وی ادامه داد: با توجه به دنیای پرمشغله امروزی و شرایط اقتصادی هر دو والد مجبور به کار کردن در شرایط سخت و تایم طولانی در بیرون از منزل هستند و فرصت کافی برای بودن با فرزندانشان را ندارند و پس از بازگشت به منزل هم به خاطر خستگی و بیحوصلگی ارتباط کلامی و غیر کلامی بین والدین و فرزند شکل پیدا نمیکند از طرفی احساس امنیت و نیاز عاطفی کودکان ارضا نمیشود و همین منجر به ایجاد فاصله بین والدین و فرزند میشود، بنابراین به طور کلی نداشتن مهارتهای والد گری عامل خطر بوده و باعث گرایش افراد به سمت اعتیاد در سنین پایین میشود.
این مشاور با اشاره به تأثیر عدم مدیریت خانواده و تعارضات و اختلافات بین والدین در گرایش کودکان به اعتیاد در سنین پایین تصریح کرد: در خانوادهای که هیچ قانون و انتظارات روشنی وجود ندارد و والدین بدون توجه به علایق و تفریحات فرزندان هیچگونه نظارتی بر اعمال و رفتار کودکان نداشته و از تنبیهات شدید به عنوان روش تربیتی استفاده میکنند میزان گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد مخدر و سایر رفتارهای پر خطر بیشتر است، همچنین تنش و اختلافات دائمی بین والدین کودکان را به شخصیتهای پرتعارض و ضد اجتماعی تبدیل کرده و آنان را بیشتر در معرض آسیب قرار میدهد.
کوهی کار افزود: نگرشها و رفتارهای والدین در مورد مصرف مواد مخدر در هر نوعی بر نگرشهای کودکان مؤثر است تأیید مصرف کم الکل تحت نظارت والدین خطر مصرف مواد در نوجوانان را افزایش میدهد همچنین در خانوادههایی که والدین فرزندان را درگیر رفتار مصرف مواد اعتیادآور خودشان میکنند به عنوان مثال از فرزندشان درخواست میکنند که برو سیگار بخر یا سیگارم را روشن کن، این رفتارها باعث میشود نوجوانان بیشتر در معرض خطر قرار بگیرند.
درمانگر اعتیاد با بیان اینکه فقدان نزدیکی عاطفی و عدم مشارکت والدین در فعالیتهای فرزندان با آغاز مصرف مواد مخدر در نوجوانان مرتبط است و میتواند مانع آن شود اظهارکرد: دلبستگی عاطفی به خانواده به درونی سازی هنجارها و رفتارهای سنتی توسط کودک میانجامد که به نوبه خود باعث میشود کمتر با همسالان مصرف کننده خودش معاشرت کند.
کوهی کار ادامه داد: بررسی ها نشان میدهد که کودکان و نوجوانانی که والدین آنها درگیر مصرف مواد و الکل هستند احتمال بیشتری دارد که به مصرف مواد مخدر و سایر رفتارهای ناهنجار روی بیاورند لذا وجود شخص معتاد در خانواده به سه طریق در گرایش نوجوانان به مواد مخدر نقش دارد اوّل از طریق تشویق و ترغیب، دوبم از طریق تسامح و بی توجهی به فرزندان و سهل انگاری در خصوص دور کردن آنها از محیطی که آلوده است و سوم از طریق تأثیرات فیزیولوژیکی بدین معنا که مادر معتاد باعث تولد نوزاد معتاد میشود.
وی یادآور شد: ویژگیهای مثبت فردی خلق و خو، مسئولیت پذیری، برخورداری از توانمندیهای فردی و اجتماعی، توانایی حل مسائل و مشکلات، خود پنداری مثبت و داشتن ثبات هیجانی میتواند از مهمترین عوامل فردی محافظت کننده در برابر مصرف مواد مخدر و سایر رفتارهای پرخطر باشد.
کوهی کار با بیان این که داشتن پیوندهای اجتماعی مثبت آثار بسیاری از عوامل فردی و یا ویژگیهای محیطی مؤثر در گرایش به اعتیاد را خنثی میکند گفت: نوجوانانی که با دوستان، خانواده و مدرسه و به طور کلی افرادی که به هدفهای مورد نظر نوجوانان متعهد میشوند رابطه خوبی دارند کمتر احتمال دارد که دچار سوء مصرف مواد مخدر شوند.
درمانگر اعتیاد بیان کرد: افرادی که نوجوانان با آنان پیوند عاطفی دارند باید معیارهای مثبت در رفتار خودشان داشته باشند محتوای این معیارها چیزی است که نوجوانان را محافظت میکند اگر والدین، معلمان و جامعه معیارها و انتظارات روشنی برای رفتار کودک ارائه بکنند و این معیارها به صورت گسترده و پایدار مورد حمایت قرار گیرد و پیامدهای تخطی از آن ترسیم شود احتمال زیادی وجود دارد که نوجوانان این معیارها را دنبال کنند.
وی تصریح کرد: در بحث پیشگیری خیلی ضعیف عمل کردیم و بیشتر تمرکز را بر درمان گذاشتیم امّا میتوان گفت چندسالی است که مسئله پیشگیری از اعتیاد در نوجوانان نه قوی امّا در حد متوسط دنبال میشود و مراکز بهداشتی یکسری کلاسهای فرزند پروری را برای مادرانی که فرزند 1تا12 سال دارند برقرار کردند و همچنین شناخت مواد مخدر را به خانوادهها آموزش میدهند چرا که هنوز باورها و نگرشهای غلطی وجود دارد که گل یا حشیش اعتیادآور نیست در صورتی که اعتیاد آور و پرخطر هستند.
وی گفت: بنابراین در بحث پیشگیری سه مقوله آموزشهای والدگری تا سن بلوغ و حتی بعد از آن، آموزش شناخت مواد مخدر و نحوه آموزش آن به فرزندان که مطابق با دانش و اطلاعات آنها باشد و آموزش مهارتهای زندگی مهم است و باید آموزشها در مراکز بهداشت به صورت گروهی نه تنها برای والدین بلکه برای نوجوانان و در قالب بازی، نمایش و تئاتر برگزار شود.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/27574 |