برای این منظور مروری بر فعالیت موسسه توانا و ارتباطات آن می تواند ابعاد دقیق تری از نقش آفرینی این موسسه براندازی را در طرح القای شکنجه پیرامون ایران نشان دهد.
*آبشخور توانا کجاست؟
توانا در سال 2010 میلادی (١٣٨٩ شمسی) با بودجه اولیهای از سوی دفتر دموکراسی، حقوق بشر و کارگری (DRL) در وزارت خارجه ایالات متحده آغاز به کار کرد. این پروژه تا کنون علاوه بر کمک های دولتی (DRL, USAID و دفتر امور خاور نزدیک در وزارت امور خارجه ایالات متحده)، مساعدتهایی از سوی «کمک هزینه ملی دموکراسی»، مصاحبهها، وزارت خارجه هلند و یاری رسانی های حیاتی متنوع از سوی گوگل دریافت کرده است. این موسسه هیچ گاه از بیان ارتباط مالی اش با وزارت امور خارجه آمریکا خودداری نکرده و حتی به گفته یکی از دو موسس آن یعنی مریم معمار صادقی در مصاحبه اخیرش با بی بی سی فارسی، به این مسئله افتخار هم می کند.
مریم معمار صادقی موسس اصلی این موسسه، دانش آموخته ایالات متحده آمریکاست و تابعیت این کشور را نیز از افتخارات خود می داند. وی به لحاظ سیاسی دنباله روی نئوکان های جنگ طلب در آمریکا و از همکاران آیپک وازاعضای فرقه ضاله بهائیت است. بودجه سنگین میلیون دلاری این موسسه معطوف به ظرفیت سازی در ایران در میان گروه های مختلف سنی و صنفی و طیف های مختلف اجتماعی و سیاسی برای به کارگیری علیه نظام ایران می باشد.
دیگر موسس توانا همسر معمار صادقی، یعنی اکبر عطری از محکومین امنیتی فتنه 78 است. وی در سال 1384 از کشور متواری شده و ضمن همکاری به شبکههای ضد انقلاب خارج کشور موفق به ایجاد ارتباط با سیا در آمریکا و ایفای نقش در پروژه توانا شده است.
*اروپا مامن تروریستهای برانداز
توانا موسسه ای مستقر در هلند است و برای دریافت بهتر نقش هلند در فرآیند فعالیت موسساتی مانند توانا باید به سیاست ایالات متحده آمریکا برای ضربه به دشمنانش اشاره کنیم. آمریکاییها برای پیاده سازی اهدافشان در کشورهای مخالف خود، از کشورهای دوست و هم پیمان بهره می برند. همانطور که در غرب آسیا عربستان سعودی وظیفه تأمین مالی ماجراجویی های آمریکا را بر عهده دارد، برخی کشورهای اروپایی نیز موظف به سرویس دهی به طرح های خرابکاری و براندازی آمریکا بوده که هم بخشی از بار حقوقی و مخالفت افکار عمومی در برابر اقدامات مداخله جویانه آمریکا در کشورهای دیگر را بر عهده بگیرند و هم بخشی از هزینه های مادی و نیروی انسانی شرارت های آمریکا را پوشش دهند.
هلند به عنوان یکی از این کشورها از طریق NGOهای به ظاهر خودگردان و مردمی، به اجرای پروژههای آمریکا علیه نظام ایران میپردازد. یکی از نمونههای روشن این مؤسسات هیووس (Hivos) نام دارد که بودجه خود را مستقیم از وزارت خارجه این کشور دریافت می کند و در طرح های آمریکا برای براندازی علیه نظام ایران مشارکت می نماید.
هیووس فقط در یک نوبت موفق به اخذ بخش قابل توجهی از بودجه تقابل فرهنگی 15 میلیون دلاری وزارت خارجه هلند که برای طرح پلورالیزم رسانه های ایران مصوب شده بود، گردید. هرچند ابتدا قرار بر این بود تا این رقم به تأسیس یک شبکه ماهواره ای برای مقابله با سیاست های جمهوری اسلامی و تأثیرگذاری بر جامعه ایران اختصاص یابد، اما مخالفت های دیپلماتیک در نهایت این طرح را به سطح کمک به سایت های مخالف نظام ایران تقلیل داد که یکی از این سایت ها هیووس بود. موسسه توانا نیز از جمله موسساتی بود که در این پروژه بی نصیب نماند و قبل و بعد از این پروژه نیز همکاریهای متقابلی برای فعالیت براندازی علیه جمهوری اسلامی ایران میان هیووس و توانا شکل گرفته است.
به طور کلی توانا غیر از دریافت بودجه ثابت از وزارت امور خارجه آمریکا، منابع مالی دیگری را نیز از کشورهای هم پیمان آمریکا در راستای طرح های براندازی نظام ایران دریافت می کند.
*ردپای محکومین امنیتی در توانا
هیئت علمی موسسه توانا تماماً از محکومین امنیتی متواری از کشور و اعضای ضد انقلاب نظیر کامیار علایی، لادن برومند، رامین جهانبگلو، مهرانگیز کار، مهدی خلجی، ایوان مارویچ، مجید محمدی، آرش نراقی، محمدرضا نیکفر، منصور اسانلو، سعید پیوندی، نانسی پیرسن، نیما راشدان، محسن سازگارا، کتلین شیفر و حسن شریعتمداری تشکیل شدهاست که در این میان اسانلو از جمله نفراتی بود که به شکل مستقیم در پروژه اسماعیل بخشی کارمند حوزه اداری هفت تپه ایفای نقش کرد. وی در بخش مهمی از طرح القای شکنجه و ایجاد آشوب و ناآرامی در محیط های کارگری نیز وارد شد و سعی نمود تا ارتباطات خود را که در سندیکای اتوبوسرانی و پیش از خروج از ایران کسب کرده بود به کار گرفته و به اسماعیل بخشی متصل نماید. درواقع اسانلو در آن بخش از پروژه هفت تپه که قرار بود اعتراضات شکل گرفته در این کارخانه به دیگر محیطهای کارگری تسری یابد ایفای نقش نمود.
آموزش های توانا به مرتبطین این موسسه به صورت اینترنتی انجام می گیرد و دقیقا مطابق با رفتار سرویس های اطلاعاتی و امنیتی که مرتبطین خود را برای ایجاد ارتباطی امن در فضای وب رهنمود می دهند، توانا نیز ضمن آموزش برای ارتباط گیری امن به کاربرانش که خود، آنها را دانش جویان می خواند، اطمینان می دهد که این ارتباط امن و پنهان خواهد بود! در این خصوص ارسال نرم افزارهای خاص برای پنهان سازی ارتباط و مراوده دیتا برای مرتبطین ارسال شده، به طور پیوسته به روزرسانی می شوند.
موضوعات درسی این موسسه نیز کاملاً در مسیر به چالش کشیدن نظام جمهوری اسلامی و قوانین حاکم بر آن است. مسائلی همچون حقوق زنان، دموکراسی، مسائل قومی و مذهبی مهمترین موضوعات آموزشی این موسسه را تشکیل می دهند که بر اساس راهبردهای کلان ایالات متحده آمریکا برای پروژه چنج رژیم انتخاب شده اند.
به عنوان نمونه حمایت و همکاری از معصومه قمی (مسیح علینژاد) در پروژه آزادی های یواشکی یا چهارشنبه های سفید در راستای ترویج بی حجابی از جمله نمونه کارهای موسسه توانا است که با عنوان حقوق زنان در موضوعات محوری آن پیگیری می شود.
*توانا با چاشنی صهیونیست
از نکات حائزاهمیت موسسه توانا گرایشات صهیونیستی این موسسه است که در خروجی مطالب و آموزش های آن به آشکاری مشاهده می شود. به عنوان نمونه تبلیغات برای موضوع هولوکاست و گرامی داشت این موضوع، تبلیغ رژیم صهیونیستی و ساختار های حاکم بر آن به عنوان یک جامعه مدرن و الگو، سعی در ایجاد مطالبه در مخاطبین و کاربران برای مخالفت علیه کمک های مادی و معنوی ایران به مخالفان رژیم صهیونیستی و از جمله ملت مظلوم فلسطین و... نمونه های روشن این رویکرد موسسه تواناست. حال در کنار این مسئله آنچه بیش از همه کارکرد پروژه ادعای شکنجه توسط اسماعیل بخشی را جالب توجه می کند، این است که اساساً جریان کمونیست کارگری حامی و محرک اسماعیل بخشی ریشه در کمونیست های اسرائیلی داشته و با حزب کمونیست فعلی روسیه متفاوت بوده وبراساس شواهد موجود دارای ارتباطات ویژه ای با حزب کارگر رژیم صهیونیستی است.
*اعتراف مجرمین به حضور در توانا
در پروژه اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، فردی با گرایشات کمونیسیتی نیز دستگیر شد، او در اعترافاتش بیان میکند که وظیفه جمع آوری مستندات اعتراضات و اعتصابات کارگری هفت تپه را بر عهده داشته و دو مسیر مشخص برای ارسال عکس و فیلمهایش در اختیارش گذاشته شده است. یکی از این مسیر ها سایت و کانال تلگرامی برانداز و ضد انقلاب آمد نیوز بوده که وظیفه انتشار این محتوا و کمک به تحریک و گسترش اعتراضات را بر عهده داشته و مسیر دوم آموزشکده توانا بوده است. حال در این پروسه توانا با آنالیز مستندات میدانی سعی در بازخوردگیری از وضعیت میدانی در هفت تپه داشته تا مطابق با کنش های میدانی، واکنش های احتمالی و ضریب نفوذ و گسترش اغتشاشات مذکور به طراحی و هدایت لیدرهای جریان و ایضاً مرتبطین و کاربران توانا که در این اقدامات نقشی بر عهده داشتند، بپردازد.
با توجه به سوابق و کارکرد موسسه توانا، می توان با قاطعیت عنوان کرد که ردپای این موسسه برانداز در پروژه اعتصابات کارگران نیشکر هفت تپه و هدایت اسماعیل بخشی به عنوان لیدر این حوادث نشان دهنده این است که اساساً اتفاقات هفت تپه یک طراحی پیچیده و خارج کشوری داشته و طبیعتاً اهداف آن نیز فراتر از مطالبات تعدادی کارگر بوده که به دنبال حقوق های معوقه دست به اعتراض زده اند؛ کمترین شاهد این ادعا نیز تلاش لیدرها برای ادامه جریان اعتراضات بعد از حل مشکلات هفت تپه و گسترش آن به دیگر محیط های کارگری بوده است. درواقع اعتراض کارگران هفت تپه در پی مطالباتی برحق شکل گرفت که گروههای ضد انقلاب به کمک عوامل داخلی سعی در منحرف کردن آن را به سمت مطالبات خود داشتند.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/2820 |