هر روز با یک شهید؛

مادیات را بی‌ارزش می‌دانست

در زندگی‌نامه شهید «سید محسن حسینی قورتانی» آمده است: از تظاهر و خودنمایی پرهیز داشت؛ امورات مادّی در نظرش بی‌اهمیت و به زندگی ساده متمایل بود. در ادامه زندگی‌نامه و خاطره‌ای از این شهید والامقام را می‌خوانید.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا» شهید سید محسن حسینی قورتانی در روز ۳۱ اردیبهشت‌ماه ۱۳۴۷ برابر ۲۱ ماه صفر ۱۳۸۹ در یک خانواده روحانی و روستایی در شهر مذهبی قم چشم به دنیا گشود و دوران طفولیت را طی کرد و با گذراندن دوره ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی قطب راوندی قم گردید.

 وی هم‌زمان با آغاز سال دوّم راهنمایی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع گردید. وی جهت آموزش نظامی در جلسات بسیج مسجد محلّه و پاسداری شبانه شهری شرکت می‌کرد و برای این کار اهمیّت فراوانی قائل بود و علاقه زیادی نشان می‌داد به‌طوری‌که مسئله جنگ را عملاً مهم‌تر از درس و مدرسه می‌دانست.

 او آرزوی توفیق حضور در جبهه‌ها را داشت. مشکلات و سختی‌های خود را کمتر با خانواده خود در میان می‌گذاشت و در برابر آن‌ها بردبار بود.

 به شعائر اسلامی و شرکت در نمازجمعه و جماعت و جلسات مذهبی اظهار علاقه می‌کرد از ولایت‌فقیه سخن می‌گفت و به حضرت امام (مدظله) و پیروان خط (معظم له) و روحانیت اصیل ارادتمند بود.

 از تظاهر و خودنمایی پرهیز داشت.  مادّیات در نظرش بی‌اهمیت و به زندگی ساده متمایل بود. شخصیت را در لباس نو و گران‌قیمت نمی‌دانست و از صراحت و صداقت گفتار برخوردار بود.

 در مردادماه ۱۳۶۱ در بسیج بخش کوهپایه اصفهان ثبت‌نام و پس از طی یک دوره فشرده نظامی و رموزات جنگی در پادگان غدیر اصفهان به شهرک دار خوئین اهواز تیپ امام حسین (ع) عزیمت و در عملیات پیروزمندانه محرّم در خطّ مرزی عین خوش شرکت کرد و در روز ۱۱ آبان‌ماه ۱۳۶۱ مطابق ۱۵ محرم‌الحرام ۱۴۰۳ در سنّ ۱۴ سالگی به‌افتخار شهادت که آرزوی دیرینه و راه اجداد طاهرینش بود نائل گردید.

 پیکر پاک و مطهرش در روز ۲۳ آبان‌ماه ۱۳۶۱ در قبرستان عمومی روستای قورتان رودشت اصفهان که وطن اصلی‌اش بود به خاک سپرده شد. والسلام علیه یوم وُلِدَ و یوم قُتِلَ و یوم یُبعَثُ حیا. یادش گرامی و راهش پر دوام باد.

 خاطره‌ای از پدر شهید حسینی قورتانی را می‌خوانید.

 آقا سید محسن ۱۴ و نیم سالش بود که حدیث جنگ شروع شد با اینکه سن و سالی نداشت اراده و فکر روشنی داشت. هر وقت که می­رفت مسجد محله راجع به جنگ سؤال می­کرد؛ با آنها تماس داشت تا اینکه وارد بسیج بخش کوهپایه اصفهان شد و پس از طی یک دوره فشرده نظامی در پادگان الغدیر اصفهان به شهرک دار خوئین اهواز رفت و در عملیّات محرم در خط مرزی عین خوش شرکت کرد.

بعد از عملیات شروع کردند به برگرداندن اجساد شهدا که خبر آوردند ایشان شهید شده‌اند. من بارها سعی کردم که خواب ایشان را ببینم و در مورد کیفیت شهادتش سؤال کنم؛ چون هنوز برایمان مشخص نشده است. من او را در خواب می ببینم، اما نه خودم می‌توانم حرف بزنم و نه اینکه او چیزی می‌گوید فقط چهره‌اش را می‌بینم

 گفتنی است پرونده این شهید والامقام در بنیادشید استان قم موجود است.


انتهای خبر /

 
http://javaneparsi.ir/51348
اخبار مرتبط

نظرات شما