درباره شاگردان کرانچار؛ تیم‌ملی "نا"امید ایران

دنیای ورزش تورنتو نوشت: انتظارات از این تیم‌ملی امید بالا رفته، سرمربی خوبی دارند و اوضاع بر وفق مرادشان است. اما نتایجشان بوی صعود به المپیک نمی‌دهد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، وقتی لیست نهایی تیم ملی امید برای دور نخست انتخابی المپیک 2020 رونمایی شد، خیلی ها یقین پیدا کردند این تیم هم راهی به المپیک پیدا نخواهد کرد. الهیار صیادمنش، یکی از مهم ترین مهره های کرانچار نتوانست در بازی های مقدماتی حاضر باشد. یونس دلفی، یکی از معدود لژیونر های تیم امید با اعلام باشگاه شارلوا بلژیک مصدوم معرفی شد و به تهران سفر نکرد. تیم ملی امید هم که از مصدومیت ناگهانی او تعجب کرده بود، از باشگاه بلژیکی شکایت کرد.  طبق قوانین فیفا، بازیکنان مصدوم دعوت شده باید سه روز قبل از بازی ها خود را به کادر فنی معرفی کنند باشگاه شارلروا اجازه ترک اردو و سفر دلفی به ایران را نداد تا فدراسیون فوتبال به درخواست مسئولان تیم امید پرونده ای برای ماجرای دلفی تشکیل و نسبت به رفتار باشگاه بلژیکی واکنش نشان بدهند. بازیکن مصدوم هم براساس قوانین بین المللی باید در اردوی تیم ملی کشورش حاضر شود. دلفی و صیادمنش برای کرانچار کافی نبودند. محمد سلطانی مهر، هافبک سایپا در جریان رقابت هفته بیست و دوم تیمش مقابل نفت مسجد سلیمان رباط صلیبی پاره کرد. این بدان معنا بود که اگر تیم ملی امید به المپیک صعود می کرد، شاید فرصتی برای بازگشت سلطانی مهر به ترکیب کرانچار وجود داشت اما تا آن موقع، دست سرمربی امید ها خالی بود.

حواشی بیرون زمین برای امید ها تمامی نداشت. پیش از اعلام لیست نهایی کرانچار، مسئولان ورزشگاه آزادی اعلام کردند برای میزبانی از هر بازی تیم ملی امید 110 میلیون تومان می خواهند. این پیشنهاد در شرایطی مطرح شده بود که پیش از آن تیم ملی امید 9 روز در کمپ اسپایر حضور یافت و با انجام سه بازی دوستانه، هیچ هزینه ای به مسئولان آن کمپ نپرداخت. این دغدغه جدید بازیکنان تیم ملی امید بود. حتی رزاق پور، بازیکن پیکان که به تیم ملی امید دعوت شده بود هم از مسئولان فدراسیون خواست تا شرایط حضور امید ها در ورزشگاه آزادی را بررسی کنند. در نهایت قرار شد بازی های شاگردان کرانچار به جای ورزشگاه پاس اکباتان در ورزشگاه آزادی برگزار شود. اما ضربه جانانه ای پیش از آغاز مسابقات انتخابی به پیکره تیم ملی امید وارد شد. آن ها با نتیجه 1-2 به سوریه باختند. رقابت دوستانه ای که پشت در های بسته برگزار شد و به جای آن که تیم ملی را محک بزند، باعث شد تا فشارها بر روی پسران کرانچار بیشتر شود.
اما هیچکس نمی خواست این تیم ملی هم شکست خورده باشد. کرانچار از مردم ایران درخواست کرد تا اگر تعطیلات عید در تهران هستند، به تماشای بازی های امید ها بیایند. یحیی گل محمدی از تیم امید حمایت کرد و وینفرد شفر تصمیم گرفت تماشاگر ویژه همه بازی های آن ها باشد. حتی ورزشگاه آزادی هم اعلام کرد بازی های تیم ملی امید با تخفیف 100 درصدی برگزار می شود و هیچ هزینه ای برای فدراسیون فوتبال نخواهد داشت. یونس دلفی هم با وجود مصدومیت، برای هم تیمی هایش پیام های مثبتی فرستاد تا همه چیز برای صعود از مرحله مقدماتی المپیک 2020 آماده باشد. فدراسیون حتی تلاش کرد تا تیم ملی بانوان تماشاگران ویژه بازیکنان امید باشند اما مجوز این اتفاق صادر نشد. 


با غیبت دلفی و صیادمنش، زوج اصلی خط حمله کرانچار غایب بود. ستاره هایی که تیم عباس چمنیان در جام جهانی نوجوانان را پیروز می کردند و حالا قرار بود نورچشم کرانچار باشند. اما امیر روستایی، مهدی قائدی، رضا شکاری و محمدرضا آزادی نمی خواستند سرمربی تیم ملی را ناامید کنند. در بازی مقابل ترکمنستان اما مشخص شد مشکل تیم ملی قبل ارتباط زیادی با خط حمله ندارد. ترکمن ها بیشتر بازی را در اختیار داشتند و شاید اگر اشتباه مدافعانشان نبود، آزادی را با تساوی ترک می کردند. اما امید تیم ملی امید به ضد حمله ها و تک موقعیت هایی بود که توسط معدود بازیکنان کرانچار ساخته می شد. اگر اشتباهات بی پایان دروازه بان ترکمنستان نبود، شاید موقعیت های امیدها اصلا راهی به دروازه پیدا نمی کرد.
سه نکته نگران کننده درباره بازی تیم ملی امید مقابل ترکمن ها وجود داشت؛ نخست آن که سطح کیفی بازیکنان با یکدیگر فاصله زیادی داشت. مشخص بود که امید نورافکن و امیر روستایی، رضا شکاری و محمد مهدی خانی سطح بالاتری از تیم ملی امید دارند و این باعث می شد تا هماهنگی های تیم ملی امید ناهمانگ نشان داده شود. دوم آن که پاس های عرضی و بی فایده ای در میانه زمین و در میان یوزهای جوان ارسال می شد که هیچ فایده ای نداشت. حتی یادآور بی برنامه‌گی و بازی بی استراتژی هم بود. سومین نکته که مهم ترین نکته هم هست، فرصت سوزی و موقعیت آفرینی های محدود بود. در واقع شاگردان کرانچار نمی توانستند از موقعیت هایشان استفاده کنند. البته اگر می توانستند موقعیت مناسبی روی دروازه حریف ایجاد کنند. در بازی مقابل یمن، خوش شانسی به سراغ بازیکنان تیم ملی آمد. سه ضربه سر و سه گل؛ این برای صعود به عنوان صدرنشین کافی بود.
یحیی گل محمدی می دانست که چرا تیم ملی راه دشواری برای صعود دارد. عراقی ها در گروه ایران، آماده بودند تا مثل سالیان قبل قدم های محکم شان را این بار سه مقصد توکیو بردارند. عراق با 5 گل یمن را ویران کرده بود و با توجه به پیروزی 0-2 مقابل ترکمنستان، حالا صدرنشین گروهش بود. شاگردان کرانچار نیاز داشتند تا برای صعود به عنوان صدرنشین، عراق را شکست دهند. اتفاقی که رخ نداد. تیم ملی امید زورش به عراق قدرتمندی که برخی بازیکنانش را از جام ملت های آسیا قرض گرفته بود، نرسید. عراق به مرحله نهایی صعود کرد و ایران منتظر ماند. با سایر نتایجی که در گروه ایران رقم خورد، ایران یکی از بهترین تیم های دوم مسابقات شناخته شد و در نهایت راهی مرحله نهایی شد. حالا باید منتظر ماند و تماشا کرد. آیا کابوس تلخ صعود نکردن فوتبال ایران به المپیک پایان می یابد یا این رویای دوست نداشتنی هم چنان سایه سیاهش را بر فوتبال کشورمان حفظ خواهد کرد.
و اما حقیقت این است که این تیم ملی، تفاوت زیادی با تیم های ملی پیشین ایران دارد. در دنیا هم شرایط مشابه است. همان تیم ملی فرانسه ای که قهرمان جهان شد، آن قدر بازیکنان جوان و کم تجربه داشت که از تک تک صحنه های قهرمانی شان ویدیو های بلند و کوتاه منتشر کنند. حالا عصر، عصر فضای مجازی است و هیچ چیز برای یک جوان تشنه شهرت، جذاب تر از شبکه های مجازی نیست. انگار همین دیروز بود فضای مجازی آن حادثه تلخ را برای تیم ملی امید رقم زد و حاشیه تلخی برای امیدها درست شد. شاگردان کرانچار باید حواسشان به مستطیل سبز باشد تا مستطیل سیاهی که هر روز و هر شب درگیرش هستند. شاید ریشه این فرصت سوزی ها، در بی نظمی هایی است که پشت کنجکاوی های مجازی بازیکنان تیم ملی امید پنهان شده است. کرانچار از بعد فنی تیم ملی خوبی ساخته، اما فوتبال در خارج از زمین هم در جریان است. شاید او باید بازیکنانش را در بیرون از مستطیل سبز هم هدایت کند. تمرکز، مهم ترین عامل در بیدار شدن از کابوس المپیک است.

 




انتهای پیام/
http://javaneparsi.ir/5569
اخبار مرتبط

نظرات شما