عباس جوشقانی دوران کودکی خود را در کنار خانواده سپری نمود و به سنی رسید که باید به مدرسه میرفت.
پدرش او را در یکی از دبستانهای شهر قم ثبتنام کرد و او مشغول تحصیل شد و تا کلاس پنجم ابتدائی تحصیلش را ادامه داد.
سرانجام وی پس از چندی مجاهدت در تاریخ هشتم مردادماه ۱۳۶۰، در منطقه دارخویین به درجه رفیع شهادت رسید.
در ادامه وصیتنامهای را که از شهید عباس جوشقانی میخوانید در تاریخ ششم مردادماه ۱۳۶۰، نوشته شده است.
بسمالله الرحمن الرحیم
به نام خدا و به یاد شهیدان گلگونکفن ایران و شهیدان گلگونکفن کربلا حسین وصیت خود را میکنم.
پدر و مادر عزیز و گرامیام باید افتخار کنید که جوان خود را در راه خدا دادهاید و خود این را هم میدانید که امانتی که خدا به شما داده است؛ بالاخره بهزودی باید این امانت را پس بدهید پس چهبهتر که جوانتان در راه خدا کشته شود.
به قول یکی از پیرمردها که در حمام نجات قم تعریف میکرد میگفت: اینکه انسان میخواهد در پیری با آفتابه و لگن بمیرد پس چهبهتر که با افتخار بمیرد و به لقاءالله بپیوندد.
خداوند، امروز ما بندههای روسیاه و گناهکار را امتحان میکند. میخواهد ببیند که ما اینهمه در تظاهرات میگفتیم: ما همه سرباز توایم خمینی، گوشبهفرمان توایم خمینی؛ حقیقتاً سرباز امامزمان (عج) و یا خمینی بتشکن نایبش هستیم یا نه یا مثل بعضیها پشت سر این انقلاب حرفهایی به ضرر این انقلاب میزنیم؛ از تمام قوم و خویشها حلالیت بطلبید، حتی همسایههای قدیمی زن و مردشان و از خدا برایم طلب آمرزش کنید و هرچه که دارم.
آنچه که به درد حسن میخورد به او بدهید و هرچه را که به درد خودتان میخورد برای خودتان، و با پول کمی که دارم ساختمان خانه را تکمیل کنید و برای حسن زن بگیرید و من از خداوند متعال خوشبختی و سعادت او را آرزو میکنم.
من دو ماه روزه و یک سال نماز به خدا بدهکارم که آن را برایم بدهید بخوانند و بگیرند.
دیدار ما در روز قیامت.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/47488 |