در شب سرد پاییزی مقارن با شب دوم رمضان، کودکی پا به عرصه جهان خاکی گذاشت که سر در افلاک داشت و گویی چند روزی مهمان زندگی ما شد. او شهید سید محمدکاظم دانش بود که با وجودش اقوامی را غرق در شادی و سرور کرد و همواره پدر و مادر وی سعی زیادی در بزرگ کردن او داشتند.
به گفته مادرش بدون وضو به او شیر نمیدادم و مواظب بودم حتی لقمهای شبههناک نخورد. بالاخره کودک بزرگ شد و بهخاطر هوش سرشاری که داشت، در ۶ سالگی باکلاس دوم، مدرسه را آغاز کرد و بهسرعت پیش رفت؛ وقتی به ۱۵ سالگی رسید چند سالی در حوزه علمیه دزفول درسخوانده بود و برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد.
وی زیر نظر اساتیدی چون حضرت امام خمینی، آیتالله میرداماد و آیتالله بروجردی، علوم دینی را فراگرفت تا در سال ۱۳۴۲ که مصادف با جریان انقلاب امام در فیضیه بود، وارد جریانات سیاسی شدند. حضور گسترده ایشان در صحنههای انقلاب و همراهی او با حضرت امام خمینی بسیار چشمگیر بود.
این شهید عزیز در نوروز ۱۳۴۳ ازدواج کرد و با سعی ایشان همسرشان نیز به انقلاب پیوست. از آن وقت به بعد این دو با هم به کمک بچههای انقلابی شتافتند.
خانه آنها ملجأ و پناه مبارزان بود؛ تا اینکه اولین جرقههای انقلاب زده شد و روند انقلاب رنگ بیشتری به خود گرفت. پس این شهید عزیز به شوش و دزفول هجرت کرد و تا پایان مبارزه و پیروزی انقلاب بهشدت کوشش نمود.
بعد از پیروزی، رئیس کمیته انقلاب اسلامی شوش گردید و بعد از آن به امامت جمعه شوش برگزیده شد. سپس به نمایندگی مردم شوش و اندیمشک در مجلس شورای اسلامی شروع به کار کرد. او همچنان مهربان و خونگرم به وضعیت مردم جنگزده پرداخت و در کنار یارانش در حزب جمهوری به مبارزه با آمریکا و ایادیاش در ایران فعالیتهای خود را ادامه داد. وی سرانجام مزد خویش را از خدای متعال گرفت و در هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ به همراه شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاوران ایشان شربت شیرین شهادت را نوشید.
لینک مطلب: | http://javaneparsi.ir/News/item/49562 |