نخل طلا یا نخل سیاست؛
جشنواره کن، نمایشگاه پروژههای ضد ایرانی

با وجود تعلق نخل طلای کن به فیلمی با عوامل ایرانی، این پرسش مطرح است که آیا این اثر نماینده ایران است یا تریبونی برای صدای مخالفان ایران با پیامهایی ضدایرانی؟
جایگاه جشنواره کن در سینمای جهان بهقدری بلند است که آثاری که در این جشنواره موفق به کسب جایزه و عناوین برتر میشود، جزء برترینهای تاریخ سینمای جهان و هر کشور خواهند شد. به دلیل همین اعتبار جهانی، فیلمسازان، کارگردانان و بازیگران سینما در همه کشورها در همه اعصار تلاش میکنند تا به واسطه حضور در این جشنواره و کسب عناوین برتر و دیده شدن در این فضا، در تاریخ سینما ماندگار شوند.
سابقه کسب اولین جایزه نخل طلا که بهنوعی مهمترین جایزه این فستیوال به شمار میآید، برای ایرانیان به سال ۱۹۹۷ و حضور عباس کیارستمی برای کارگردانی فیلم «طعم گیلاس» باز میگردد. جایزهای که بهزعم منتقدین سینما، نماینده ایران به لحاظ هنری مستحق دریافت این جایزه بود.
دومین نخل طلای جشنواره کن برای ایرانیان نیز به دوره اخیر این جشنواره، یعنی کن ۲۰۲۵ مربوط است، جایی که جعفر پناهی برای فیلم سینمایی «یک تصادف ساده» موفق به کسب آن شد.
اما دریافت دومین جایزه نخل طلای کن توسط جعفر پناهی با حواشی بسیاری همراه بود تا جایی که به جز واکنش علاقهمندان به سینما، منتقدین و سینماگران، واکنش وزارت خارجه ایران را نیز برانگیخت. واکنشهایی که همگی در یک جمله مشترکاند و معتقدند که جایزه نخل طلای جعفر پناهی بیشتر از اینکه یک جایزه هنری و مشخص سینمای ایران باشد، سیاسی و ضد جمهوری اسلامی است.
مخالفان جایزه نخل طلای فیلم «یک تصادف ساده» معتقدند که آثار پناهی فارغ از کیفیت هنری و کارکرد سینمایی، به سبب سوابق سیاسی و مخالفت او با جمهوری اسلامی است که مورد توجه جشنوارههای خارجی قرار میگیرد. این در حالی است که این فیلم را اساساً نمیتوان نماینده سینمای ایران دانست؛ چراکه این فیلم نه بهعنوان نماینده سینمای ایران که بهعنوان محصول یک شرکت فیلمسازی مستقر در پاریس به تولید رسیده و متقاضی حضور در جشنواره کن شده است. تهیهکنندگان فیلم هم ایرانی نیستند و پخش بینالمللی آن را هم شرکت معتبر «ممنتو» در فرانسه که پیشتر توزیع آثاری از اصغر فرهادی را هم در کارنامه داشته برعهده گرفته است. این فیلم مراحل تصویربرداری را نیز بهصورت چراغ خاموش و در ایران سپری کرده و مراحل پستولید آن در فرانسه به سرانجام رسیده است؛ بنابراین این فیلم را نمیتوان نماینده سینمای ایران به معنای مرسوم دانست.
از جمله منتقدین سینما که به این جایزه واکنش نشان دادند، میتوان به آرش فهیم اشاره کرد، وی در خصوص ضعف کیفیت هنری «یک تصادف ساده» گفت: فارغ از اینکه فیلمهای پناهی از نهادهای نظارتی ایران مجوز میگیرند یا نه باید توجه کرد که آثار او را نه میتوان سینمایی دانست و نه دارای هویت ایرانی. این منتقد سینما آثار جعفر پناهی را، آثاری صرفاً جشنوارهپسند و سیاسی دانست و گفت: جعفر پناهی را میتوان فیلمساز جشنوارهای دانست، فیلمسازی که آثارش در ایران مخاطبی ندارند و صرفاً برای ارسال به جشنوارههای خارجی ساخته میشوند، فیلمهای جعفر پناهی دقیقاً آثاری «کنیزه» هستند که صرفاً به سفارش کن ساخته میشوند و هیچ نسبتی با فرهنگ و هنر و مردم ایران ندارند.
این منتقد سینما آثار جعفر پناهی را، آثاری صرفاً جشنوارهپسند و سیاسی دانست و گفت: جعفر پناهی را میتوان فیلمساز جشنوارهای دانست، فیلمسازی که آثارش در ایران مخاطبی ندارند و صرفاً برای ارسال به جشنوارههای خارجی ساخته میشوند، فیلمهای جعفر پناهی دقیقاً آثاری «کنیزه» هستند که صرفاً به سفارش کن ساخته میشوند و هیچ نسبتی با فرهنگ و هنر و مردم ایران ندارند.
بر کسی پوشیده نیست که سبک فیلمسازی جعفر پناهی با آنچه مورد پسند ذائقه و سلیقه سینمای غرب است، متفاوت است و فاصله بسیاری با استاندارهای جهانی دارد و همین موضوع، بر مغرضانه و سیاسی بودن جایزه نخل طلا به یک اثر ضعیف سینمایی، صحه میگذارد.
اینکه عوامل این فیلم در روز اکران و در مراسم فرش قرمز، با ظاهری نامتعارف و متضاد با قوانین جمهوری اسلامی حاضر میشوند و صفحه منتسب به جشنواره کن نیز با انتشار تصاویر این مراسم در معرفی فیلم مینویسد: «فیلمی که معنی آزادی در ایران را زیر سئوال میبرد» بر همگان روشن میکند که مسئولین جشنواره چه اهدافی را دنبال میکند.
اما حاشیههای فیلم یک تصادف ساده به زیر سئوال بردن قوانین حجاب روی فرش قرمز کن، محدود نمیشود و اوج حاشیهها را در سخنرانی جعفر پناهی پس از دریافت جایزه نخل طلا شاهد بودیم. سخنانی که طی آن، پناهی «با اشاره به دوران زندان بر اهمیت اتحاد و کنارگذاشتن اختلافات برای دستیابی به آزادی و کرامت انسانی در ایران تأکید کرد و گفت به امید اینکه به روزی برسیم که کسی به ما نگوید چه بکن و چه نکن، چه بپوش و چه نپوش، و اینکه چه چیزی بسازیم و چه نسازیم.» و پس از او، ژولیت بینوش، رئیس هیأت داوران جشنواره کن، دلیل اهدای نخل طلا به این فیلم را برخاستن آن از «بستر مقاومت و بقا» عنوان کرد و آن را نمادی از «امید و ضرورت» در دنیای امروز دانست.
وزیر خارجه فرانسه، ژان نوئل بارو نیز در اقدامی بیسابقه، در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس، کسب نخل طلا توسط پناهی را نشانهای از «مقاومت در برابر سرکوب» جمهوری اسلامی و «امیدی برای همه مبارزان آزادی» در جهان توصیف کرد و همین امر واکنش وزارت خارجه ایران و احضار کاردار فرانسه در تهران را در پی داشت. در پی این اقدام وزیر خارجه فرانسه، محمد تنهایی، رئیس اداره دوم غرب اروپا وزارت خارجه، اظهارات بارو را «مداخله آشکار در امور داخلی ایران» و اقدامی «تحریکآمیز» توصیف کرد و خواستار توضیح رسمی دولت فرانسه شد.
او همچنین پاریس را به «سوءاستفاده» از فرصت میزبانی یک رویداد سینمایی برای پیشبرد «اغراض سیاسی» متهم کرد و دولت فرانسه را فاقد «صلاحیت اخلاقی برای طرح ادعاهای حقوق بشری» دانست.
اما حاشیههای فیلم یک تصادف ساده و جایزه نخل طلای جشنواره کن حتی پس از بازگشت عوامل این فیلم به تهران نیز ادامه داشت، آنجا که عدهای از سینماگران و دوستان جعفر پناهی بدون حجاب و رعایت شئون اسلامی به استقبال از عوامل این فیلم رفته و حواشی جدیدی را برای این فیلم رقم زدند.
فارغ از تمامی حاشیههای جایزه نخل طلای جشنواره کن به این فیلم، سئوال اینجاست که آیا اساساً این فیلم را میتوان نماینده ایران دانست و یا نماینده مخالفین ایران؟ فیلمی با عوامل ایرانی، اما رویکردی و پیامی ضدایرانی.
انتهای خبر/
نظرات شما