شما سرمربی یکی از رویاییترین پرسپولیسهای تاریخ بودید. هشت گل به پگاه زدید، ابومسلم را در مشهد شکست دادید، در تهران با پنج گل فجرسپاسی را پشت سر گذاشتید، استقلال خوزستان و برق شیراز را هم شکست دادید و این بردهای ارزشمندتان برای هواداران پرسپولیس خاطرهساز شد. اما همان موقع میگفتند بازیکنهای پرسپولیس برعلیه شما شده بودند، آیا این شایعه حقیقت دارد؟
زمان زیادی از آن روزها گذشته است. خیلی اتفاقات را پشت سر گذاشتهایم. به قولی گذشتهها، گذشته است. اما روزهای سختی بود. اما یک توضیح کوتاه میدهم که کافی باشد. آیا شما میتوانید تصور کنید این بازیکنانی که در اختیار من بود، در یک کمپ نظامی تمرین داده شوند؟ فکر میکنم همین یک جمله برای توضیح آن روزهای پرسپولیس کافی باشد.
اما شما با آن تیم کهکشانی موفق به قهرمانی نشدید. علی دایی، مهرداد میناوند، یحیی گلمحمدی و کریم باقری فقط تعدادی از ستارههای آن تیم بودند.
بله آن تیم فوقالعاده بود. شروع بسیار خوبی داشتیم. متاسفانه یک سری مسائلی که نمیتوانم توضیح بدهم، باعث شد ما قهرمان نشویم. الان خیلی از آن روزها گذشته است. اگر شرایط تمرین ما عادی بود، آن سال با اختلاف قهرمان لیگ برتر میشدیم. با برنامهای که من به آقای غمخوار داده بودم، میتوانستیم تا ده سال آینده هم قهرمان لیگ برتر باشیم. از میان ابراهیم میرزاپور و مهدی رحمتی یکی را جذب میکردیم، معدنچی، کعبی، آرش برهانی و کاملیمفرد را هم میخواستم. در آن برهه از زمان، چیزی در ذهن من بود که تیم را با ترکیبی از جوانی و تجربه به کار بگیریم. اما متاسفانه و بنا به دلایلی این اتفاق رخ نداد و چنین فرصتی نداشتیم. نمیخواهم درباره گذشته صحبت کنم چون بی فایده است.
یکی از ماندگارترین صحنههای لیگ برتر، رقص شال شما بود. همان مسابقهای بود که تیم شما هشت گل زد.
خب پرسپولیس بعد از علی پروین به من رسید. او در پرسپولیس بازیکن بزرگی بود و زمانی که به من پیشنهاد شد او به عنوان مدیرفنی در تیم حضور داشته باشد، من موافقت کردم. من با او هیچ مشکلی نداشتم اما بعد از حضور در کادر فنی، ما دیگر نتیجه گرفتیم. ابتدای بازی با پگاه گیلان همه هواداران پرسپولیس پروین را تشویق میکردند. برای من عادی بود چرا که او سرمربی قبلی تیم بود. گل نخست را زدیم، همه پروین را تشویق کردند. گل دوم را زدیم، باز هم همه پروین را تشویق کردند. گل سوم و چهارم را زدیم و باز هم علی پروین تشویق شد. سر گل پنجم هم این اتفاق تکرار شد. بعد از گل ششم بود که هواداران پرسپولیس من را تشویق کردند. بعد از آن بود که با شال پرسپولیس آن حرکات را انجام دادم و هنوز هم آن شال را دارم. یادگاری ارزشمندی بود.
بعد از آن پیروزی پرگل، شما هم مثل هواداران پرسپولیس به قهرمانی فکر میکردید؟
من هم به قهرمانی پرسپولیس مثبت نگاه میکردم. پنج بازی، پنج برد؛ 20 گل زده و فقط پنج گل خورده. همه ما به قهرمانی امیدوار بودیم اما آینده به شکلی که ما دوست داشتیم، رقم نخورد.
کدام یک از پرسپولیسهای چند سال اخیر بیشترین شباهت را به پرسپولیس دوران شما داشت؟
پرسپولیس در فصل گذشته واقعا فوتبال بسیار شناوری را ارائه میداد. آنها واقعا زیبا بازی میکردند. این همان تیمی بود که من را یاد پرسپولیس دوران خودم میانداخت. در میان تیمهای دیگر لیگ هم میتوانم از استقلال و فولاد خوزستان صحبت کنم. آنها هم در مقاطعی از چند فصل اخیر بیشباهت به پرسپولیس من نبودند.
پرسپولیس امسال هم قهرمانی را از آن خودش میکند؟
فرصت بسیار خوبی دارند. فاصله قابل قبولی با رقبا دارند و شانس بیشتری هم دارند. البته که هیچ چیز در فوتبال قطعی نیست. اگر آنها در بازیهای پیشرو فقط سه امتیاز دیگر بگیرند، قطعا قهرمانی آنها قطعی خواهد شد.
پس از جدایی از پرسپولیس هم شما سالها در فوتبال ایران بودید. آیا در همه این سالها پیشنهادی برای هدایت دوباره نیمکت پرسپولیس داشتید؟
چنین پیشنهادی نداشتم. از خیلی از باشگاههای لیگ برتری پیشنهاد داشتم اما پیشنهادی از پرسپولیس نبود. البته من دوران یحیی گلمحمدی با پرسپولیس همکاری کردم.
شما سالها در لیگ یک بودید. فضای لیگ یک کمی ناشناخته است و خیلیها اعتقاد دارند در این لیگ تبانی و شرطبندی وجود دارد.
من در این سالها حرفهای زیادی شنیدهام. اما شخصیت و شاید ویژگی من این باشد که اصلا کاری با این مسائل ندارم. اما نمیتوانم بگویم چنین اتفاقاتی را دیدهام. اما به هر حال همانطور که گفتید لیگ یک هست و اتفاقاتی در آن رخ میدهد. برای مثال اگر شما ساعت مچی من را بدزدید و من این اتفاق را نبینم، چگونه میتوانم ثابت کنم شما این ساعت مچی را برداشتید؟ من با این حواشی کاری ندارم و همیشه کار خودم را انجام میدهم. اما خب قبلا هم به شما گفتم، گذشتهها، گذشته است. شما نمیتوانید گذشته را تغییر دهید اما آینده را میتوان ساخت. من درباره تبانی در لیگ یک شنیدهام اما وقتی چیزی برای اثبات آن وجود ندارد، بهتر است درباره آن صحبتی نکنیم. من میتوانم خیلی راحت خیلیها را به تبانی متهم کنم اما چیزی برای اثبات این اتهامها ندارم. سند قابل اثباتی نداریم. در ابتدا باید به قوانین این کشور احترام بگذاریم و در ادامه کار درست خودمان را انجام بدهیم. همه ما افرادی ورزشی هستیم.
در دورانی شما در فولاد خوزستان بودید، سرمربی تیم ملی ایران هم برانکو بود. خیلی از بازیکنان آن دوران فولاد به تیم ملی دعوت میشدند. این دعوت شدنها به خاطر رفاقت شما با برانکو بود؟ آیا آنها در سطح تیم ملی بودند؟
اگر این حرف شما حقیقت داشته باشد، اگر این بازیکنها کیفیت نداشتند و فقط به خاطر دوستی من و برانکو به تیم ملی دعوت میشدند، پس چرا پس از جدایی من از فولاد باز هم به تیم ملی دعوت شدند؟ همه این بازیکنان بعد از رفتن برانکو هم در تیم ملی بودند. آن فصل ما بازیکنان باکیفیتی داشتیم. نتایج ارزشمندی گرفتند و این حرف من را ثابت میکند. به طلایی که آنها در بوسان گرفتند، فکر کنید. اگر یحیی آن پنالتی چیپ را نمیزد، شاید آن نسل قهرمان جام ملتهای آسیا هم میشد. آن تیم به جام جهانی هم رفت. قبل از برانکو، مایلی کهن و شاهرخی هم در تیم ملی بودند. آنها هم این بازیکنان را به تیم ملی دعوت کرده بودند. اگر یک سرمربی واقعا در کارش جدی باشد، اگر بازیکنی را دعوت کند که لیاقت پوشیدن پیراهن تیم ملی را ندارد، خودش را زیر سوال برده است. برانکو انتخابهای خوبی داشت که آن بازیکنان را انتخاب کرد.
بهترین بازیکنی که با او کار کردید، چه کسی بود؟
در میان بازیکنان ایرانی، علی دایی را انتخاب میکنم. علی دایی نمونه بارز یک فوتبالیست منظم و حرفهای بود. او هرگز در چیدمان ترکیب به من راهنمایی و یا دستوری نداده است. هیچ بازیکن بزرگی اجازه چنین کاری را به خودش نمیدهد. علی دایی هیچ دخالتی در ترکیبها نداشت. بهترین بازیکن خارجیای که با او کار کردهام، جیجی اوکوچا بود. اگر بخواهم یک بازیکن بااخلاق را مثال بزنم، فکر میکنم باید به فرهاد مجیدی اشاره کنم. من با او در الوصل کار کردم. بسیار تلاش میکرد و فوقالعاده حرفهای بود. نمیتوانم او را توصیف کنم. بینظیر بود.
به فرهاد مجیدی اشاره کردید. برای او نشستن بر روی نیمکت استقلال زود نیست؟ فکر میکنید او موفق خواهد شد؟
استقلال باشگاه بسیار بزرگی است. فرهاد مجیدی هم بازیکن بسیار بزرگی بود اما مربیگری بسیار متفاوت است. شما باید حداقل 30 بازیکن را مدیریت کنید. باید با رسانهها کنار بیایید. ما میلیونها هوادار مواجه هستید و این واقعا دشوار است. به نظرم اگر مربی باتجربهتری در کنار فرهاد مجیدی حضور داشت، بهتر بود. او میتواند در سالهای آینده موفقتر باشد. من در 31 سالگی در لیگ دسته سوم یوگسلاوی سابق سرمربیگری می کردم. بعد از آن به لیگ دو رفتم. پس از تقریبا ده سال به یک تیم درجه یک رسیدم. در ایران متاسفانه زمانی که دوران بازیگری یک فوتبالیست تمام میشود، تصمیم میگیرد تا خیلی سریع وارد دنیای مربیگری شود.
شما به مسیر سرمربیهای بزرگ نگاه کنید. آنها مسیری طولانی را طی میکنند تا به یک نیمکت جدی راه پیدا کنند. آقای مائوریتسیو پوچتینو را ببینید. در اسپانیول و ویارئال مربیگری کرد و بعد از هشت سال به انگلستان آمد. مدتی در ولوورهمپتون بود و بعد از سه سال به تاتنهام آمد. در همه جا دنیا ساختار همه شغلهای دنیا همین است. وحید هاشمیان را ببینید، از تیمهای پایه آلمان شروع کرد. او هنوز پیشنهادی از تیمهای دسته چندمی آلمان هم ندارد. چون باید پیشرفت کند. ساختار فوتبال دنیا همین است.
پس از یک دورهای، مربیهای کروات در فوتبال ایران بیشتر شدند. چه چیزی در روحیه کرواتها وجود دارد که آنها را به فوتبال ایران نزدیکتر میکند؟
ابتدا باید بگویم همه مربیهای کرواتی که وارد فوتبال ایران شدند، تحصیلات آکادمیک ورزشی داشتهاند. چرا که شما در کرواسی باید تحصیلات آکادمیک مربیگری داشته باشید تا مدرک مربیگری خودتان را تحویل بگیرید. ما کرواتها، فروتن هستیم. واقعا دوست داریم کار خودمان را انجام بدهیم. عادتها و فرهنگهای زیادی میان کرواتها و ایرانیها وجود دارد که ما را به یکدیگر نزدیکتر کرده است.
عملکرد کارلوس کیروش را در تیم ملی ایران چگونه دیدید؟
شما باید هدفمندانه به عملکرد کارلوس کیروش نگاه کنید. در این قضاوت نباید احساسی بود. او ایران را راهی دو جام جهانی کرد، یک موفقیت ارزشمند. اما نتیجه قابل قبولی در هیچ کدام از این جام جهانیها نگرفت و از هیچ گروهی صعود نکرد. او در جام ملتهای آسیا هم موفق نبود. اگر با کنارگذاشتن احساسات و عواطف تصمیم بگیریم، او نتیجه خاصی نگرفته است. همه مربیان ایرانی را جمع کنیم، از آن ها بپرسیم چه برنامهای برای آینده تیم ملی ایران دارند. شما باید برای آینده تیم ملی کشورتان تصمیمگیری کنید. در دوران کیروش، تیم ملی به زیبایی دفاع میکرد اما چه برنامهای برای گلزنی داشت؟ سبک مربیگری آقای کیروش در حوزه دفاعی بود. در استادیومهای ایران همه فریادها برای حمله کردن است. آیا تیم کیروش حمله میکرد؟ اگر بخواهیم به طور کاملا فنی به تیم ملی نگاه کنیم، باید اینگونه نظر بدهیم. باید احساسات را کنار بگذاریم. من کاملا به آقای کیروش احترام میگذارم، مثل همه مربیان دیگر. چون به خوبی میدانم هدایت یک تیم فوتبال تا چه حد دشوار است. اما سرمربی تیم ملی ایران باید جوابگوی هشتاد میلیون ایرانی باشد. شما رسانهها باید تصمیمگیری کنید. آقای کیروش چه دستاوردی برای فوتبال ایران داشت؟ او چه میراثی برای تیم ملی داشت؟ واقعا آقای کنعانیزادگان لیاقت حضور در تیم ملی را داشت؟ سید جلال حسینی یا شجاع خلیلزاده بهتر نیستند؟ حداقل سه یا چهار دفاع وسط فوقالعاده وجود دارد که میتواند جانشین کنعانیزادگان باشند. ما در کرواسی، هر سال نشستی داریم که همه سرمربیهای فوتبال از سراسر دنیا گرد یکدیگر میآیند تا با هم صحبت کنیم. چنین چیزی در فوتبال ایران، بسیار منفی به نظر میرسد. اگر با یکدیگر گفتوگو کنیم، میتوانیم نتایج بهتری بگیریم.
تیم ملی کشور شما سال گذشته به فینال جام جهانی روسیه رسید. فکر میکنید کرواسی باز هم میتواند چنین افتخاری را تکرار کند؟
بسیار سخت است. چرا که ماریو مانژوکیچ از تیم ملی خداحافظی کرد، مثل چند بازیکن دیگر. همین الان، لوکا مودریچ 34 ساله است. جایگزینهای جوان و مناسبی نداریم که به جای نسل فعلی به کار بگیریم. به نظرم تکرار چنین اتفاقی بسیار سخت است. قطعا دوست دارم کشورم چنین موفقیتی را تکرار کند.
به نظر شما لوکا مودریچ لایق کسب توپ طلا بود؟
بله به نظر من بود. او بهترین و موفقترین بازیکن فصل گذشته فوتبال اروپا بود. در لیگ قهرمانان اروپا قهرمان شد، در جام جهانی به فینال رسید. هم برای رئال مادرید و هم برای کرواسی، او یک بازیکن فوقالعاده بود. اما در تاریخ فوتبال، شما بازیکنی مثل لیونل مسی را هرگز نخواهید دید.
میان لوکا مودریچ و کیلیان امباپه؛ شما کدام را انتخاب میکنید؟
قطعا کیلیان امباپه؛ او فوقالعاده است. اگر میخواهد موفقتر باشد، باید از پاریسن ژرمن جدا شود. سرعت او باورکردنی نیست.
شما به شهرهای زیادی در ایران سفر کردهاید. کدام نقطه ایران برای شما جذابتر از همه بود؟
قطعا در جایگاه نخست به تخت جمشید اشاره میکنم. پس از آن باید به میدان نقش جهان اشاره کنم. اصفهان و شیراز باورنکردنی هستند. شاید شما باور نکنید اما من همه نقاط توریستی و تاریخی ایران سفر کردهام. جایی نیست که ندیده باشم.
و سوال آخر؛ غذای ایرانی محبوب وینگو بگوویچ چیست؟
من عاشق قرمهسبزی هستم. یک قرمهسبزی پرگوشت واقعا لذیذ است! به یک رستورانی رفته بودم، از آشپزش خواهش کردم لطفا یک قرمهسبزی پرگوشت برای من بیاورید!
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/7802 |