printlogo


هر روز با یک شهید؛
طعم شیرین شهادت در بالین سالار شهیدان
طعم شیرین شهادت در بالین سالار شهیدان
کد خبر: 48963
در زندگی‌نامه شهید صباغی می‌خوانید: تمامی مرخصی‌هایش را جمع کرده بود تا این مرخصی‌ها را در کنار پدر و مادرش که از سفر حج آمده بودند، به سر ببرد، اما این کار عملی نگردید تا این که چهاردهم مرداد ۱۳۶۶ شهید صباغی مرخصی‌های خود را در کنار امام حسین قرار گرفت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا»   شهید «غلامرضا صباغی»، هفتم تیرماه سال ۱۳۴۶ در محله‌های سپه غربی سابق در تهران از خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. او در سال ۱۳۶۴ برای خدمت سربازی رهسپار جبهه جنگ شد و چهاردهم مرداد ۱۳۶۶ در منطقه میمک به فیض عظیم شهادت نائل آمد. در ادامه زندگی‌نامه این شهید والامقام را می‌خوانید.

 بسم رب الشهدا و الصدیقین

 غنچه شکفته از دیار انقلاب، لاله خونین برگ جبهه‌های نبرد شهید غلامرضا صباغی در تاریخ ۷ تیرماه سال ۱۳۴۶ در محله‌های سپه غربی سابق در تهران از خانواده‌های مذهبی دیده به جهان گشود. در سن ۷ سالگی در مدرسه فرزین در حوالی امامزاده حسن تحصیلات ابتدایی را شروع نمود. خانواده شهید در سال ۱۳۵۴ به شهر قم عزیمت نمودند.

شهید صباغی تحصیلات خود را در مدرسه ادیب خیابان صفائیه و مدرسه پارس دورشهر ادامه داد. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، شهید و خانواده‌اش به علت علاقه شدید به این انقلاب در مراسم‌های دعا و دیگر برنامه‌ها شرکت می‌نمودند. از جمله فعالیت‌های شهید صباغی، عضویت در پایگاه مقاومت بسیج در مسجد امیرالمؤمنین واقع در خیابان دورشهر بود. شهید غلامرضا صباغی به علت علاقه شدیدی که به خدمت سربازی و حضور در جبهه‌های حق علیه باطل داشت، با دست‌بردن در شناسنامه و دست‌کاری‌کردن آن، یک سال به سن خود از طریق این راه اضافه نمود و بالاخره این کار را عملی کرد تا این که در تاریخ ۱۳۶۴ به این آرزو رسید و به خدمت مقدس سربازی نائل آمد و به منطقه آموزشی صفر پنج کرمان اعزام گردید.

 بعد از مدت آموزشی به منطقه غرب کشور در کردستان اعزام شد و ادامه خدمت خود را در آن جا سپری کرد. او در نامه‌هایش از فرماندهان خیلی گله می‌کرد و دلخور بود و علتش این بود که آنها را به منطقه عملیاتی نمی‌بردند. از دیگر صحبت‌های شهید صباغی در نامه‌هایش این بود که ای پدر و مادر عزیزم، ای خواهرم، ای برادرانم و ای اقوام و دوستان سلام گرم مرا از اعماق کوهستان‌های غرب کشور پذیرا باشید؛

 من در این جا از صحت و سلامتی کامل برخوردارم. ای دوستان و اقوام ما در اشتباه هستیم، کردستان، سرزمین صفا و دوستی و صمیمیت است. همچنین از دیگر توصیه‌های شهید در نامه‌هایش این بود که می‌گفت: از همه دوستان و فامیل خواهشمندم که دوران خدمت سربازی را که خدمت به اسلام و انقلاب است در هر جا که اعزام شدند سپری کنند و به این انقلاب شهیدان خدمت کنید.

 همان‌طور که پدر ما به پسرهایش می‌گفت: هر کجا که شما را اعزام کردند بروید و در همان جا خدمت خود را انجام دهید و همین‌طور بود؛ یکی از برادران شهید به نام علی در شمال ایران «آستارا»، دیگر در جنوب به نام محمد که در جزایر ابوموسی و... بود و خود غلامرضا که در غرب کشور خدمات خود را به ایران ارائه دادند.

 ناگفته نماند که در پایان خدمت غلامرضا در مکه که سفر حجاج به خانه خدا بود، درگیری سختی در گرفت و پدر و مادر شهید صباغی در این درگیری‌ها حضور داشتند. لشکر آن‌ها به فرماندهی احمد ترکان به‌تلافی این حمله به قلب دشمن حمله بردند و در این حمله پیروز گردیدند.

 شهید غلامرضا تمامی مرخصی‌هایش را جمع کرده بود تا این مرخصی‌ها را در کنار پدر و مادرش که از سفر حج آمده بودند، به سر ببرد، اما این کار عملی نگردید تا این که چهاردهم مرداد ۱۳۶۶ شهید صباغی مرخصی‌های خود را در کنار سرور و اربابش سالار شهیدان ابی‌عبدالله، در غروبی سهمگین به سر برد و به آرزوی دیرینه‌اش دست‌یافت.

 روانش شاد و راهش مستدام باد...



انتهای پیام/


لینک مطلب: http://javaneparsi.ir/News/item/48963