قبل از این، جلیل کوهپایهزاده، رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران از افزایش ضریب اشغال بیمارستانهای روانپزشکی در دوران کرونا خبر داده بود. به گفته او، با شیوع و شدت کرونا، بیش از ۲۵ درصد از افراد جامعه درگیر اختلالات روانشناختی شدند. البته اغلب این اختلالات روان شناختی از قرنطینههای پیاپی خانگی نشات میگیرد و در حالتهای خفیف تا شدید خود را نشان میدهد. فراتر از جمعیت عمومی جامعه، بیماران بستری شده در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها، اوضاع وخیمتری از نظر روان را تجربه میکنند. آنها روزها و هفتههای طولانی در بخشی بستری بودند که هر روز خبر مرگی میآید.. با افزایش روزانه نزدیک به ۴۰ هزار بیمار جدید و شلوغتر شدن بخش مراقبتهای ویژه، متخصصان حوزه روان، نگران شرایط روحی این بیماران در کنار وضعیت جسمیشان هستند؛ موضوعی که در پژوهشها هم به اثبات رسیده است. محققان بریتانیایی پیش از این، با بررسی سابقه پزشکی ۲۵۰ هزار نفر که در ۶ ماه گذشته در آمریکا مبتلا به کرونا شدهاند، به این نتیجه رسیدند که احتمال ابتلا به اختلالات روان - عصبی در این افراد بیشتر شده است. آنها میگویند کرونا را نباید تنها یک بیماری تنفسی در نظر گرفت، چرا که مغز و رگهای آن را هم درگیر میکند. پژوهشگران دانشگاه آکسفورد متوجه شده بودند که مبتلایان به کرونا بیشتر در معرض افسردگی، زوال شناخت، سایکوز یا روان پریشی و سکته مغزی قرار میگیرند.
مریم رسولیان، روانپزشک است و درباره تأثیراتی که ابتلا به کرونا بر روان افراد میگذارد، توضیح میدهد. او به همشهری میگوید: «بهطور کلی، بیماریهایی که احتمال مرگ در آنها وجود دارد، برای مبتلایان، استرس و اضطراب زیادی به همراه میآورد؛ چرا که فرد از مرگ و ناتوانی ناشی از ابتلا، نگران است. حالا هم با شیوع ویروس کرونا، در بسیاری از افراد مبتلا این احساس ایجاد میشود؛ چرا که این ویروس میتواند بر تمام اعضای بدن ازجمله قلب، دستگاه گوارش، مغز، کبد و کلیه تأثیر بگذارد و همین درگیر کردن اعضای مختلف بدن، عوارض جسمی و روانی زیادی برای افراد دارد.» براساس اعلام این روانپزشک، بهطور طبیعی، تأثیراتی که کرونا بر مغز میگذارد، اختلالات رفتاری یا همان مشکلات روان است که میتواند حتی بعد از بیماری هم ادامه داشته باشد. نکته دیگری که این روانپزشک به آن اشاره میکند، تأکید مکرر رسانهها بر خطرناک بودن بیماری است؛ این تأکید علاوه بر جنبه آگاهیبخشی، منجر میشود تا میزان استرس و اضطراب هم در افراد بیشتر شود. مجموعه چنین شرایطی، موقعیت بسیار پراسترس و ناامنی ایجاد میکند که میتواند زمینه بروز اختلالات روان شود؛ هر چند که رسانهای شدن خبرها، گریزناپذیر است.
بهگفته این متخصص اعصاب و روان، بررسیهای متعدد و گستردهای در ارتباط با کووید-۱۹ و اختلالات روانپزشکی در دنیا و البته در ایران انجام شده است. یکی از بررسیهای مهم در این باره، مقالهای است که در نشریه لنست منتشر شده است. از مجموع ۲۳۶ هزار نفری که در این پژوهش بررسی شدند، ۳۴ درصد در ۶ ماه پس از تشخیص مثبت بودن ویروس کرونا، دچار اختلالات عصبی یا روانی شدهاند. اینگونه اختلالات در ۱۳ درصد از این افراد برای نخستین بار تشخیص داده شد. بررسیها نشان داد، این عدد برای کسانی که به دلیل ابتلا به کرونا، در بیمارستان بستری بودند، بسیار بیشتر شده است.۱۴ درصد از افراد مورد مطالعه دچار اختلالات خلقی و ۱۷ درصد دچار اضطراب بودند. این دو مشکل شایعترین پیامدهایی عصبی در افراد مورد بررسی بود. در مجموع ۷ درصد از کسانی هم که به دلیل کرونا د ربیمارستان بستری شده بودند، در ۶ ماه سکته مغزی کردند.
براساس اعلام رسولیان، از میان تمام بخشهای بیمارستان، میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در بخش مراقبتهای ویژه بسیار بیشتر است. به استناد نتایج همان مقاله منتشر شده در نشریه لنست، ۴۶.۵ درصد افرادی که بهدلیل شدت بیماری در آیسییو بستری شدهاند، یکی از انواع اختلالات روانپزشکی را تجربه کردهاند. در این میان، ۲۵.۸ درصد بستری شدهها در آیسییو برای نخستینبار دچار چنین علائمی شدهاند؛ یعنی با اینکه شیوع اختلالات روانپزشکی در افراد بستری شده در آیسییو نسبت به مبتلایان به کووید-۱۹، یکسوم (۳۰ درصد) بوده، اما بروز اختلال روانپزشکی برای آنها که نخستینبار چنین تجربهای داشتهاند، نسبت به غیربستریهای آیسییو، ۵۰درصد بالا رفته است. این یافتهها نشاندهنده ارتباط مستقیم میان شدت بیماری کرونا و علائم رفتاری و روانی ناشی از آن است: «البته این موضوع در تمام موقعیتهای سخت دیده میشود؛ مثلا در کارهای پژوهشی سلامت روان که در مورد سیل انجام شد، شاهد رابطه مستقیمی بین سطح آبی که در خانههای مردم بالا آمده بود با میزان علائم روانپزشکی در خانوادهها بودیم؛ یعنی اگر سطح آب سیلاب در منازل ۳۰ سانت یا یک متر بود، شیوع علائم و اختلالات روانپزشکی هم متناسب با آن شدت و ضعف داشت.»
براساس اعلام این روانپزشک، ۳نوع اختلال افسردگی، اضطراب و استرس پس از حادثه PTSD شایعترین اختلالاتیاند که در مبتلایان به کووید-۱۹ دیده شده است. در اختلال استرس پس از حادثه (در اینجا کرونا) شنیدن خبر بیماری شخص دیگر یا شدت گرفتن احتمال ابتلای خود فرد، میتواند باعث بروز استرس بیشتر در او شود؛ یعنی هر موضوع مربوط به بیماری، سبب تکرار خاطره دردناک و تجربه شدید استرس در فرد بیمار خواهد شد. بهگفته این روانپزشک، در چنین موقعیتهایی مانند شیوع پاندمی کرونا، نگرانیهای جانبی زیادی هم در بین افراد وجود دارد؛ مانند ترس از مبتلا کردن دیگران یا انتقال ویروس از سوی دیگران، وحشت از مرگ، ترس از طرد شدن و تنها ماندن در مدت ابتلا به بیماری هم مسائلی است که استرس زیادی برای افراد ایجاد میکند.
رسولیان میگوید: «تنها ماندن و دور شدن اطرافیان و همچنین نداشتن عیادتکننده، در گروه ترسها و اضطراباتی است که فرد بیمار تجربه میکند. افراد با توجه به ظرفیتهای روانی و شخصیتی که دارند، به شکلهای متفاوتی به این موضوع واکنش نشان میدهند. البته هماکنون، چنین مشکلاتی بهدلیل شرایط بیماری از طرف جامعه پذیرفته شده، اما باز هم ناراحتکننده و آسیبزاست. به غیراز عوارض جسمی بیماری، تغییر سبک زندگی ناشی از آن هم خود عاملی است که منجر به بروز اختلالات روان و استرس بیشتر در مبتلایان میشود.»
بهگفته این روانپزشک، بهتر است نسبت به کاربرد بعضی عبارات مانند «فاصلهگذاری اجتماعی» دقت بیشتری شود و به جای آن از «فاصلهگذاری فیزیکی» استفاده شود؛ یعنی در دوران کرونا نباید فاصلهگذاری اجتماعی بهمعنای کم شدن روابط باشد و فقط باید فاصله فیزیکی مناسب را رعایت کرد. به اطرافیان بیماران هم توصیه میشود به هر طریقی که میتوانند به بیمار توجه و محبت کنند تا کمتر احساس تنهایی کند: «مردم با رعایت فاصله فیزیکی نباید ارتباطات عاطفی را از همدیگر دریغ کنند؛ چون تأثیر بسیار مهمی بر سرعت بهبود یافتن بیماری دارد. وقتی فردی بعد از بیماری کرونا دچار اختلالات روانپزشکی شود، حتما نیاز به مداخله و درمان دارد. علائم اختلال افسردگی مانند ناامیدی، کاهش علایق و انرژی، اختلال خواب و اشتها، سبب پایین آمدن میزان مراقبت افراد از خودشان میشود و در نهایت مسیر بهبودی فرد را طولانی میکند.»
حمید یعقوبی، دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه شاهد و رئیس مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی شریف هم درباره عوارض مربوط به سلامت روان بیماران مبتلا به کرونا، توضیحاتی میدهد. بهگفته او، کرونا بیماری نسبتا ناشناختهای است، بهویژه از نظر تأثیرات روانشناختی و اختلالاتی که در اعصاب و مغز مبتلایان ایجاد میکند. البته هنوز تحقیقات در زمینه مشکلاتی که کرونا برای مغز و روان ایجاد میکند، کامل نشده است، بنابراین باید منتظر تأثیرات عوارض غیرجسمانی این ویروس در آینده ماند. یعقوبی میگوید: «به استناد نتیجه بررسیهایی که تاکنون انجام شده، این بیماری میتواند گیرندههای مغزی و همچنین انتقالدهندههای عصبی را تحت تأثیر قراردهد. بنابراین میتواند تأثیرات منفی نورولوژیک و مغزی-عصبی بر فرد داشته باشد، تا جایی که ممکن است در فرد فراموشی ایجاد کند.»
براساس اعلام این روانشناس، اضطراب و افسردگی از شایعترین عوارض بیماری کروناست: «در مبتلایان شاهد دو نوع افسردگی هستیم که یکی ناشی از ترس است و دیگری ناشی از مرگ. البته در این میان بهدلیل تأثیرات ویروس بر گیرندههای مغزی، فرد احساس غم و اندوه، بیانگیزگی و بیحوصلگی میکند.» براساس اعلام رئیس مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی شریف، تأثیرات روانشناختی کرونا بر مبتلایان ۳گونه است؛ یکی جنبه مثبت دارد و ۲ گونه دیگر، منفی است. یکی از جنبههای منفی آن درگیریهای هورمونی است. بنابراین مبتلایان به کرونا، نباید ترس و هراس مضاعفی نسبت به ابتلا به افسردگی داشته باشند.
یعقوبی در توضیح بیشتر میگوید: «این افسردگی «درونزاد» و مغزی است که با توجه به تأثیرات کرونا بر مغز شدت و ضعف پیدا میکند و اغلب با برطرف شدن کرونا، این نشانهها هم از بین میرود. البته اگر شدت آن زیاد باشد، فرد باید به متخصص مراجعه کند.» بهگفته او، افسردگی ثانویه ناشی از این بیماری، مربوط به مشکلات روان است که بر اثر عوارض جانبی کرونا مانند گرانی، بیکاری، تنهایی، ترس از ابتلای مجدد به بیماری و... بهوجود میآید. یعقوبی درباره دیگر تاثیر روانشناختی کرونا میگوید: «جنبه سوم بیماری که میتواند مثبت باشد و بیش از همه در افرادی که به نوع شدید بیماری دچار میشوند، دیده میشود، ایجاد احساس رشد و پذیرش در بیمار است. بررسیهای ما نشان داده، برخی از بیماران، ترس از مرگ در اثر ابتلا به کرونا را بهگونهای تجربه میکنند که منجر به رشد شخصیتشان میشود. یعنی پس از بهبودی و پشت سر گذاشتن وضعیت وخیمی که با آن دست و پنجه نرم کردند، به شناخت جدیدی از زندگی میرسند و معنای دیگری به زندگی خودشان و اطرافیان میدهند. بهگفته رئیس مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی شریف، این افراد «رشد پس از سانحه» را تجربه میکنند و متوجه میشوند باید کمتر زندگی را به خود و دیگران سخت بگیرند. بنابراین سعی در لذتبردن بیشتر از زندگی میکنند.»
ماجرا اما تنها به تحلیلهای متخصصان روان محدود نمیشود، متخصصان عفونی هم بر تأثیرات کرونا بر روان افراد از نظر ساختارهای فیزیولوژیکی تأکید میکنند. شروین شکوهی، رئیس بخش عفونی بیمارستان لقمان که درگیری مستقیمی با بیماران مبتلا به کرونا دارد، به این موضوع اشاره میکند. بهگفته او، کرونا تغییرات و مشکلات متعددی در عروق مغز مبتلایان ایجاد میکند که اغلب مشکلات متعدد روانی هم برای بیماران بهدنبال دارد: «دلایل زیادی برای بروز این مشکلات در مغز وجود دارد که از مهمترین آنها خود ویروس و حملهای است که به قسمتهای مختلف عصبی وارد میکند. بروز این مشکلات و نشانهها هم فقط مربوط به بیمارانی نیست که شدت بیماری در آنها زیاد باشد یا در بخش آیسییو بستری شده باشند.»
بهگفته شکوهی، بستری افراد در بخش مراقبتهای ویژه، استرس زیادی برای بیماران ایجاد میکند و معمولا مشکلاتی مثل تغییر در سیستم ایمنی، ترشح غدد برونریز و درونریز را همراه دارد. حتی تعداد روزها و مدت زمان بستری افراد در آیسییو هم تأثیرات مهمی بر اعصاب محیطی و قدرت عضلانی بیمار میگذارد که اغلب منجر به ایجاد ضعف در کارکرد عضلات اندامهای مختلف آنها میشود. براساس اعلام رئیس بخش عفونی بیمارستان لقمان، هرچه تعداد روزهایی که یک بیمار، به دستگاهها بهویژه لولههای تنفسی متصل است، بیشتر باشد، مشکلات جسمی و عوارض ناشی از آن هم بیشتر خواهد شد. آنها در دوره بستری، تغذیه مناسبی هم ندارند و همین موضوع حال روحی و جسمیشان را وخیمتر میکند.
بر اساس اعلام این متخصص عفونی، مشکل بیماران مبتلا به کرونا که در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها بستری میشوند، این است که معمولا ۶۰ درصد ریه آنها درگیر شده است، خود بیمار هم از این موضوع آگاه است، به همین دلیل با توجه به خبرهایی که قبلا شنیده و مرگ بیماران با این میزان درگیری ریه، در او هم احساس ترس از مرگ ایجاد میشود. همین موضوع، فرد را دچار مشکلات جدی عصبی و اختلال روان میکند. شکوهی میگوید: «بخشهای مراقبتهای ویژه در بیمارستانهای کشور از استانداردهای لازم برخوردار نیستند و فاصله بیماران با یکدیگر در حد یک پرده است. آنها بهراحتی یکدیگر را میبینند و متوجه وخامت حال همدیگر میشوند، بنابراین وقتی یکی از آنها جانش را از دست میدهد، بیماران دیگر، در جریان قرار میگیرند و این موضوع بر روحیه آنها تأثیرات منفی میگذارد.»
بهگفته این متخصص بیماریهای عفونی، هرچه تعداد افراد در بخش مراقبتهای ویژه بیشتر باشد، بیماران بیشتر شاهد چنین اتفاقاتی هستند. بالارفتن میزان استرس، روند بهبودی آنها را تحتتأثیر قرار میدهد: «تضعیف روحیه تأثیر بسیار زیادی بر روند بیماری و نجات بیمار از مرگ دارد. البته به همه اینها باید موضوع دیگری را هم اضافه کرد و آن، نبود امکان دیدار بیماران با خانوادههایشان است. این موضوع احساس ناراحتی، تنهایی و درماندگی مضاعفی در بیماران ایجاد میکند. از سوی دیگر، کادر درمان آنقدر مشغول و خسته است که نمیتواند پاسخ درستی به سؤالات بیماران بدهد و همین موضوع ترس و نگرانی آنها و بیاطلاعی از وضعیت خانوادههایشان را بیشتر میکند.» بهگفته شکوهی، هزینههای درمان، مشکلات اقتصادی، بیکاری، کمبود دارو و دردسرهایی که خانوادهها برای تامین سرم و دارو متحمل میشوند، باز هم فشار مضاعف دیگری است که بیماران در بیمارستانها تجربه میکنند. خیلی از بیماران، در خانه مبتلایان دیگری دارند که از سلامتیشان بیخبرند و هیچکس هم نیست تا به آنها گزارشی از وضعیت خانواده بدهد. همه اینها روی هم شرایط نامطلوب روحی برای بیماران رقم میزند.
محمدرضا هاشمیان، فوقتخصص آیسییو بیمارستان مسیحدانشوری و استادتمام دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی هم به وضعیت روحی و روانی بیماران بستریشده در بیمارستانها اشاره میکند و به همشهری میگوید: «مشکلات مختلفی مثل اضطراب میان بیماران، ترس از محیط آیسییو، مشکلات تنفسی و تحتتأثیر قرار گرفتن ارتباط عاطفی بیماران و خانوادههایشان، خستگی و کار مفرط کادر درمان، درمانهای ناموفق و... منجر میشود بیماران بخش مراقبتهای ویژه با مشکلات روحی متفاوتی روبهرو شوند. ارتباط بین پزشک معالج با بیماران بخش مراقبتهای ویژه ارتباط بسیار مهمی است که بهدلیل سرعت انتقال بیماری نمیتواند مثل قبل از شیوع کرونا برقرار شود، گاهی این ارتباط بهصورت مجازی انجام میشود تا در حد امکان استرس کمتری به بیمار وارد شود.»
بهگفته هاشمیان، موضوع مهم در پاندمیهایی مثل کرونا افزایش مرگومیر است که استرس و اضطراب بیماران بستریشده در آیسییو را بالا میبرد: «بهطور کلی بخش مراقبتهای ویژه، پراسترس است. از یک طرف، خود بیماران نگران ازدستدادن جانشان هستند، از سوی دیگر، کادر درمان یعنی پزشکان و پرستاران بهدلیل تردد زیاد و آلودگی محیط به ویروس، استرس را تجربه میکنند. مجموع اینها هم منجر به تخریب روحیه بیماران و کادر درمان این بخش میشود.»
مونا ۴۰ ساله، یکی از بیمارانی است که چندماه پیش، پس از ابتلا به کرونا، در بخش مراقبتهای ویژه یکی از بیمارستانها بستری شد. او و همسرش پزشکاند، با این حال تجربه بسیار سختی از بستری شدن در بیمارستان دارد؛ تجربه عجز و ناتوانی و استیصال که تأثیر زیادی بر روند درمانش داشت. او به همشهری میگوید با اینکه دوره سختی در بیمارستان گذرانده بود، اما وقتی برای ادامه درمان به خانه بازگشته، از ترس انتقال ویروس، ارتباطش را با خانواده قطع کرده؛ اتفاقی که منجر به احساس تنهایی مضاعف در او شده است: « یکی از مشکلاتی که پس از ابتلا به کرونا ایجاد میشود، بسیج شدن همه برای پیدا کردن مقصر است. اینکه چهکسی این ویروس را وارد خانواده کرده. همین موضوع احساس گناه و عذاب وجدان زیادی به فرد تحمیل میکند و استرسش را بالا میبرد.» مونا که بهدلیل وخامت حال، فاصله زیادی با مرگ نداشته، میگوید که این احساس را بسیاری از بیماران تجربه میکنند.
مرتضی ۴۵ ساله هیچ وقت تصور نمیکرد، کرونا گریبان او را هم بگیرد، حتی وقتی مبتلا شد باز هم باور نمیکرد یک روز در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شود: « به یکباره خودم را با حال وخیم در بیمارستان دیدم، حتی یک تخت خالی هم پیدا نمیشد، دیدن خودم در این وضعیت و خانوادهام که برای پیدا کردن تخت مستأصل شده بودند، وحشتی در جانم انداخت و با خودم گفتم همان شب جانم را از دست میدهم. تنفس برایم سخت شده بود، وقتی هم پس از ساعتها تلاش تخت برایم خالی شد و زیر دستگاه قرار گرفتم، دیگر مرگ را به چشم خود دیدم.» مرتضی میگوید که کرونا در چند ساعت، بیمار را در بدترین وضعیت قرار میدهد و همان زمان است که آدم احساس میکند چقدر زندگی بیارزش است:« من قبلا تجربه استفاده از داروهای آرامبخش داشتم، وقتی کرونا گرفتم، مشکلات روحیام بیشتر شد، به همین دلیل پزشک، داروهای اعصاب و روان قویتری برایم تجویز کرد. از نظر روحی به هم ریخته بودم و ابتلا به کرونا شوک بزرگی برایم بود.» بهگفته مرتضی، هنوز هم با گذشت هفتهها از بستری شدنش، دچار تپش قلب مداوم، ترس از مرگ و بیخوابیهای شبانه است.
سعید و خانوادهاش، با هم مبتلا به کرونا شدند. پیش از آن، ۲ نفر از دوستانش بهدلیل ابتلا به کرونا جانشان را از دست داده بودند و همین موضوع سبب شد تا به محض ابتلا، نگران جان خود و خانوادهاش شود. داروهایی که برای او و خانوادهاش تجویز شده بود، پیدا نمیشد، اگر هم پیدا میشد، بسیار گران بود و او توانایی پرداخت هزینهها را نداشت. خرید این داروها از بازار آزاد فشار روانی مضاعفی به او وارد کرد. آنها برای طی کردن دوره درمان، مشکلات زیادی داشتند. خانواده پدریاش از آنها دور بودند، تهیه غذا و خرید نیازهای روزمره، برایشان سخت بود، شرایطشان آنقدر نامناسب بود که برای بیکار نماندن و داشتن درآمد، خود و همسرش، با وجود ابتلا به بیماری در خانه کار میکردند تا از پس هزینههای زندگی برآیند. حالا سعید میگوید که از صبح تا شب، اضطراب شدیدی دارد، استرس رهایش نمیکند، با شنیدن خبر ابتلای دیگران به این بیماری، دچار وحشت میشود. آنها از خانه خارج نمیشوند تا دوباره مبتلا نشوند.
نخستین واکنش مریم به ابتلا به کرونا، انکار بود. او به نشانههای ابتلایش توجهی نمیکرد، اما در نهایت با شدیدتر شدن علائم، ناچار به خانهنشینی شد:« تنهایی مرا آزار میدهد، هنوز با آن شرایط کنار نیامده بودم که با وخیم شدن حالم، سر از آیسییو درآوردم. آنجا دیگر برایم آخر دنیا بود. به محض بستری شدن با خودم گفتم که زنده بیرون نمیآیم. بهشدت مضطرب شده و حتی برای مرگ آماده شده بودم.» بهگفته او، بهدلیل بالا بودن اضطراب، در بیمارستان به او داروهای آرامبخش و ضدافسردگی زیادی داده شد، اما حالا او میگوید که مصرف این میزان دارو در آن مدت، منجر به ایجاد مشکلات زیادی از نظر روحی و روانی در دوران بعد از رهایی از کرونا شده است.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/28431 |