از کوپن تا کالابرگ

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، سال‌های زیادی است که جهان تجربه‌‌‌های متعددی در خصوص اعطای یارانه‌‌‌ها داشته است و کشورها همچنان به نحوی از سیاست‌‌‌های حمایتی بهره می‌‌‌گیرند. این تجربیات نخستین‌بار در سال‌های پس از جنگ‌جهانی اول آغاز شد و تا امروز ادامه دارد. در ایران نیز چند سال است که سیاست اعطای یارانه به خانوارها به شکل‌‌‌های متعددی اجرایی شده و در نهایت به شکست انجامیده است. این سیاست‌‌‌ها به‌جای آنکه راه‌حلی برای مشکلات معیشتی مردم و کاهش نابرابری و افزایش رفاه در جامعه باشد، در جهت ایجاد رانت حرکت کرده و منافعی برای گروه‌‌‌های خاص به دنبال داشته است. این موضوع در حالی بوده که سیاست‌‌‌های حمایتی در دنیا در جهت حمایت از افراد در مقابل دام‌‌‌های پایین درآمدی طراحی می‌شود.

نگاهی به تاریخ سیاست‌‌‌های حمایتی ایران نشان می‌دهد که نقطه عزیمت هر تحلیلی از این بخش، باید فهم سیاست کوپن باشد؛ سیاستی که نقطه آغاز آن به دهه ۶۰ برمی‌‌‌گردد. ایران در زمان جنگ، تجربه ناموفقی در زمینه اعطای یارانه داشت و در آن سال‌ها یارانه به شکل کوپن اجرایی می‌‌‌شد. شاید البته در آن زمان و در بحبوحه مشکلات آن دوره، راه‌حلی جز این وجود نداشت و توزیع کوپن برای برهه یادشده، اجتناب‌‌‌ناپذیر بود. این سیاست اما در نهایت شکست خورد و سیاستگذاران را به فکر طراحی سیاستی جایگزین انداخت. پس از کوپن، یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین تجربه‌‌‌های یارانه در ایران، به سال ۱۳۸۹ بازمی‌گردد. در آن سال، دولت سیاست یارانه نقدی ۴۵هزار تومانی را در پیش گرفت. می‌‌‌توان گفت که سیاست یارانه نقدی ۴۵هزار تومانی، هم در کاهش فقر و نابرابری موفق بود و هم در اجرا به اهداف مدنظر خود رسید؛ اما متاسفانه ارزش پول در جامعه با گذشت زمان و افزایش تورم، کاهش یافت.

از ابتدا قرار نبود که این یارانه بیش از یک‌دهه رقم ثابتی داشته باشد و با افزایش تورم، شاهد افزایش ارزش آن نباشیم. اما این اتفاق افتاد و یارانه نقدی ۴۵هزار تومانی، توجهی به تورمی که روزبه‌روز در حال افزایش بود نداشت و با گذشت زمان، ارزش آن از بین رفت. تجربیات پس از انقلاب حاکی از آن است که یارانه نقدی بهترین راه‌حل برای حل مشکلات معیشتی، کاهش فقر، کاهش نابرابری و... خواهد بود. در حال حاضر یارانه‌‌‌های جدیدی با نام هدفمندی توزیع معرفی می‌شود که بررسی آنها نشان می‌دهد، با هدفمندی قرابتی ندارد و تنها هدفی که می‌‌‌توان از یارانه جدید (کالابرگ الکترونیک) استخراج کرد، مصرف کالایی خاص است که این موضوع قطعا به ضرر جامعه تمام خواهد شد.

 

افراد هر جامعه نیازهای متعددی دارند و براساس علم اقتصاد، هر فرد خود بهتر می‌‌‌داند که چطور پول خود را صرف کند و مبلغی که در دست دارد، صرف چه چیزی شود و اینکه دولتی بخواهد تصمیم بگیرد مردم چه بخرند و به تقاضای آنها جهت دهد، توجیه سیاستی روشنی ندارد. ضمن اینکه دولت نباید خود را به شکل پدری دانا فرض کند و حتی در امور تغذیه افراد هم تصمیم‌گیری کند. تاریخ ثابت کرده است که چنین سیاست‌‌‌هایی ناکارآمد و محکوم به شکست‌‌‌ هستند. دولت می‌‌‌تواند مبالغ را به صورت نقدی در اختیار همه افراد قرار دهد و افراد خود در مورد نحوه هزینه کردن آن تصمیم‌گیری کنند.

حال حاضر دولت یارانه‌‌‌های پنهان بسیاری در بخش انرژی پرداخت می‌کند. یارانه‌‌‌های پنهانی که پرداخت می‌شود، عمدتا به دهک دهم جامعه به‌ویژه و صدک صدم می‌‌‌رسد. هرچند یارانه‌‌‌ها در ابتدا با هدفی مقدس، یعنی کمک به تولید، اجرایی شدند؛ اما این سیاست رفته‌رفته از هدف اصلی خود فاصله گرفت تا در نهایت این بازی به سود ثروتمندترین افراد تمام شود. این افراد نیز منابع حاصل از یارانه‌‌‌ها را از کشور خارج کردند؛ یعنی یارانه‌‌‌ها پرداخت شد؛ اما به فرار سرمایه و تشدید بحران انرژی انجامید و منفعتی از آنها نصیب دهک‌‌‌های ضعیف جامعه نشد. لازم است برای عبور از این وضعیت سیاست‌‌‌های حمایتی همچون یارانه را به صورت سیستمی یا کلی دید.

سه‌دهک جامعه ما به اندازه کافی موادغذایی دریافت نمی‌‌‌کنند؛ اما اینکه دولت بخواهد این مواد غذایی را تخصیص دهد، اشتباه است. متاسفانه در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که افراد پروژه‌‌‌ها و سامانه‌‌‌های جدیدی را تعریف کرده‌اند و از طریق این سامانه‌‌‌ها ارتزاق می‌کنند. در حال حاضر هم پروژه این است که به مازاد قیمت کالا یارانه دهند و مشخص نیست این سامانه کی به بن‌بست خواهد رسید. اگر قرار است یارانه‌‌‌ای پرداخت شود، باید متعلق به همه افراد جامعه باشد و رانت‌‌‌ها به صورت کامل حذف شوند. اگر چنین کاری کنیم، دهک دهم که بخش زیادی از رانت در جامعه را دریافت می‌کند، تنزل رتبه خواهد داشت؛ چراکه دلیل اصلی ثروتمند شدن بسیاری از افراد در جامعه دریافت رانت است.

علی سعدوندی/ اقتصاددان

انتهای پیام/


http://javaneparsi.ir/39899
اخبار مرتبط

نظرات شما