هر روز با یک شهید؛
بگذارید در برابر شهدا روسفید باشم

اکنون که من رفتهام تنها خواهشی که دارم این است که مرا حلال کنید و همچنین از شما میخواهم که برای من هیچ ابراز ناراحتی نکنید تا من هم در برابر دیگر شهدا روسفید باشم.
وی پس از چندی مجاهدت در راه پیروی از مبانی اسلام و کشورش در تاریخ نهم آذرماه ۱۳۶۰ به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
در ادامه بخشی از وصیتنامه این شهید والامقام را میخوانید...
بسمهتعالی
پدر و مادر عزیز، سلام گرم مرا بپذیرید. شاید شما خبر نداشته باشید که باز من به جبهه برگشتم؛ ولی مهم نیست بههرحال مرا میبخشید که شما را به آن صورت در جریان نگذاشتم.
شما خوب میدانید که دیگر نمیتوانستم برای شما کاری بکنم، البته کاری که لایق شما باشد.
اکنون که من رفتهام تنها خواهشی که دارم این است که مرا حلال کنید و همچنین از شما میخواهم که برای من هیچ ابراز ناراحتی نکنید تا من هم در برابر دیگر شهدا روسفید باشم. مادر شهید حسن مهجور، آن دوست ۱۶ساله من چه گناهی داشت؟
مگر آن چریک ۷۵ساله شهید احمد کوچکی چه تقصیری داشت؟ گناه آنان این بود که در مقابل کافران به دفاع برخاسته بودند.
گناه آنان این بود که زیر بار زور آمریکا نمیرفتند. مگر خون من از آنها رنگینتر است؟ من هم میروم تا به امید خدا در بهشت به آنها و دیگر شهدا بپیوندم. باز هم تقاضا میکنم که برای من گریه نکنید و لباس سیاه هم نپوشید.
از برادران و خواهر کوچکم هم حلالیت میطلبم و برای آنها دعا میکنم که یار وفادار امام باشند. از دوستانم هم میخواهم که اگر بدی از ما دیدهاند ما را ببخشند و من برای همه آنها دعا میکنم.
دیگر صحبتی ندارم فقط اگر امکان داشت جنازه من را در گلستان شیخان قم و در کنار دیگر دوستان شهیدم دفن کنید و این وصیتنامه را در تشییعجنازهام بخوانید و آن را بالای قبرم بزنید.
انتهای خبر/

نظرات شما