ام القصر زیر سایه شادمان
یکی از خلبانان نیروی هوایی ارتش در دفاع مقدس توانست در نخستین روزهای جنگ تحمیلی ضربه محکمی به رژیم بعثی وارد کند.
نیروی هوایی ارتش در دفاع مقدس چهار وظیفه؛ شناسایی هوایی، ترابری هوایی تاکتیکی، انهدام زیرساختهای اقتصادی و نظامی رژیم بعث عراق و دفاع از تاسیسات زیربنایی کشور را انجام میداد.
در کنار وظایف مذکور برای نیروی هوایی، باید طراحی و اجرای عملیاتهای مهم دفاع مقدس همچون حمله به الولید یا اچ ۳، حمله به اوسیراک، کمان ۹۹، بمباران شهر کوت و بسیاری دیگر را مهمترین بخش فعالیتهای این نیرو اعلام کرد. البته برخی از خلبانان حاضر در این عملیاتها بسیار برای ما آشنا هستند و برخی دیگر نیز کمتر.
امیر سرلشکر خلبان شهید محمود شادمانبخت یکی از همین خلبانان نیروی هوایی ارتش است که در ادامه با زندگینامه این شهید آشنا میشویم.
روایتی از آخرین پرواز محمود بر فراز ام القصر
امیر سرلشکر خلبان شهید محمود شادمانبخت ۲۱ آبان سال ۱۳۲۷ در تهران چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زادگاهش گذراند و دیپلمش را دریافت کرد. او در سال ۱۳۴۸ وارد دانشکده افسرسی نیروی زمینی شد. از کودکی بسیار به خلبانی علاقه داشت. همین شد که در سال در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. دورههای مقدماتی را در ایران طی کرد و دورههای پیشرفته خلبانی شکاری را در آمریکا.
به ایران که بازگشت شد خلبان جنگنده فانتوم F-۴ و به پایگاه ششم شکاری بوشهر اعزام شد. پروازهای گشت و شناسایی را طبق برنامهریزی انجام میداد. با پیروزی انقلاب اسلامی و حمله بعثیها به کشورمان او نیز همانند همرزمانش لباس رزم پوشید. از همان نخستین روزها پروازهای خود را آغاز کرد و به گواه دوستانش جزو خلبانان فعال بود. دومین روز از آبان سال ۱۳۵۹، اما روز خاصی برای اوست. طبق دستور پروازی او و همرزمش شهید ابوالفضل مهدیار باید ماموریت مهمی را انجام میدادند.
آن ها پس از خروج از پایگاه شکاری بوشهر به سوی مقر نیروی دریایی رژیم بعثی در اسکله ام القصر رفتند. با رسیدن بر فراز این منطقه توانستند در ابتدا با تیربار اسکله را هدف قرار دهند و سپس بمب MK-۸۲ را بر روی این منطقه ریختند. اما در حال برگشت به ناگاه هواپیمای آن ها در منطقه فاو مورد اصابت بعثی ها قرار می گیرد.
وقتی بعثیها به خلبانان مجروح هم رحم نکردند
امیر خلبان محمود ضرابی همرزم شهید در آن پرواز درباره نحوه شهادت او میگوید: «به یاد دارم وقتی در دو دسته پروازی هشت فروندی به ام القصر حمله کردیم، خلبان شماره چهار من شهید بزرگوار ابوالفضل مهدیار و کابین عقب او محمود شادمان بخت بود. ابوالفضل به من گفت: محمود ما را زدند چه کنیم؟ گفتم: بپرید بیرون. بیرون پریدند و چترهایشان هم باز شد. اما بعثیهای ناجوانمرد بدون رعایت هرگونه قانون و مقرراتی، خلبانان ما را ناجوانمردانه از زمین به رگبار بستند و هر دو در آسمان شهید شدند!. جنگ قانون و مقرراتی دارد. فرهنگی دارد. آنها به عنوان یک اسیر جنگی در اختیارش ما قرار میگیرند و تخلیه اطلاعاتی میکنید و سالها نزد خودتان نگاه میدارید. چرا ناجوانمردانه به شهادت میرسانید؟»
انتهای پیام/
نظرات شما