printlogo


ماجرای عکسی که در دیدار رهبری با دانشجویان کنار ایشان قرار داشت
کد خبر: 8799
دیدار شب گذشته دانشجویان با مقام معظم رهبری، حاشیه‌های خواندنی از جمله کف زدن های متوالی، وعده عقد غیابی و حرف زور دانشجویان را به همراه داشت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا،جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکل‌های د انشجویی در شانزدهمین روز از ماه مبارک رمضان، با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. {اینجا}

در ادامه حاشیه نگاری خواندنی از این دیدار به نقل از مهر آمده است؛ 

* حسینیه کم کم در حال پر شدن است. بعضی‌ها هم چند لحظه یک بار شعاری می‌دهند. «خامنه ای خمینی دیگر است، ولایتش ولایت حیدر است» بند اول را پسرها می‌گویند اما انگار دخترها هماهنگ ترند، پسرها شُل شعار می‌دهند اما دخترها محکم جواب می‌دهند. شعار عوض می‌شود «ما ذوالفقار حیدریم، فداییان رهبریم» و حالا نسبت‌ها برابر می‌شود.

*ساعت رأس ۵:۳۰ است، پرده‌ها کنار می‌رود و رهبری وارد می‌شود، بچه‌ها به جلو هجوم می‌آورند و شعار می‌دهند، شعارها ممتد ادامه دارد تا به شعار «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست» می‌رسد، حالا باز همان داستان همیشگی است بچه‌ها روی پای هم نشسته‌اند و یک نهضتی می‌شود که پشت به پشت بگویند و عقب نشینی کنند.

*مهدی اجرایی طوسی مجری برنامه است، او قبلاً خودش در جایگاه نماینده تشکل‌های دانشجویی در سالهای پیش سخنران بوده و می‌گوید که سختی کار اجرای این برنامه را درک می‌کند. می‌گوید که صحبتش را با یک شعر آغاز خواهد کرد؛ اعتراض‌ها بالا می‌گیرد که «شما دیگر نخوان!» ادامه می‌دهد که «شعر خوبی است اما شاید من خواننده خوبی نباشم» آقا که خودش با شعر سر ذوق می‌آید؛ سرش را به میکروفن نزدیک می‌کند با لحنی شوخ می‌گوید «حالا بخوانید ببنیم چگونه است؟!» و جمعیت می خندد. شعر از «حامد خاکی» و «حسین صیامی» است این را مجری می‌گوید و شعرشان غوغا می‌کند؛ شعر خوبی که چند بار جمعیت لابلایش احسنت می‌گویند و آقا به نشانه رضایت سر تکان می‌دهند.

*مجری بعد با کسب اجازه از رهبری بی مقدمه نفر اول را صدا می‌کند. محمدامین مهدی پور نماینده جامعه اسلامی دانشجویان پشت تریبون می‌آید، آذری زبان است و صدای محکمی دارد. «آقایان غرب‌زده، ما را از آن طرف مرزها نترسانید که در آنجا خبری نیست، بلکه از دید ما تهدید اصلی عدم استفاده از ظرفیت‌های داخلی است». این جمله او با احسنت محکمی همراه می‌شود. در ادامه اما بحث او در مورد آقازاده‌ها نیز با واکنش تأییدی مخاطبان همراه بود. «نمایش تجملات آقازاده‌ها در فضای حقیقی و مجازی نمکی است بر روی زخم ملت قهرمان ما» دست‌هایش خوب کار می‌کند، برگه‌ها را این دست به آن دست می‌کند و با دست خالی اش حرف را منقح می‌کند.

*نفر بعدی نماینده گروه‌های جهادی و هیئت‌های مذهبی است که پشت تریبون می‌آید؛ امین شریفی سخن از دغدغه محرومان و مستضعفان می‌گوید و نیاز به کار جهادی‌ای که از سوی مسئولین جدی گرفته نمی‌شود! صحبت‌های دغدغه مندانه ای که آقا چندباری در توصیه‌هایشان به آن ارجاع می‌دهند. نماینده جهادی‌ها یک دستش را محکم مشت کرده بالا که می‌آید و مشتش را باز می‌کند، تسبیح تربتی در دست دارد که به آقا هدیه می‌دهد، تسبیحی که تا آخر جلسه مدام در دست آقا می چرخد!

*نماینده انجمن‌های علمی وزارت بهداشت، نفر بعدی است که آرام و متین صحبت می‌کند و کمی جلسه آرام می‌شود. بحث مسئله محوری دانشگاه‌ها را بیان می‌کند و رهبری یادداشت برداری می‌کند. صحبتش که به انتها می‌رسد بحث چربی و فشار خون ایرانی‌ها را وسط می‌کشد، می‌گوید: آقاجان می دانم که الحمدلله شما ورزشکارید و کوهنوردی هم می‌کنید و سلامت هستید، اما این روزها طرح ملی کنترل فشار خون است، اگر شما هم بصورت نمادین بیایید و به این پویش بپیوندید، فشار خون تان را اندازه بگیرید که در انجام این طرح بسیار کمک کننده خواهد بود. آقا می خندد، جمعیت هم می‌خندند.

حالا مجری نماینده بسیج را صدا می‌کند، و او دوباره جلسه را پر حرارت می‌کند. صریح و بی پرده از آقا می پرسد که «در نگاه شما اشکالات امروز کشور و خاصتاً نظام سیاسی، اداری و اقتصادی را ناظر بر کارگزار می‌دانید و یا ساختار؟!» آقا هم همان ابتدای صحبت‌هایشان جواب این سوال را می‌دهند «ساختار قانون اساسی خوب است. البته ساختارها می‌توانند تکمیل شوند و نواقصشان برطرف شود؛ مثلاً یک روز مجمع تشخیص نداشتیم و امروز داریم. در همه‌ی نظام‌ها همین است. بنابراین ساختار ایرادی ندارد منتها باید کم و زیادش کرد. اما ما کارگزاران اشکال داریم؛ ناتوانی و کوتاهی داریم. گاهی کارگزاران در حرکت اشتباهی می‌کنند که در جامعه شکاف بزرگ ایجاد می‌کند».

*شریفی در بند آخر صحبت‌هایش که با صدایی بلند هم ایراد می‌کرد و در یک دستش تصویری از شهید نادر مهدوی داشت گفت: «در میان دو گزاره جنگ و مذاکره ما میراث دار شهدای عزیزی همچون شهید نادر مهدوی‌ها که فاتح جنگ اراده‌ها در نبرد تمدنی بودند، هستیم. نه مذاکره می‌کنیم و نه جنگ خواهد شد». حرفش تکبیری بلند به همراه دارد. نماینده بسیج دانشجویی تصویر شهید مهدوی را به آقا هدیه داد و آقا هم همان جا تصویر را روی میز گذاشتند و تا آخر جلسه کنارشان بود.

*مجری، خانم افشارنیا به نمایندگی از اتحادیه دانشجویی دانشگاه آزاد دعوت می‌کند؛ از اینجا به بعد حسینیه بیشتر به سالن‌های سخنرانی دانشگاهی می‌ماند. می‌گوید: «جنگ را با بیست ساله‌ها بردیم و اقتصاد را با شصت ساله‌ها باختیم!» آقا می‌خندند، و بچه‌ها شروع می‌کنند به کف زدن! می‌گوید «مسئولین این پراید گران بی کیفیت را برای آقازاده‌های خود می خرند؟» و دوباره حسینیه برایش دست می‌زند! تیکه‌ای نثار شورای تحول علوم انسانی می‌کند که «معلوم نیست، شورای تحول تعطیل شده یا هنوز تموم نشده و آقایان در جلسه اند!» آقا دوباره لبخند می‌زنند. از ضرورت وام دانشجویی برای ازدواج و افزایش خوابگاه های دانشجویی متاهلی هم صحبت می‌کند که جمعیت تحسین می‌کنند و آقا نیز یادداشت!

نفر بعدی رضا پیوندی نماینده نشریات دانشجویی است. از دو رویکرد رسانه‌ای که منجر شده فاصله کارآمدی و احساس کارآمدی بوجود آید؛ می‌گوید و نقدی به مسئولین دانشگاهی می‌کند که نشریات دانشجویی را مورد آزار قرار می‌دهند و می‌گوید: «نشریات دانشجویی را به خاطر درج چند علامت تعجب، توقیف کرد؟ مگر می‌شود از آزادی گفت، اما به اتهام انتقاد از مدیریت دانشگاه از نشریات دانشجویی به قوه قضائیه شکایت برد؟» و بعد با زبان شیرین ترکی می‌گوید «که آقایون اینجا هم حضور دارند» رهبری می خندد.

*از ظرفیت جوانان فعال در نشریات دانشجویی می‌گوید و به عنوان پیشنهاد می‌گوید: «ظرفیت‌های بزرگ رسانه‌ای بایستی حضوری فعال، پویا و جوانانه در راستای گام دوم انقلاب داشته باشند. برای تبدیل این امر به یک فرهنگ عمومی، لازم است نیروهای خوش فکر، اهل قلم و انقلابی دانشجویی مورد توجه مطبوعات و رسانه‌ها، قرار بگیرند تا ان شاءالله روح تازه‌ای در کالبد جریان رسانه‌ای کشور دمیده شود. پیوندی با کلامی ترکی که از کمبود و وقت وزمان حکایت دارد صحبتش را پایان می‌دهد! بالا که می‌رود از آقا می‌خواهد، خطبه عقدشان را بخواند و آقا می‌گویند غیابی می‌خوانم.

*حالا نوبت به صحبت‌های آقا رسیده است، کاغذ را بالا و پایین می‌کند و اول نکته‌های بچه‌ها را جواب می‌دهند و بعد می‌گویند اگر فرصت شد نکاتی دارند؛ بچه‌ها اعلام می‌کنند «بعد از اذان هم هست!» که آقا با خنده می‌گویند «این دیگر حرف زور است!» و جمع همه می‌خندند.

*آقا اول از همه توصیه کردند که در لحن انتقاد را تند نکنید، در بیان انتقادها نقطه‌ضعف به طرف مقابل ندهید و جوری حرف نزنید که بتوانند شما را در مراجع قضائی محکوم کنند و از افراط و تفریط در بیان، و نفی قاطع یک مجموعه بپرهیزید. شما فرزندان من هستید تلاش کنید صحبت‌تان درست بیان شود.

*توصیه بعدی شأن اما همان توصیه هر ساله‌ای بود که دانشجویان درگیر در فضای مجازی پشت گوش می‌اندازند «کتابخوانی»! ایشان گفتند «نهضت متأسفانه این حرکت، روال مطلوبی ندارد و مجموعه‌های دانشجویی و هیأت‌های اندیشه‌ورز آنها باید نسبت به طراحی برنامه‌های مطالعاتی برای دانشجویان، اقدام کنند.»

*آقا بعد از آن به سراغ متن حرف خود رفتند، حرفی که به گفته ایشان از ضمیمه‌های بیانیه گام دوم است؛ اینکه دانشجویان کجای کار هستند؟ ایشان چند کار ویژه را برای دانشجویان بر شمردند: «راه اندازی کارهای اجتماعی، کارهای جهادی و.....»

*ترجیع بند پایانی سخنان آقا، مثل همیشه امید است؛ امیدی که باید زنده بماند تا حرکت جاری باشد؛ بیش از هر قشر دیگری این امید باید در گروه دانشجو به مثابه یک گروه پیشرو زنده باشد. آقا گفتند: حتی اگر صد اشکال و ایراد در مسئولان یا عملکرد دستگاه‌ها می‌بینید هرگز ناامید نشوید و با توکل به خدا، با مشکلات مبارزه و افق روشن آینده را محقق کنید. و بعد با قدرت و اعتماد به خدا، یکی از آن بشارتهای شیرین شأن را بیان کردند: «شما جوانان اطمینان داشته باشید که زوال دشمنان بشریت یعنی تمدن منحط امریکایی و زوال اسرائیل را شاهد خواهید بود».

 




انتهای پیام/
لینک مطلب: http://javaneparsi.ir/News/item/8799