printlogo


هر روز با یک شهید؛
ما ذلت نمی‌پذیریم، اگر کشته شویم پیروزیم
 ما ذلت نمی‌پذیریم، اگر کشته شویم پیروزیم
کد خبر: 49566
در زندگی‌نامه شهید حسن سلیمی کرامت از شهدای ناجا استان قم می‌خوانید: یا مرگ سرخ و شهادت را می‌پذیریم و یا به یاری خدا دشمن را از میهن اسلامی‌مان بیرون می‌رانیم تا دنیا و دشمنان بدانند که ما ذلت نمی‌پذیریم، اگر کشته شویم پیروزیم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا» شهید حسن سلیمی کرامت روز ششم ماه مهرماه ۱۳۳۸ در قریه‌ای به نام قروه از بخش درجزین همدان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در روستای سایان همان بخش به پایان رساند؛ اما چون پایه‌های بالاتر تحصیلی در روستا نبود به مکتب رفت. در ادامه بخشی از زندگی‌نامه این شهید بزرگوار را می‌خوانید.

 حسن از هوش و استعداد سرشاری بهره‌مند بود. در ۱۳ سالگی به همراه برادرش محمود به تهران رفت و در آنجا به کار نقاشی مشغول شد و در کنار نقاشی به تحصیل نیز در کلاس‌های شبانه روی آورد و با تحولات سیاسی انقلاب نیز آشنا شد.

 اخلاق و رفتار پسندیده‌اش، باعث شد تا مورد تقدیر و تشویق استاد در کارگاه قرار گیرد و با همین اخلاق و تقید دینی و مذهبی، از انحرافات دوران طاغوت در آن محیط نابسامان دور ماند. با وجودی فریادهای مردم علیه رژیم شاه در تظاهرات مردم مسلمان شرکت کرد و تا هنگام پیروزی انقلاب، دست از تلاش برنداشت.

 سال ۱۳۵۸ آماده خدمت سربازی شد. این دوره آموزشی را در خسروآباد بهبهان گذراند و سپس به مدت ۸ ماه در پاسگاه دشت آزادگان خدمت کرد؛ از آنجا به حوزه و سپس به ژاندارمری سوسنگرد اعزام شد. حسن خدمت سربازی در زمان شاه ملعون را ننگ می‌دانست، اما در زمان انقلاب آن را افتخاری والا به شمار می‌آورد. پس از حماسه‌های خالصانه در تاریخ ۲۶ اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۰ در جبهه مالکیه به دیدار حق شتافت.

 شهید در خاطرات یکی از عملیات‌ها می‌گوید: در زمان محاصره سوسنگرد، توسط نیروهای بعثی عراق، زمانی که لشکر مکانیزه عراق به پاسگاه مرزی نزدیک می‌شد، با اینکه تعداد نیروهای ایرانی اندک بود، با بهره‌گیری از تاریکی شب با ۴ قبض توپ ۱۰۶ و بهره‌مندی از تاکتیک فریب، دشمن از مواضع متعدد، عبور کردیم و به اطراف عراقی‌ها، آتش گشودیم، بدین ترتیب پیشروی دشمن را در شب متوقف کردیم، تا پاسگاه فرصت عقب نشینی داشته باشد و بتواند با استفاده از نیروهای مردمی در شهر تجدید قوا کند و جنوب تجاوز عراقی‌ها را بگیرد؛

 در آن شب به نیروهای دشمن خسارات سنگین وارد شد اما به علت برخی نابسامانی‌ها خیانت ستون پنجم شهر سوسنگرد به دست عراقی‌ها افتاد پس از آن نیروهای پاسگاه با مراجعه به لشکر اهواز و بازسازی مجدد به سوسنگرد حمله کردند و در آنجا مستقر شدند این استقرار چند ماه بیشتر طول نکشید و دوباره سوسنگرد به محاصره نیروهای عراقی درآمد. این محاصره به مدت سه شبانه روز به طول انجامید، هر لحظه حلقه محاصره تنگ‌تر می‌شد و نیروهای عراقی با تانک‌ها وارد خیابان اصلی شهر می‌شدند.

 ارتباط داخل شهربانی با بیرون آن، کامل قطع شده بود و شهر در آتش و خون می‌سوخت؛ در لحظه‌ای که یک تانک با سرعت زیاد به طرف مرکز تجمع پیش می‌آمد، شهید سلیمی کرامت با آر پی جی آن را منهدم کرد و باعث عقب نشینی، دیگر تانک‌ها شد.

 حسن که در اواخر سال ۶۰ روزهای آخر سربازی‌اش را می‌گذراند، برای مرخصی ۱۵ روزه به قم بازگشت؛ هنگام بازگشت از همه اقوام و خویشان حلالیت طلبید. زمانی که برای بدرقه به راه آهن رفتیم، گفت: مسئله ای که ما را خیلی رنج می‌دهد، حضور منافقان در اهواز است که آزاد و هم فعالیت می‌کنند و به نفع خود تبلیغ می‌کنند. آن زمان من در سپاه کار می‌کردم؛ از من خواست تا تعدادی مجله درباره افشاگری منافقان آن از سپاه بگیرم و به آن منطقه بفرستم تا جوابگوی خط انحرافی منافقان باشد.

 شهید در آخرین نامه‌اش نوشت: مسئولیت سنگین بر عهده داریم که برای حفظ قرآن و استمرار حاکمیت الله در زمین انجام دهیم و تا جان در بدن داریم از پای نخواهیم نشست. تا نابودی صدام کافر، اسلحه را زمین نمی‌گذاریم و تا پیروزی نهایی و کفر جهانی مبارزه خواهیم کرد. یا مرگ سرخ و شهادت را می‌پذیریم و یا به یاری خدا دشمن را از میهن اسلامی‌مان بیرون می‌رانیم تا دنیا و دشمنان بدانند که ما ذلت نمی‌پذیریم، اگر کشته شویم پیروزیم.

 منبع: کتاب سبز قامتان/



انتهای پیام/


لینک مطلب: http://javaneparsi.ir/News/item/49566