برای بررسی این ادعا باید ابعاد مختلف موضوع را بررسی کرد و سپس این سوال پاسخ داد که در ادامه آمریکا چه مسیری را در پیش خواهد گرفت و ایران در مقابل باید چه اقدامی را انجام دهد.
اصل حمله به آمریکا جرأت و جسارت میخواست
اقدام آمریکاییها یک اقدام منطقهای بود و شاید کشورهایی که در منطقه یا در جهان باشند ارزش این پاسخ را بهتر درک کنند. احتمالا بسیاری از کسانی که به کشورهای شرق مانند ژاپن یا کره جنوبی سفر کرده باشند، بدانند قصه از چه قرار است.
اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 شمسی، یک سرباز آمریکایی زنی جوان را از کنار همسرش ربود و نهایتا او را به قتل رساند.
مبتنی بر قانون کاپیتولاسیون، آن سرباز را به آمریکا برگرداندند و دو هزار دلار غرامت برای آن زن تعیین کردند.
چند روز مردم جلوی سفارت آمریکا تحصن کردند تا اینکه دادگاه تجدید نظر، غرامت را از دو به سی هزار دلار تغییر داد، اما اتفاق جالب بعد از این ماجرا رخ داد، فردای آن روز دوستداران آمریکا در میدان اصلی شهر تجمع کردند و از آمریکا که دختر شوهردار کره ای را برده، او را کشته و غرامتش را داده است تشکر کردند.
در خیابانهای سئول هم اگر مردی تنها با قیافهای شبیه آمریکاییها دیده میشد، زنان و دختران از او فاصله میگرفتند و مسیر خود را منحرف میکردند که مبادا در تور آنها بیافتند.
آنها، ژاپنیها و کشورهای منطقه که حتی جرأت نمیکنند با زبان از بدیهای آمریکا بگویند، احتمالا خوب معنی این اقدام عملی ایران در قبال آمریکا را درک میکنند. بنابراین اصل زدن هیمنه آمریکا کم دستاوردی نیست و نباید آن را دست کم گرفت. البته این تنها بخشی از دستاورد این اقدام ایران است. برخی دستاوردهای دیگر را هم ایران با رعایت برخی جزئیات مثل اطلاع به طرف عراقی و یا دقت موشکهایش به دست آورده است.
اطلاع مسئولان عراقی از عملیات
سوالی که در مورد عملیات مطرح میشود این است که چرا به دولت عراق از قبل اطلاع داده شده است؟ ایران عملیات را در دولت ثالثی انجام داد، دولتی که میخواهد با آن روابط دوستانه داشته باشد و مجلسش در حال تصویب قانون خروج آمریکاییها از آن کشور است؛ بنابراین دستاورد بزرگی که با شهادت همزمان شهید سلیمانی و ابومهدی داشت محقق میشد با عدم اطلاع به دولت عراق ممکن بود از دست برود و هنگام اجرای این قانون در عراق، مخالفین همین موضوع را دستآویز مخالفت خود کنند؛ بنابراین اگرچه ایران با اطلاع به دولت عراق شاید از اصل غافلگیری عدول کرده باشد، اما از آنجایی که همه موشکها به هدف خورده است و ایران هم مانند آمریکا هدف خاصی مانند شهید سلیمانی را مدنظر نداشته است و در عملیات ایران ارسال پیام به منطقه و جهان حائز اهمیت بود، نه تلفات کور از آمریکاییها، اطلاعرسانی نه فقط ارزش عملیات را کاهش نمیدهد، بلکه اقتدار ایران را به نمایش میگذارد که ایران میتواند حتی با اطلاع قبلی به طرف مقابل حمله کند و طرف آمریکایی نمیتواند مانع اصابت موشکها شود و شاید تنها بتواند از تلافات جانی خود کم کند؛ بنابراین این موضوع برای حضور آمریکا در منطقه که با ادعای ایجاد سپر امنیتی برای برخی کشورها اینجاست، یعنی فاجعه، یعنی عربستان و امارات و اردن باید حساب کار خود را بکنند.
انتقام واقعی خروج آمریکا از منطقه
پیام حمله موشکی ایران که در واقع ناامنی برای آمریکا و کسانی است که روی کمک آمریکا حساب کرده اند، میتواند زمینه خروج آمریکا از منطقه باشد. حال باید پاسخ داد که آیا خروج آمریکا از منطقه میتواند انتقام واقعی از آمریکا باشد؟ در جواب به این سوال باید گفت که موضوع اصلی درگیریهای ایران و آمریکا و بطور کلی خاورمیانه، اسرائیل است؛ بنابراین هرگونه تحلیل بدون در نظرگرفتن این موضوع اشتباه است.
خروج آمریکا از منطقه یعنی تنها ماندن اسرائیل در مقابل جبهه مقاومت و این یعنی حذف و نابودی اسرائیل. فراموش نکنیم که آمریکا و اسرائیل دو دشمن اصلی هویتی نظام جمهوری اسلامی هستند و به قول اسماعیل هنیه، حاج قاسم رئیس فیلق القدس بود و به این سبب مورد غضب و هدف آمریکا و اسرائیل قرار گرفت.
اساسا مشکل اصلی ایران با غرب مسأله اسرائیل است و مهم ترین دست آورد این عملیات تنها شدن اسرائیل در منطقه و حذف آن است؛ بنابراین دستاوردهای این عملیات بسیار بالا بوده اما اینکه چطور باید از این دستاوردها پاسداری کرد و به گونهای هماهنگ کار را پیش برد که در نهایت در مرحله اول به جدا شدن ناچاری آمریکا و اسرائیل بیانجامد و در مرحله بعد با خروج آمریکا از منطقه، اسرائیل به تنهایی به هدف جبهه مقاومت تبدیل شود، قطعا مسیری سخت و دشوار است که بخش عمده این دشواری هم در داخل کشور است.
چه باید کرد؟
حاج قاسم عزیز که پس از سالها مجاهدت حاصل زحمات خالصانهاش در عراق با خیانتها در حال به تاراج رفتن بود با حماقت محض آمریکائیها و فدا کردن جان خود، عراق را در محور مقاومت نگه داشت.
پس از پاسخ موشکی ایران، آمریکا نشان داد که در حوزه نظامی توان مقابله را ندارد و ترامپ آن گونه که در کنفرانسش پس از حمله موشکی ایران اعلام کرد، دوباره به سراغ نقطه ضعف ایران یعنی اقتصاد می رود و سعی میکند با این ابزار فشار و تلاش برای مذاکره که در پی این اتفاقات مسیرش مسدود شده به هدف خود برسد، هدفی که در داخل حتی پس از شهادت حاج قاسم هم طرفدارانی دارد؛ بنابراین مهمترین ضامن حفظ دستاوردهای حاج قاسم و خروج آمریکا از منطقه نجات کشور با مدلهای بومی اقتصادی و با استفاده از ظرفیت های داخلی است.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/15356 |