وی گفت: بعد از حمله به ساختمانی که باعث شهادت سید و جمعی از فرماندهان شد؛ رژیم صهیونیستی حتی اجازه به امدادگران نمیداد که حضور در صحنه پیدا کنند؛ لذا هر امدادگری و حتی هر خودرویی برای آواربرداری که نزدیک به محل میشد را هدف قرار میدادند و این یک فضای پُر از ابهام با خودش به همراه داشت.
این فعال رسانه خاطرنشان کرد: اتفاقی که در ماجرای پیجرها افتاد این بود که به یکباره برای ۳ هزار نفر به طور همزمان پیام میآید، پیامهایی پشت سرهم و با فونت ریزتر از حالت مرسوم و افراد مجبور میشوند برای خواندن پیام، پیجرها را به چشم خود نزدیک کنند؛ در چنین شرایطی انفجار صورت میگیرد و ۳ هزار نفر از ناحیه چشم، دست و سایر اعضا دچار مصدومیت شدیدی میشوند؛ حال تصور کنید امدادگری برای این افراد چقدر دشوار خواهد بود.
صدرینیا عنوان کرد: عملیات بیسیم و ترورها؛ یک فضایی را ایجاد کرده بود که لبنان در آن روزها بهخاطر مجموعه این اتفاقات و شهادت سید به یک فضای بُهت و شُک وارد شده بود و هنوز هم همین طور است.
وی گفت: اما وضعیت روحی مردم به شکلی بود که با مردم لبنان که صحبت میکردیم، هنوز خیلیها شهادت سید حسن نصرالله را باور نداشتند و منتظر بودند تا خبر دیگری مبنی بر زندهبودن سید بشنوند.
این مستندساز حاضر در اتفاقات لبنان افزود: در چنین شرایطی در جنوب لبنان با وجود اینگونه ضربات سنگین و جوی که حاکم بود؛ حزبالله از هم نپاشید و عملیاتهای حزبالله توانست جلوی پیشروی رژیم صهیونیستی را بگیرد و در نبرد زمینی تلفات زیادی از آنها گرفت.
صدرینیا عنوان کرد: بعد از ماجرای هفت اکتبر و شروع حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه، حزبالله حملاتی را علیه رژیم صهیونیستی آغاز کرد که چند نتیجه داشت. اول اینکه چند لشکر از رژیم صهیونیستی را به خود مشغول کرد و صهیونیستها نتوانستند به راحتی هر کاری میخواهند در غزه انجام دهند؛ دوم اینکه نیروهای حزبالله توانستند به اهدافی در شمال سرزمین اشغالی ضربه وارد کنند.
وی افزود: سوم اینکه به سبب حملات حزبالله به شمال سرزمینهای اشغالی، رژیم صهیونیستی مجبور شد شهرکنشینها را از این مناطق خارج کنند که این موضوع فشار روانی سنگینی به صهیونیستها وارد کرد.
این فعال رسانه خاطرنشان کرد: رژیمی که سالها ادعایش این بود که تلاش میکند تا سرزمینی امن برای صهیونیستها بسازد و مابقی صهیونیستها را از سراسر دنیا جمعآوری کند؛ اما یک سال نتوانست امنیت آنها را تأمین کند و جمیعتی بالغ بر ۲۵۰ هزار نفر آواره بر روی دستانش ماند.
صدرینیا مطرح کرد: اصل ماجرای حمله به لبنان این بود که بعد از یکسال از جنگ غزه که مردم اسرائیل توسط حملات لبنان در حمایت از غزه آواره شده بودند؛ صهیونیستها میخواستند شرایطی مساوی را ایجاد کنند تا حزبالله را مجبور به عقبنشینی کنند؛ اما با وجود این حملات، حزبالله ایستادگی کرد و گفت: خطقرمز ما آتشبس در غزه است.
وی گفت: نکته حائز اهمیت این است که وقتی با مردم لبنان و حتی اهل سنت لبنان صحبت میکردیم میدیدیم که به حقانیت حزبالله ایمان دارند چراکه مردم لبنان یادشان است حتی زمانی که حزبالله نبود در سال ۱۹۸۲ رژیم صهیونیستی به لبنان حمله کرد؛ از رو حزبالله تشکیل شد که جلوی حمله آنها ایستادگی کند و سید حسن نصرالله را پدر و ناجی لبنان میدانستند.
مستندساز جنگ لبنان و رژیم صهیونیستی گفت: تصاویر دوربینهایی که در مناطق اشغالی وجود داشت و همچنین دوربینهای حماس اجازه نداد که ماجرای خرابیهای سرزمینهای اشغالی و هلاکت نیروهای صهیونیستی و کودک کشی و خوی وحشیگری رژیم را کتمان کنند و باعث شکست رژیم سفاک شد.
صدرینیا گفت: ما هرچه مستندسازی، تولید محتوا و اخبار کنیم که حقانیت جبهه مقاومت، کودک کشی رژیم صهیونی و شکست این رژیم را به تصویر بکشیم قدم در پیروزی مقاومت برداشتهایم و اجازه نمیدهیم که آنها از شوک روانی که ایجاد میکنند ضربه به جبهه مقاومت بزنند.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/51939 |