هر روز با یک شهید؛

شهادت، تنها مرگ نیست انقلاب است

والدینم و شهادت را حیات و حیات را راهى به‌سوی شناخت خود، و شناخت خود را وسیله‌اى براى شناخت خدا مى‌دانم، شهادت تنها مرگ نیست؛ بلکه انقلاب است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، شهید محمد حسنی فرزند داود در سال ۱۳۳۷ در یک خانواده مذهبی در قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ ۱۳ شهریورماه ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی شمال غرب در نبرد موفقیت‌آمیز و ظفرمند لشکریان اسلام بر علیه نیروهای صدام کافر طی نبردی دلیرانه بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه سر به درجه رفیع شهادت نائل و به لقاءالله پیوست و پیکر پاک و مطهرش طی مراسمی در تاریخ ۲۴ شهریورماه ۱۳۶۴ در گلزار علی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد.

در ادامه وصیت‌نامه این شهید والامقام را می‌خوانید.
«بسم‌الله الرحمن الرحیم»
الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون (یونس ۶۲)
آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترس از حوادث آینده عالم و هیچ حسرت و اندوهى از وقایع گذشته در دل آنها نیست.
با سلام بیکران نثار ارواح شهداى اسلام از صدر تا کنون و سلامى گرم حضور حضرت مهدى (عج) و نایب برحقش این ریاضت کشیده و این اسطوره و این رهبر که واقعاً روح‌الله است. آرزوى شفاى عاجل براى معلولین و مجروحین  اسلام و آرزوى آزادى سریع رزمندگان اسیر در بند حکام غاصب و یاغى عراق و اسرائیل و دعاى خیر جهت مسافرین اسلام و آرزوى پیروزى رزمندگان دارم تا بتوانیم با امام عزیزمان نماز فتح را در قبله اول مسلمین، بیت‌المقدس بخوانیم.
می‌ترسم بنویسم؛ چون انسانم و باید ترس داشته باشم ترس از اینکه خود را یک قهرمان یا سرباز فداکار جلوه دهم.
خدا کند ترس همیشه برای‌خدا باشد، نه از چیزى و نه براى چیزى اگر این کاغذ را مى‌نویسم وسیله مى‌کنم فقط و فقط براى اینکه سنت رسول و خدا دستور تأکیدى را انجام داده باشم.
شرح‌حالی از زمان و مکان را مى‌نویسم:
در این زمان که اسلام با کفار و مشرکین و منافقین و غاصبین، در حال جنگ مستقیم است، وظیفه شرعى و قانونى دانستم تا وارد ارتش اسلام شوم تا شاید بتوانم قدمى در راه خدا برداشته باشم. من داوطلب خدمت در این ارتش و در این لشکر شدم؛ لشکری که در تمام نقاط محروم ایران خیمه زده است، لشکر کردستان نامیده شده است، خدمت در هر کجا و در هر لباسى که در خدمت خدا باشد مورد قبول خدا است؛ اما چقدر زیباست که این خدمت به‌عنوان سرباز مسلح به اسلحه ایمان و اسلحه دیگرى بنام تفنگ توأم با هم باشد خدمتى به مقدسى سربازى امام‌زمان (عج).
 امام زمانى که گفتیم تو را تنها نخواهیم گذاشت. سال ۱۳۴۲ بود و حالا تو و خداى تو شاهد هست که تنهایت نخواهم گذاشت؛ چون بهترین شیوه صداقت وفاى به عهد است.
خداوندا از تو مى‌خواهم که در رختخواب نمیرم و تنها مرگم شهادت در راه تو باشد. آن هم شهادتى حقیقى نه حقوقى، شهادتى که مورد قبول درگاهت باشد. خداوندا از تو مى‌خواهم قبل از شهادت توفیق بندگی‌ات و خدمت در راهت را به من دهى و مرا قبل از هر چیز به راه راست هدایت و در راه راست تاآخرین‌نفس ثابت‌قدم نگهدارى.
خداوندا من براى آن نیامدم جنگ که اسمم شناخته شود و نه از ترس عبادت مى‌کنم، بلکه تمام اینها براى آن است که تو خالق من هستى و براى مهربانی‌ات است.
پدر، مادر، خواهران، برداران، از شما مى‌خواهم درهرصورت از من راضى باشید، چون شما را زیاد ناراحت کردم؛ اگر من شهید شدم یا اسیر شدم  یا مفقودالاثر شدم ناراحت نباشید.
زمانى هم هست که انسان مى‌خواهد کارى کند، اما وسیله‌اى ندارد، این اجساد مسئله‌اى نیست مسئله مهم روح است که ان‌شاءالله آمرزیده و از بدن جدا شود.
راستى این را هم بگویم اگر انسان کارى بخواهد بکند ولى ترس از جدایى باشد چقدر زشت است، اما شهادت جدایى نیست؛ بلکه وصل مجدد است بین انسان و الله؛ وصلى بین خالق و مخلوق است.
خانواده عزیزم اگر روزى شما فکر غم و غصه خوردن براى من کردید، اشتباه است؛ چون هستند خانواده‌هایى که حتى فرزندى ندارند تا بتوانند کلمه پدر بودن یا مادر بودن بر خود بنهند و خود را پدر و مادر بدانند و این هم معیشت خدا است؛ آنها مى‌خواهند فرزندى داشته باشند و بعد از چند سال براى خود و اسلام هدیه کنند.
والدینم و شهادت را حیات و حیات را راهى به‌سوی شناخت خود، و شناخت خود را وسیله‌اى براى شناخت خدا مى‌دانم، شهادت تنها مرگ نیست؛ بلکه انقلاب است.
آیا مى‌شود چیزى را بدون زحمت به دست آورد و در صورت به‌دست‌آوردن با وجود خطرات زیاد دشمن، باز هم نگهدارى کرد آیا این انقلاب را می‌توان بدون فداکارى و ازجان‌گذشتگی حفظ کرد آیا زمانى که از فداکارى صحبت مى‌شود واژه‌اى بنام شهادت باید او را تکمیل کند.
آیا نباید انسان‌هایى جان ببازند تا قدر قیمت انقلاب مشخص شود؟ آیا بدون خون‌ریزی مى‌توان هدفى را در جنگ گرفت؟ هدفى به وسعت کیلومترها خاک؛ وطن اسلامى، هدفى را منهدم کرد به بزرگى فرعون و طاغوت.
خیر باید رفت در جبهه‌ها و گشت و از کشته‌هاى خود این شهدایى که به پاکى هر پاکى هستند تا نسل‌هاى آینده راحت و باعظمت اسلام در کنار کتاب خدا زنده بماند.
خطاب به دوستان و اقوام:
شما را به کار خیر توصیه مى‌کنم! شاید امربه‌معروف باشد؛ جنگ را فراموش نکنید، حتى اگر هر خانواده ایرانى چند شهید و اسیر و معلول داده باشد. در اسلام عبادت فقط نماز و رزوه حج  و زکات و خمس و امربه‌معروف نهی‌ازمنکر نیست. بلکه همگام با این‌ها «جهاد» جنگ توصیه شده است، جنگ با اسلحه.
از همگى شما مى‌خواهم، اصل را خدا قرار دهیم و در راه خدا باشیم تا اینکه در قیامت با پیامبران خدا محشور شویم.
دیگر مزاحم اوقات شما نمى‌شوم، فقط آخرین آرزویم این است که در صورت شهادت من از گرفتن مجلس که در آن اسراف مى‌شود، خوددارى شود، مجلسى خیلى ساده و بجاى مجلس ردمظالم دهید. خیلى غصه نخورید. از تمام مردم حلالیت مى‌طلبم.
««والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


انتهای پیام/


http://javaneparsi.ir/41594
اخبار مرتبط

نظرات شما