printlogo


قم فردا گزارش می‌دهد؛
جنگ و ویرانی‌های پنهان اقتصاد ملی
کد خبر: 54976
جنگ نه‌تنها جان انسان‌ها را می‌گیرد، بلکه رگ‌های اقتصاد یک کشور را نیز می‌خشکاند. از فروپاشی زیرساخت‌ها تا فرار سرمایه‌ها، تأثیرات اقتصادی جنگ گاهی دهه‌ها پس از پایان درگیری‌ها ادامه می‌یابد.
به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی  پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا»  جنگ به‌مثابه سونامی ویرانگری است که تمام ارکان یک جامعه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، اما شاید هیچ بخشی به‌اندازه اقتصاد از این پدیده خانمان‌سوز آسیب نبیند.
 هنگامی که جنگ آغاز می‌شود، اولین قربانی آن ثبات اقتصادی است. تورم افسارگسیخته، کاهش ارزش پول ملی، اختلال در زنجیره تأمین کالاهای اساسی و فرار سرمایه‌ها تنها بخشی از تأثیرات فوری جنگ بر اقتصاد هستند.
 بررسی تاریخ نشان می‌دهد کشورهایی که تجربه جنگ داشته‌اند، حتی پس از گذشت دهه‌ها هنوز با پیامدهای اقتصادی آن دست و پنجه نرم می‌کنند.
 به‌عنوان مثال، پس از جنگ جهانی دوم، آلمان تا سال‌ها با تورم بیش از یک هزاردرصدی مواجه بود؛ در دوران معاصر نیز می‌توان به نمونه‌هایی مانند سوریه اشاره کرد که پس از یک دهه جنگ، ارزش پول ملی آن به یک‌صدم کاهش‌یافته است.
 اما تأثیرات جنگ بر اقتصاد تنها به اعداد و ارقام خلاصه نمی‌شود. جنگ، ساختارهای تولیدی را نابود می‌کند، نیروی کار متخصص را از بین می‌برد و روابط تجاری بین‌المللی را قطع می‌کند.
 این آسیب‌ها به حدی عمیق هستند که گاهی چند نسل طول می‌کشد تا یک کشور بتواند به جایگاه اقتصادی پیش از جنگ خود بازگردد.
 
 سینا مقصودی در گفتگو با خبرنگار گروه اقتصادی «قم فردا»   با اشاره به تأثیر عمده جنگ بر شاخص‌های کلان اقتصادی اظهار داشت: جنگ معمولاً چهار تأثیر عمده بر شاخص‌های کلان دارد؛ بودجه کشور به سمت هزینه‌های نظامی سوق پیدا می‌کند که این امر باعث کاهش سرمایه‌گذاری در بخش‌های مولد می‌شود، تورم نیز به‌شدت افزایش می‌یابد، چون عرضه کالاها کاهش و تقاضا برای کالاهای اساسی افزایش می‌یابد.
 وی در ادامه افزود: نرخ بیکاری نیز بالا می‌رود؛ چون بسیاری از کسب و کارها تعطیل می‌شوند و ارزش پول ملی سقوط می‌کند؛ چون اعتماد سرمایه‌گذاران از بین می‌رود.
 استاد دانشگاه اقتصاد با اشاره به رونق برخی صنایع در دوران جنگ بیان داشت: این پدیده به اقتصاد جنگی معروف است. معمولاً صنایع نظامی، صنایع پزشکی و تولیدکنندگان کالاهای اساسی در دوران جنگ رشد می‌کنند. اما این رونق کاذب است، زیرا پایدار نیست و منابع کشور را از بخش‌های دیگر می‌دزدد.
 وی با اشاره به تأثیر جنگ بر تجارت بین‌المللی گفت: جنگ معمولاً باعث تحریم‌های بین‌المللی می‌شود که صادرات و واردات را محدود می‌کند. حتی بدون تحریم‌ها، ریسک کشور در حال جنگ آن‌قدر بالا می‌رود که بسیاری از شرکای تجاری حاضر به همکاری نیستند. این انزوا می‌تواند سال‌ها پس از جنگ هم ادامه داشته باشد.
 مقصودی با اشاره به کشورهایی که پس از جنگ اقتصاد خود را بازسازی کردند، خاطرنشان کرد: نمونه‌های موفقی مانند آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم وجود دارند. رمز موفقیت این کشورها سه عامل کمک‌های بین‌المللی، برنامه‌ریزی بلندمدت و سرمایه‌گذاری روی نیروی انسانی متخصص. اما باید توجه داشت که این فرایند دهه‌ها طول کشید.
 
 زخم‌های عمیق اقتصاد در جنگ
 جنگ، زخم‌هایی بر پیکره اقتصاد وارد می‌کند که درمان آنها به‌سادگی ممکن نیست. یکی از عمیق‌ترین این زخم‌ها، فرار سرمایه‌های انسانی است. وقتی جنگ آغاز می‌شود، نخبگان و متخصصان که بیشترین توانایی را برای بازسازی کشور دارند، اغلب به دنبال مهاجرت می‌روند. این فرار مغزها ضربه‌ای مهلک به اقتصاد کشور وارد می‌کند.
 زخم دیگر، نابودی زیرساخت‌هاست؛ جاده‌ها، پل‌ها، کارخانه‌ها و شبکه‌های ارتباطی که دهه‌ها برای ساخت آنها زمان و سرمایه صرف شده، در مدت کوتاهی نابود می‌شوند. هزینه بازسازی این زیرساخت‌ها معمولاً چندین برابر هزینه ساخت اولیه آنهاست.
 بخش کشاورزی نیز در جنگ به‌شدت آسیب می‌بیند. زمین‌های کشاورزی به میدان نبرد تبدیل می‌شوند، سیستم‌های آبیاری نابود می‌شوند و کشاورزان مجبور به ترک زمین‌های خود می‌شوند. این امر نه‌تنها باعث کمبود مواد غذایی می‌شود، بلکه صادرات کشاورزی را که منبع مهم درآمد بسیاری از کشورهاست، از بین می‌برد.
 
 علی محمدزاده در گفتگو با خبرنگار گروه اقتصادی «قم فردا»   با اشاره به مراحل بازسازی اقتصاد پس از جنگ اظهار داشت: بازسازی سه مرحله اصلی دارد؛ مرحله اول، تأمین نیازهای اولیه مانند غذا، مسکن و امنیت است، مرحله دوم، بازسازی زیرساخت‌های حیاتی مانند برق، آب و راه‌هاست و مرحله سوم که مهم‌ترین است، بازسازی نهادهای اقتصادی و ایجاد فضای مناسب برای سرمایه‌گذاری است.
 وی با اشاره به بزرگ‌ترین چالش در بازسازی اقتصادی گفت: بزرگ‌ترین چالش، حل معضل اقتصاد جنگی است. در دوران جنگ، گروه‌های زیادی به این اقتصاد وابسته می‌شوند و حاضر نیستند به‌راحتی از آن دست بکشند. مافیای جنگ که از ناامنی سود می‌برد، معمولاً اصلی‌ترین مانع بازسازی است.
 تحلیلگر اقتصادی با اشاره به نقش جامعه بین‌المللی در بازسازی بیان داشت: کمک‌های بین‌المللی می‌تواند نقش مهمی داشته باشد، اما شرط موفقیت این است که این کمک‌ها هوشمندانه هزینه شوند. متأسفانه در بسیاری موارد، این کمک‌ها یا به جیب فاسدان می‌رود یا صرف پروژه‌های نمایشی می‌شود که تأثیر واقعی ندارند.
 وی با اشاره به اینکه تحریم‌ها پس از جنگ هم ادامه پیدا می‌کنند، افزود: حتی پس از پایان جنگ، بسیاری از تحریم‌ها به دلایل سیاسی ادامه می‌یابند. این مسئله فرایند بازسازی را بسیار دشوار می‌کند. نمونه عراق را ببینید که سال‌ها پس از جنگ هنوز با تحریم‌های مختلف دست و پنجه نرم می‌کند.
 
 آینده اقتصادی پس از جنگ
 جنگ، پایان یک فاجعه نیست، بلکه آغاز فاجعه‌ای دیگر است. حتی وقتی اسلحه‌ها خاموش می‌شوند، تأثیرات اقتصادی جنگ برای دهه‌ها ادامه می‌یابد. نسلی که در جنگ بزرگ شده، اغلب فاقد مهارت‌های لازم برای بازسازی اقتصاد است.
 زیرساخت‌های نابود شده، سال‌ها زمان برای بازسازی نیاز دارند. اعتماد سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی که از بین رفته، به‌سادگی باز نمی‌گردد.
 اما تاریخ نشان داده است که با برنامه‌ریزی دقیق، مدیریت شفاف و کمک جامعه بین‌المللی، حتی ویران‌ترین اقتصادها نیز می‌توانند جانی دوباره بگیرند.
 شرط موفقیت این است که درس‌های گذشته را فراموش نکنیم و بدانیم که پیشگیری از جنگ، بسیار کم‌هزینه‌تر از بازسازی پس از جنگ است.

خبرنگار: محمدعلی رجبی
انتهای خبر/150
لینک مطلب: http://javaneparsi.ir/News/item/54976