متن پیام آیتالله عبدالله جوادی آملی به شرح زیر است:
آنچه محور بحث اصلی است، علوم انسانی و راهبرد مقاومت است. دو بخش است: علوم انسانی چیست و چگونه فرا بگیریم و در برابر دشمن داخلی و خارجی چگونه مقاومت بکنیم. در بخش اول اشاره میکنیم که علم را ذات اقدس اله، در نظام هستی قرار داد. آنچه در زمین در سطح زمین و عمق زمین و عمق دریاها هست، کتاب الهی است و آنچه در نظام سپهری هست و در آسمانهای دور و نزدیک قرار دارد، کتاب الهی است. کتاب خدا یعنی مجموعه نظام سماوات و ارض که نه تا کنون بشر توانست آنها را احصا کند و نه میتواند؛ این مجموعه کتاب الهی است.
انسان میتواند از این کتاب الهی بهره ببرد؛ از دورترین نقطه آسمان تا دورترین نقطه کره خاکی میتواند بهره ببرد و گذشته از این توان، وظیفه دارد که بهره ببرد یعنی عالم بشود و مطابق علم، عمل کند
بنابراین علمی را که انسان باید یاد بگیرد نه علوم انسانی مصطلح در برابر ریاضی و تجربی است، چون آنها هم از یک نظر علوم انسانی هستند؛ این طور نیست که این بحث ما شامل علوم تجربی و دانشمندان علوم تجربی و ریاضی و امثال آنها نشود. آسمان با همه گسترشش و زمین با همه عمقش، همه اینها کتاب است و صحیفه است (یک) و انسان میتواند از اینها استفاده کند (دو). سوم: اینها مسخر انسان اند؛ بنابراین علوم انسانی، نزد یک محقق، علوم جهان است؛ یعنی آنچه انسان میتواند یاد بگیرد (یک) و باید یاد بگیرد (دو)؛ منتها کارها تقسیم شده است؛ خدا به بعضیها ذوق آسمانی داد به بعضیها ذوق زمینی داد به بعضی ذوق ریاضی داد به بعضی ذوق تجربی داد به بعضی ذوق تحقیقی داد به بعضی ذوق تفحصهای تاریخی یا ادبی داد و مانند آنها.
انسان موظف است نظام را بشناسد، چه اینکه نظام هستی موظف است در تحت تسخیر انسان باشد و چون چنین علمی ممکن است غرورآور باشد و در برابر هر کسی ممکن است دشمنانی هم قیام بکنند، برای اینکه انسان در برابر دشمن داخلی و خارجی مقاوم باشد، اول باید خود را بسازد و در جهاد نفس پیروز بشود؛ باید مقاومت کند تا نسبت به دیگران مقاوم باشد. اینکه در فلسطین و غزه و امثال اینها، حزب الله و امثال آنها و آن سید بزرگوار سید نصرالله که حشرش با انبیا و اولیا باشد و سایر شهدا موفق شده اند، برای آن است که اینها در درجه اول با دشمن درونی مبارزه کردند و او را از پا در آوردند.
اگر مقاومت در درون شروع شد، جهاد نفس حاصل شد و این دشمن درونی را ما زیر پا لِه کردیم، باکی از دشمن برونی مثل آمریکا و اسرائیل و امثال اینها نیست. بنابراین علوم انسانی، معنای وسیع، دقیق و عالمانه دارد و نیز مقاومت، معنای وسیع، دقیق و عالمانه دارد. اول مقاومت درون، بعد مقاومت بیرون.
اگر کسی بخواهد راه کسی را ببندد یا خودش بی راهه برود، این طور نیست که یقین داشته باشد که صد درصد به مقصد برسد (این یک)، انسان یک سلسله عقایدی دارد خدایی هست قیامتی هست پیغمبری هست قرآنی هست دستوری دارد (این دو). آنچه که انسان دارد و به آن معتقد است و به آن باور دارد، آن صد درصد است که خلاف به مقصد نمیرسد دروغ به مقصد نمیرسد خیانت به مقصد نمیرسد؛ این یک امر یقینی است، این بیان بلند و نورانی حسین بن علی (صلوات الله و سلامه علیهما) است که هیچ هدفی وسیله را توجیه نمیکند. فرمود با هیچ گناهی انسان به مقصد نمیرسد و هیچ وسیله باطلی، انسان را به مقصد صحیح نمیرساند.
صهیونیست و امثال آن رفتنی اند، هیچ تردیدی در این نیست؛ ولی وقتی میتوانیم مقاومت بکنیم که مقاومت درونی داشته باشیم. ما خودمان گرفتار اختلاس و امثال ذلک باشیم بعد بخواهیم در برابر دشمنان مقاومت کنیم؟! یا گرفتار این باشیم که او باید طرد بشود من باید باشم نام او را نبرید نام مرا ببرید؛ این بازیها؟! با بازی کسی مقاوم نیست. وقتی نتوانیم با دشمن درونی مبارزه کنیم، با دشمن بیرونی هم نمیتوانیم مبارزه کنیم.
علوم انسانی نه به معنای ادبیات و تاریخ و اخلاق و امثال اینهاست که در قبال ریاضی و فیزیک و شیمی هستند، بلکه علوم انسانی یعنی جهان بینی، چون اصرار قرآن کریم این است که سیر کنید در آسمان و زمین (یک) و آسمان و زمین برده علم عالم اند (دو)؛ فرمود اینها مسخرند و من برای شما مسخر کردم. بنابراین کتابی که باید در حوزه و دانشگاه بخوانیم جهان است، البته هر کسی گوشهای از آن را بر اساس تقسیم کاری که هست. این درباره علم. از نظر مقاومت هم ما باید بدانیم شمشیر صد درصد در دست ماست و چوب بیست درصد و سی درصد در دست هوس است در دست نفس اماره است در دست جهل است در دست جهل علمی یا جهالت عملی.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/51967 |