنها فقط امیدوارند که این پیرمرد بتواند خود را متقاعد کند که عامل شکست بزرگی نیست و ممکن است با کنار رفتن از رقابت برای انتخابات ۲۰۲۴ به شخص دیگری اجازه دهد از جانب حزب دموکرات در سال ۲۰۲۴ نامزد شود. در هر صورت، داستان ترسناک سیاست آمریکا ادامه دارد.»
*”جمهوری موز" به طور معمول یک جمهوری دارای جامعهای از طبقات اجتماعی شدیداً جداشده است و یک طبقه کارگربزرگ فقیر و یک طبقه ثروتمندان حاکم، متشکل از نخبگان تجاری، سیاسی و نظامی اجزای آن را شکل دادهاند. در واژگان سیاسی نوین، اصطلاحی است که برای کشورهایی که از نظر سیاسی ناپایدار هستند، به کار می رود. این کشورها معمولا توسط گروهی کوچک، فاسد، پولدار، خودکامه در قالب الیگارشی یا زرسالاری اداره میشوند.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/35673 |