پلیس در نخستین گام از بررسیها به پرس و جو از فرزندان قربانی پرداخت. یکی از فرزندان مرتضی گفت: پدرمان بساز بفروش بود و، چون همیشه معامله خانه انجام میداد، با چند نفر مشکل مالی داشت. گمان میکنیم او قربانی اختلاف با یکی از شرکایش شده باشد. با اطلاعاتی که فرزندان قربانی به پلیس دادند، تحقیقات پلیس وارد مرحله تازهای شد و مرد جوانی به نام آرمین که مدتی بود با قربانی اختلاف داشت شناسایی و بازداشت شد. وی که سعی داشت خودش را بی اطلاع از ماجرا نشان دهد در تحقیقات بعدی لب به اعتراف گشود و به زیر گرفتن عمدی پیرمرد اعتراف کرد. آرمین که راننده کامیون بود، گفت: از مدتی پیش سر ملکی شش میلیاردی در منطقه سرچشمه با مرتضی اختلاف داشتم. ما شراکتی خانه کلنگی را خریده بودیم تا با هم آن را بسازیم و بفروشیم، اما مرتضی ملک را به نام خودش زده بود و حاضر نبود پولم را پس بدهد یا چند واحد از آن آپارتمان را به نامم سند بزند. چند بار با او صحبت کردم، اما قبول نمیکرد پولم را بدهد. پیرمرد مدتی بود دیگر جواب تلفن هایم را نمیداد. وی ادامه داد:آخرین بار یکی از دوستانم به نام مجتبی با من تماس گرفت و گفت، مرتضی را دیده که در بنگاه حضور داشته است. من بلافاصله با ماشین ۲۰۶ مقابل بنگاه مرتضی رفتم و منتظر او ماندم. میخواستم او را بترسانم، به همین دلیل وقتی از بنگاه بیرون آمد، با سرعت به سمت او حرکت کردم، اما نمیخواستم او را بکشم، کنترل خودرو را از دست دادم و ناخواسته او را زیر گرفتم. به دنبال اظهارات این مرد، مجتبی نیز به اتهام معاونت در قتل ردیابی و بازداشت شد.
انکار قتل عمدی
متهمان در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه، اولیای دم برای آرمین حکم قصاص خواستند. سپس متهم جوان در جایگاه ویژه ایستاد و گفت:مدتها بود که با پیرمرد اختلاف مالی داشتم. من راننده کامیون بودم و همه دارایی ام یک خانه بود که آن را فروخته بودم تا در ساخت و ساز ملک کلنگی سرمایه گذاری کنم. من با مرتضی شریک شده بودم، اما او پولم را پس نمیداد و خانه را به نام خودش سند زده بود. پیرمرد مدتی ناپدید شده بود و حتی جواب تلفن هایم را نمیداد. آخرین بار مجتبی که دوست صمیمی ام بود و از جزئیات زندگی ام اطلاع داشت با من تماس گرفت و گفت پیرمرد را مقابل بنگاهش دیده است. من بلافاصله مقابل بنگاه رفتم. میخواستم پیرمرد را بترسانم با ۲۰۶ به سمت اش رفتم. وی ادامه داد: همان لحظه یک زن در حال عبور از خیابان بود و یک موتور سوار نیز به یک باره با سرعت حرکت کرد. من برای این که با آنها برخورد نکنم، فرمان را چرخاندم و ماشین ناخواسته با مرتضی برخورد کرد، اما من واقعا قصد کشتن او را نداشتم. مجتبی نیز گفت: من اصلا نمیدانستم دوستم قرار است پیرمرد را با ماشین زیر بگیرد. من یک واحد از آپارتمانهای شراکتی آنها را خریده بودم، اما اختلاف حساب آنها باعث شده بود تا صاحبخانه نشوم و نتوانم خانه ام را بگیرم. به همین دلیل وقتی مرتضی را در بنگاهش دیدم با آرمین تماس گرفتم و به او خبر دادم. قصد من این بود که آرمین به بنگاه برود و آنها مشکل شان را با هم حل کنند و من هم خانه ام را تحویل بگیرم.
حکم قصاص
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و آرمین را به قصاص محکوم کردند. مجتبی نیز از اتهام معاونت در قتل تبرئه شد. این حکم در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/16155 |