به بهانه ۱۳ رجب؛
علی (ع) به عدالتش شهره جهانیان است
علی (ع) به عدالتش شهره شهر جهان و جهانیان است و تقیدش به خاموشی شمع بیتالمال مطلع خطبه خطیبان است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا» سپاس خدای حکیم مهربان را که حتی طلوع و غروب ستارگان هدایتش را بهانه شادی و غم محبان و دوستداران دین و عاشقان علمداران طریق هدایت و سعادت قرارداد و ذکرشان را به ثمن عبادت خریدار شد و معرفتشان را تجلیگاه فلاح و حیات طیبه قرارداد.
اگر در تورق صفحات پرتلألؤ زندگی سراسر نور تنها امیرمؤمنان و امیر تنهای موحدان و برای الگو قراردادن حضرتش، صفحاتی را برگزینیم قطعاً روزی که به ولادتش شرافت یافت گلچین ما خواهد بود.
اگر بخواهیم و این تمنای بزرگ را طالبیم که آن امیر بیهمتای عبادت و عبودیت را سرمشق خود سازیم دوران چند ساله حکمفرمایی آن امام همام و آن پادشاه خوبان، بسی سرمشقها برای ملت و دولت خواهد داشت علی (ع) به عدالتش شهره شهر جهان و جهانیان است و تقیدش به خاموشی شمع بیتالمال مطلع خطبه خطیبان است و هشدارش به برادر از آتش عقوبت الهی، آن زمان که مطالبهاش از اندازه حقش فزونی یافت ورقی زرین در کتاب درس تاریخ و دیانت و حکومت است حرف از الگو زدن، وقتی فاصله از فرش تا عرش است و زمانی که عزمی به تاسی نیست و جزم فقط بزم است و کسوت سرمشق بودن فقط به تن کلمات سرمشق گیرندگان برازنده میشود بدون آنکه جامه عمل بپوشد اگر وهن الگو و وهن سنت تاسی به نیکان نباشد قطعاً رسمی پسندیده در نظر نیکاندیشان نخواهد بود.
فاصلهها را باید فهمیدن، مبدأ عزم را درست دیدن و عملیات جزم را به اتقان چیدن، تا شاید این فاصله نوری هزار فرسخ را اندکی کاستن و سپس از مولا و ولایت و امامت دمزدن! فیلم حرکت از غدیر تا غروب غیبت را باید به عقب برگردانیم تا از این حضیض حرمان حضور حضرت به نعمت اکمال دین در روز ولایت باریابیم باید دید راه را چگونه آمدهاند و چگونه آمدهایم که به اینجای غریبی و غربت رسیدیم از حضور صاحبی پربرکت و ماندیم اندر پس ابر غیبت و محروم از خورشید امام و امامت!
باید بنگریم چه شد که آن حضور، غیبت شد و آن دیدارها، حسرت شد و آن یار حاضر، نگار خاطر شد! چه شد چه شد! چه کردیم و چه کردند! و چه نکردند و نکردیم و چه باید کنیم؟
به همین بهانه بزرگ، نگاهی خواهیم انداخت به امری بزرگ و خطیر که بنبستها را نبودنش، عامل، و تحققش ناترازیها را زائل خواهد ساخت اگر دوربرگردانهای بلوار پیشرفت و حکمفرمایی پیش رویمان را بهنگام ببینیم.
شایستهسالاری
اینکه بخواهیم از منظر قرآن و روایات، سیره معصومین علیهمالسلام به بررسی و تبیین اهمیت شایستهپروری، شایستهگزینی و در نهایت شایستهسالاری بپردازیم مقدمه ارزشمند و دیباچهای آراسته برای موضوع بحثمان خواهد بود لکن ضیق مجال و اجتناب از اطاله و اطناب بهمقتضای ایجاز فی الحال، ما را به چشمپوشی از بیان مقدماتی که همگان بر آن معترفاند و رسم و اصل عقلاست سوق میدهد. در فرهنگ قرآنی، اصطفا یعنی گزینش بهترینها، یعنی اینکه برگزیدن حاکی از شایستهگزینی است، نبوت و امامت، تجلیبخش شایستهگزینی است؛ شایستهپروری و شایستهگزینی مقدمه شایستهسالاری است. پرورش انسانهای شایسته و شایستهگزینی در قاموس نبوت، وصایت و امامت، وقتی منطقی و مثمرثمر است که به شایستهسالاری بینجامد وگرنه قوهای است که به فعلیت نرسیده و شجری است که به ثمر ننشسته است.
شایستهسالاری، فریاد پرطنین غدیر
بزرگترین پیام غدیر، اگر در انشا و اعلام مصداق، امامت و وصایت و خلافت علی (ع) باشد در ارائه منطق حاکمیت ربوبی و هدایتگرانه پروردگار، همانا تأکید و تأیید بر منطق شایستهسالاری است که شایستهگزینی را در بطن و تضمن خود دارد.
در مقابل، سقیفه، نماد و تبلور و تحقق تقدیم المفضول علی الفاضل است با علم به افضلیت؛ دو حالت متصور است: افضل مبهم و مجهول است به دو جهت: به جهت عدم ادله کافی و وافی و مشعر به وجود افضل یعنی افضل برای کسی تعینا معلوم و مشخص نیست یا اینکه افضل معین است به قرائن ماضیه و فضائل حالیه که در این حالت تنها جهل یا عناد شناسنده است که شایسته گزیدن را منتفی کرده و ناشایسته گزینی را گزینه گزینش گران میکند.
نه در غدیر کسی منکر افضلیت علی (ع) بود و شد و نه در سقیفه چنین مدعایی بود. اقرار به افضلیت و فضائل با برگزیدن و رأی و پشتیبانی از ارذل و رذائل، وقتی قرین و جلیس شود، ثمره این معاشرت و مجالست نامبارک، عرش نشینی ناشایستگان و فرش نشینی شایستگان خواهد بود.
شیعه یعنی شایسته گزین و شایستهسالار بودن
شیعه زمانی شیعه است و تشیع زمانی محقق است که منطق روا و جاری همانا منطق شایسته گزین و شایستهسالار باشد؛ بنابراین هرجا که این منطق حکمفرمایی کند و هر جامعهای که در پی تحقق شایستهسالاری باشد همانا بر منطق شیعه و تشیع حرکت کرده و هر جا و هر زمانی و هرکس و سازمان و حاکمیتی که منطقش با شایستهسالاری، اندک زاویهای داشته باشد به قطع و یقین میتوان گفت شیعه و تشیع در آن جمع و جامعه و در آن ملت و دولت و در آن سازمان و نهاد، فقط اسمی است بیمسما که هر اسم و عنوان دیگری را زیبنده است جز آرم افتخارآمیز و شایستهسالار شیعه بودن!
شایستگان ارکان تمدن و حکومت مهدوی (ع)
پس اگر بخواهیم عادت تاریخ را بشکنیم و از تکرار تلخها و تلخیهایش پیشگیری کنیم؛ اگر به دنبال مقدمهچینی برای آن مقدمه مقدّم و آن موعود مکرّم هستیم باید در جان و جهانمان، پیگیر شایستهپروری، شایستهگزینی و شایستهسالاری باشیم که در این صورت هم آهنگ اراده تکوین و تشریع باریتعالی خواهیم شد که بهدرستی و حق فرمود: ان الارض یرثها عبادی الصالحون
در روزگار مهدوی، فقط صالحان و شایستگان فرمان خواهند راند و باید مراقبت نمود که ارادهها و افاضهها، ادارهها و مداراها، همه در این منظومه شایستگی تعریف شوند و قطعاً هر حرکت و ارادهای که در خلاف مسیر شایستهسالاری باشد همانا مسماری است بر بارگاه حکومت ولی زمان و آتشی است که آتشدان انجمن بی نجم سقیفه را شعلهورتر میسازد و طنین صدای آن مصلح خاتم را در غدیر، در صداهای باطل گم میکند که: من کنت مولاه فهذا علی مولاه.
خدابخش عبدلی
انتهای خبر /170
اگر در تورق صفحات پرتلألؤ زندگی سراسر نور تنها امیرمؤمنان و امیر تنهای موحدان و برای الگو قراردادن حضرتش، صفحاتی را برگزینیم قطعاً روزی که به ولادتش شرافت یافت گلچین ما خواهد بود.
اگر بخواهیم و این تمنای بزرگ را طالبیم که آن امیر بیهمتای عبادت و عبودیت را سرمشق خود سازیم دوران چند ساله حکمفرمایی آن امام همام و آن پادشاه خوبان، بسی سرمشقها برای ملت و دولت خواهد داشت علی (ع) به عدالتش شهره شهر جهان و جهانیان است و تقیدش به خاموشی شمع بیتالمال مطلع خطبه خطیبان است و هشدارش به برادر از آتش عقوبت الهی، آن زمان که مطالبهاش از اندازه حقش فزونی یافت ورقی زرین در کتاب درس تاریخ و دیانت و حکومت است حرف از الگو زدن، وقتی فاصله از فرش تا عرش است و زمانی که عزمی به تاسی نیست و جزم فقط بزم است و کسوت سرمشق بودن فقط به تن کلمات سرمشق گیرندگان برازنده میشود بدون آنکه جامه عمل بپوشد اگر وهن الگو و وهن سنت تاسی به نیکان نباشد قطعاً رسمی پسندیده در نظر نیکاندیشان نخواهد بود.
فاصلهها را باید فهمیدن، مبدأ عزم را درست دیدن و عملیات جزم را به اتقان چیدن، تا شاید این فاصله نوری هزار فرسخ را اندکی کاستن و سپس از مولا و ولایت و امامت دمزدن! فیلم حرکت از غدیر تا غروب غیبت را باید به عقب برگردانیم تا از این حضیض حرمان حضور حضرت به نعمت اکمال دین در روز ولایت باریابیم باید دید راه را چگونه آمدهاند و چگونه آمدهایم که به اینجای غریبی و غربت رسیدیم از حضور صاحبی پربرکت و ماندیم اندر پس ابر غیبت و محروم از خورشید امام و امامت!
باید بنگریم چه شد که آن حضور، غیبت شد و آن دیدارها، حسرت شد و آن یار حاضر، نگار خاطر شد! چه شد چه شد! چه کردیم و چه کردند! و چه نکردند و نکردیم و چه باید کنیم؟
به همین بهانه بزرگ، نگاهی خواهیم انداخت به امری بزرگ و خطیر که بنبستها را نبودنش، عامل، و تحققش ناترازیها را زائل خواهد ساخت اگر دوربرگردانهای بلوار پیشرفت و حکمفرمایی پیش رویمان را بهنگام ببینیم.
شایستهسالاری
اینکه بخواهیم از منظر قرآن و روایات، سیره معصومین علیهمالسلام به بررسی و تبیین اهمیت شایستهپروری، شایستهگزینی و در نهایت شایستهسالاری بپردازیم مقدمه ارزشمند و دیباچهای آراسته برای موضوع بحثمان خواهد بود لکن ضیق مجال و اجتناب از اطاله و اطناب بهمقتضای ایجاز فی الحال، ما را به چشمپوشی از بیان مقدماتی که همگان بر آن معترفاند و رسم و اصل عقلاست سوق میدهد. در فرهنگ قرآنی، اصطفا یعنی گزینش بهترینها، یعنی اینکه برگزیدن حاکی از شایستهگزینی است، نبوت و امامت، تجلیبخش شایستهگزینی است؛ شایستهپروری و شایستهگزینی مقدمه شایستهسالاری است. پرورش انسانهای شایسته و شایستهگزینی در قاموس نبوت، وصایت و امامت، وقتی منطقی و مثمرثمر است که به شایستهسالاری بینجامد وگرنه قوهای است که به فعلیت نرسیده و شجری است که به ثمر ننشسته است.
شایستهسالاری، فریاد پرطنین غدیر
بزرگترین پیام غدیر، اگر در انشا و اعلام مصداق، امامت و وصایت و خلافت علی (ع) باشد در ارائه منطق حاکمیت ربوبی و هدایتگرانه پروردگار، همانا تأکید و تأیید بر منطق شایستهسالاری است که شایستهگزینی را در بطن و تضمن خود دارد.
در مقابل، سقیفه، نماد و تبلور و تحقق تقدیم المفضول علی الفاضل است با علم به افضلیت؛ دو حالت متصور است: افضل مبهم و مجهول است به دو جهت: به جهت عدم ادله کافی و وافی و مشعر به وجود افضل یعنی افضل برای کسی تعینا معلوم و مشخص نیست یا اینکه افضل معین است به قرائن ماضیه و فضائل حالیه که در این حالت تنها جهل یا عناد شناسنده است که شایسته گزیدن را منتفی کرده و ناشایسته گزینی را گزینه گزینش گران میکند.
نه در غدیر کسی منکر افضلیت علی (ع) بود و شد و نه در سقیفه چنین مدعایی بود. اقرار به افضلیت و فضائل با برگزیدن و رأی و پشتیبانی از ارذل و رذائل، وقتی قرین و جلیس شود، ثمره این معاشرت و مجالست نامبارک، عرش نشینی ناشایستگان و فرش نشینی شایستگان خواهد بود.
شیعه یعنی شایسته گزین و شایستهسالار بودن
شیعه زمانی شیعه است و تشیع زمانی محقق است که منطق روا و جاری همانا منطق شایسته گزین و شایستهسالار باشد؛ بنابراین هرجا که این منطق حکمفرمایی کند و هر جامعهای که در پی تحقق شایستهسالاری باشد همانا بر منطق شیعه و تشیع حرکت کرده و هر جا و هر زمانی و هرکس و سازمان و حاکمیتی که منطقش با شایستهسالاری، اندک زاویهای داشته باشد به قطع و یقین میتوان گفت شیعه و تشیع در آن جمع و جامعه و در آن ملت و دولت و در آن سازمان و نهاد، فقط اسمی است بیمسما که هر اسم و عنوان دیگری را زیبنده است جز آرم افتخارآمیز و شایستهسالار شیعه بودن!
شایستگان ارکان تمدن و حکومت مهدوی (ع)
پس اگر بخواهیم عادت تاریخ را بشکنیم و از تکرار تلخها و تلخیهایش پیشگیری کنیم؛ اگر به دنبال مقدمهچینی برای آن مقدمه مقدّم و آن موعود مکرّم هستیم باید در جان و جهانمان، پیگیر شایستهپروری، شایستهگزینی و شایستهسالاری باشیم که در این صورت هم آهنگ اراده تکوین و تشریع باریتعالی خواهیم شد که بهدرستی و حق فرمود: ان الارض یرثها عبادی الصالحون
در روزگار مهدوی، فقط صالحان و شایستگان فرمان خواهند راند و باید مراقبت نمود که ارادهها و افاضهها، ادارهها و مداراها، همه در این منظومه شایستگی تعریف شوند و قطعاً هر حرکت و ارادهای که در خلاف مسیر شایستهسالاری باشد همانا مسماری است بر بارگاه حکومت ولی زمان و آتشی است که آتشدان انجمن بی نجم سقیفه را شعلهورتر میسازد و طنین صدای آن مصلح خاتم را در غدیر، در صداهای باطل گم میکند که: من کنت مولاه فهذا علی مولاه.
خدابخش عبدلی
انتهای خبر /170
نظرات شما